یکی از دغدغههایی که هر پدر و مادری پس از تولد فرزند و فرزندانش دارد، تأمین نیاز به سرگرمی و تفریح آنها است، حال چه در قالب سفر، گردش و تفریحشان و چه خرید اسباب بازیهای مناسب برای آنها. هیچ پدر و مادری هم نیست که بگوید برای فرزندانش نیاز به خرید اسباب بازی ندارد. اتفاقا نسل جدید خیلی به تقویت هوش بچهها اهمیت میدهند و تأمین بازیهای مختلف و اسباب بازی برای بچهها تبدیل به یک اصل برایشان شده است.
اما چقدر به بازار داخل کشورمان اعتماد داریم و امروز که میخواهیم برای خرید اسباب بازی به مغازهها و فروشگاهها سرک بکشیم، دست روی چه نوع اسباب بازیها و بازیهای فکری میگذاریم، آیا هنوز تفکرمان این است که هر چه گرانتر بخریم، جنس بهتری است یا اینکه به بازار داخل و اجناس قیمت مناسبتر هم اعتقاد داریم؟ به مناسبت روز جهانی کودک (۸ اکتبر / ۱۶ مهر ماه) با توجه به اهمیت تأمین اسباب بازیهای نیاز جامعه بومی با «شایان فروزنده دل» تولید کننده بازیهای داخلی، عضو شورای برنامه ریزی پنجمین جشنواره اسباب بازی و طراح مسابقههای بازی تبیان به گفتگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
شایان فروزنده دل طراح و تولید کننده بازیهای داخلی
آقای فروزنده دل برای باز شدن باب سخن بفرمایید با توجه به اهمیت تهیه و تأمین اسباب بازی برای بچهها در هر خانه ای، پدر و مادرها چه چیزهایی را باید مدنظر قرار دهند و آیا ممنوعیت کالای خارجی در بازار اثر مثبتی در تأمین کالاهای ارزنده برای خانوادهها دارد یا خیر؟
ابتدا این را عرض کنم که به نظر من ممنوع کردن ورود اسباب بازی به کشور خیلی کارگشا نیست چه اینکه این اسباب بازیهای ممنوعه در گمرک میمانند و از سوی دیگر برای ورودشان مزایده میگذارند و من خیلی با این موافق نیستم چرا که همچنین باب کالای قاچاق به کشور را باز میکند.
ما هر کداممان باید قدری نگاهممان را وسیعتر کنیم مثل اینکه این اسباب بازی که قرار است برای بچه تهیه کنیم آیا آسیبی به روح و روان او وارد میکند یا خیر؟ واگر اینطور نیست آیا فقط اینکه جنبه سرگرمی برای بچه داشته باشد، کفایت میکند؟
مگر اینطور نیست که هر اسباب بازی یک مفهوم خاصی را به کودک ما منتقل میکند؟
به نظر من خیلی اسباب بازیها تولید میشوند، اما هدف خاصی و پیامی را دنبال نمیکنند، مثلا یک عروسک ساده شاید اصلا هیچ مفهومی جز سرگرم کردن بچه نداشته باشد و تنها جنبه سرگرمی برای او داشته باشد، پس این هنرمندی ما است که بتوانیم از این وسیله سرگرم کننده یک ابزار آموزشی برای بچه بسازیم. پس مهم است که خودمان چه آموزشهایی به بچهها میدهیم که بدانند از وسایلشان چطور استفاده کنند؟ این خیلی نیاز به کار دارد و شورای نظارت بر ساخت اسباب بازی هم در دورههای مختلفی روی این موضوع کار کرده است.
حال مثالی برایتان بزنم یک بازی ساده مثل تیله بازی میتواند برای هوش حرکتی بچه مناسب باشد و ما از همین تیله بازی میتوانیم برای تقویت هوش فرزندمان استفاده کنیم حتما نباید اسباب بازیهای آنچنانی داشته باشیم. خاطرم است مدتی پیش یک بسته اسباب بازی آلمانی دیدم که خیلی هم ساده بود و بازیهایی مثل پازل و منچ در آن بود که بچهها از آن خیلی لذت میبردند، بازی کردن بچهها با این مجموعه انواع حسها و هوشها را درگیر میکند.
بنابراین نباید اینطور فکر کنیم که همه اسباب بازیها ابزار انتقال مفهوم هستند حتی در کشورهای پیشرفته هم که انواع اسباب بازی تولید میشود، همه اسباب بازیهای آنها هم با مفهوم خاص تولید نمیشوند پس ما هم نمیتوانیم از تولید کننده داخل انتظار داشته باشیم که برای هر اسباب بازی یک پیوست خاص ضمیمه کند، اما خیلی خوب است که مشخص شود مثلا فلان اسباب بازی چه هوشها و حسهایی را درون بچهها فعال میکند.
در هر حال اسباب بازیها یک ساحته نیستند، ممکن است ساحتهای مختلفی از ذهن و بدن بچه را درگیر کنند، از هوشهای چند گانه تا مباحث روانشناسی و حرکتی که با یک ابزار ساده میتواند درگیر شود.
ما خیلی وقتها شاهد هستیم که انواع عروسکها و اسباب بازی ممنوع میشود، اما در مقابلش هیچ چیزی در داخل تولید نمیشود که آن بچه بتواند یک مابه ازای خوب و بومی برای آن داشته باشد و پیوست فرهنگی خوبی را درنظر بگیرد؛ بنابراین ما از یک طرف انتظار داریم که اسباب بازیهای خوب و خوش آب و رنگ خارجی در بازار نباشد و بچه هم آنها را استفاده نکند تا روح و روانش سالم بماند، اما در مقابل هم چیزی نداریم که به او عرضه کنیم، این یک تضاد بزرگ است که تا زمانی که بچه خودش به این توانایی نرسیده که بتواند آنچه خودش میخواهد را تأمین کند و خانواده او را مکلف میکنند، تنها قابل رصد شدن است پس از آن دیگر ما کنترلی بر او نخواهیم داشت.
مگر میتوانیم انتظار داشته باشیم که هر چیزی که در خارج تولید میشود یک مابه ازای داخلی با پیوست فرهنگی داشته باشد؟
خیر نمیشود، ما چندین میلیون اسباب بازی در دنیا داریم که فقط اگر درست یادم باشد سیصد هزار اسباب بازی جدید سالانه معرفی میشود که عددش هم شاید دقیق نباشد، اما در سی سال گذشته در ایران حدود سه هزار اسباب بازی معرفی شده و نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که این چند میلیون اسباب بازی را با پیوست فرهنگی تأمین کنیم، اصلا چه کسی میخواهد اینها را تولید کند؟
خیلی از اسباب بازیهایی که در همه جای دنیا تولید میشود، نیازهای کلی اش روی آن نوشته شده مثلا هر پکیج و بازی فکری چه تواناییهایی ایجاد و هوشهایی را درگیر میکند، اما یک نقطه مغفول برای بچههایی است که نیازهای خاص تری دارند مثلا بچههای بیش فعال، اوتیسم یا دارای مشکلات حرکتی و مسائل تمرکزی، شاید اینها نیاز به یک سری تولید کننده و فروشگاههایی دارند که چنین آثاری را برایشان معرفی کند.
البته گاهی که با خانوادههایی دارای بچه بیش فعال صحبت میکنیم، میگویند که بچه اصلا توجهای به محتوای اسباب بازی ندارد و صرفا وقتی آن را تهیه میکنند، سریع آن را از حالت عادی خارج میکند مثلا بازی فکری را خراب و پاره میکند یا اسباب بازی را نابود میکند. پس این طرح چطور میتواند اثرگذار باشد؟
حرف شما درست است، اما به هرحال برای تولید چنین آثاری نیاز به یک تیم کارشناسی از روانشناس و بازی درمانگر قوی داریم تا بعد ایده هایشان را به تولیدکنندهها و شورای نظارت ساخت اسباب بازی برسانند.
مثلا برای بچهای که عضلات دستش ضعیف است، مشکل نوشتن و حرکت دارد، نیاز به بازیهایی داریم که یک سری قطعات پلاستیکی کوچک را در یک جایی قرار دهند. مشاوران شاید بتوانند یک سری پارامترهای کلی را به خانوادهها بدهند. جالب است بگویم که موردی سراغ داشتم که در مدرسه تصور میشد بچه به خاطر ناتوانی در نوشتن املاء دچار عقب ماندگی است و مدرسه او را به استثنایی تغییر دادند، اما بعد از طریق بازیهایی مثل خمیربازی مشخص شد که بچه عضلات دستش ضعیف است و هیچ مشکلی ندارد و هوش اش هم در حد متعادل است.
خیلی از خانوادهها به این مسائل توجه نمیکنند و متاسفانه اهل مطالعه هم نیستند مثلا من مادری دیدم که برای خرید اسباب بازی به مغازه آمده بود و فقط برایش مهم این بود که یک چیزی تهیه کند و سریع برود. هرچه فروشنده میگفت این اسباب بازی مناسب بچه شما نیست، او توجه نمیکرد و میگفت: «اشکالی ندارد این بچه دو روزه این بازی را خراب میکند، پس فرقی نمیکند که چه چیزی تهیه کنم». ما حتی اسباب بازی ساختیم که معلمها هم نمیخواستند یاد بگیرند که از آن چطور استفاده کنند و کلاس آموزشی هم برایشان گذاشتیم یعنی ما در بحث آموزش هم دچار مشکل هستیم.
به نظر من این دست پژوهشها باید به معلمان مهد، مشاوران و روانشناسان و پرستاران کودک منتقل شود که اگر بتوانیم این بازیها را با مفاهیم مناسب به خانوادهها منتقل کنیم، راه درازی رفته ایم.
*برای کودکانی با نیازهای خاص همانطور که مطرح کردید، چه تدابیری میتوان اندیشید؟
همان چیزهایی که گفتم تولید اسباب بازیهایی با نیازهای خاص مثلا افزایش حافظه و کنترل تمرکز و بیش فعالی یا اوتیسم چیزهایی که خانوادهها بتوانند در جایی جستجو کنند و به اسباب بازی مورد نیاز فرزندشان با رعایت سن و سال دست پیدا کنند مثلا بیست تا سی سرفصل مشخص شود، بازی درمانگرها هم در این زمینه وارد شده و مشکلات را مشخص کنند و ایده هایشان را به تولید کننده و شورای نظارت ساخت اسباب بازی برسانند و از آنها بخواهند که چنین مدلهایی را ایجاد کنند.
در حال حاضر وضعیت بازار اسباب بازی داخلی را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا نسبت به سالهای گذشته پیشرفتی به لحاظ تولید بازی و اسباب بازیهای بومی داشتیم یا خیر؟
الان وضعیت به لحاظ کیفی به نظرم خوب است به جز یک سری کارهایی که زیرزمینی تولید میشوند و خارج از استاندارد هستند، بقیه تولیدات داخل استاندارد خوبی دارند و حتی قابل رقابت با بازار خارجی اند. البته از نظر حجم همانطور که گفتم با بازار جهانی فاصله داریم و این هم علل مختلفی دارد مثل اینکه تولیدات بازار خارج زیاد است و ما در آن مقیاس تولید نداریم، مثلا ما برای بچههای زیر هفت سال خیلی کم اسباب بازی داریم و این یک ضعف است.
حتی بخش عمده بازار داخلی ما بازی فکری و بعد اسباب بازیهای پلاستیکی مثل ماشین، موتور و کامیون است مثلا عروسکهای تزریقی نمونه دارا و سارا که قبلا تولید میشد الان خیلی نادر است و یک سری کارها هم از خارج وسایلش میرسد ودر داخل کشور جمع میشود البته اسباب بازیهای الکترونیکی اصلا در داخل تولید نداریم.
به همین دلائل هم هست که من اعتقاد دارم نباید جلوی واردات اسباب بازی خارجی گرفته شود و این به ضرر خود تولید کننده داخلی است چرا که در صورت اینکه بازار اسباب بازی رونق زیاد با تنوع بگیرد، خانوادهها هم رغبت بیشتری به خرید پیدا میکنند مثلا اگر قرار بود قبلا بین دو تا سه هزار اسباب بازی انتخاب کنند الان ده هزار اسباب بازی دارند و بازار دیگر انحصاری هم نیست و کیفیت کارهای داخل هم بالاتر میرود، چه اینکه تنوع هم در بازار زیاد میشود البته همه اینها میتواند با رعایت ضوابط مشخص برای پیوست فرهنگی هم صورت بگیرد؛ بنابراین نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که یک خانواده در طول عمر کودکی بچه هایش تنها بازی فکری برای بچهها تهیه کند، یک بچه تنوع بیشتری میطلبد و از نظر قیمتی هم الان حس میکنم خیلی اسباب بازیهای داخل و خارج با هم فرق نداشته باشند ما حتی اسباب بازی داخلی داریم که از نمونه خارجی هم گرانتر است.
خیلی از اسباب بازی خارجی به این دلیل گران هستند که محتوا و فکری که پشتشان وجود دارد ارزشمند است، مثل کتابی که به خاطر نویسنده و محتوایش طبق قانون کپی رایت در کشورهای خارجی با قیمت بالا فروش میرود و مردم هم بدون اینکه آن را کپی کنند، اصل نسخه را تهیه میکنند. مثلا الان در تهیه اسباب بازیها اینکه چطور بتوانند محتوای نانوتکنولوژی را به بچهها آموزش دهند، در نظر میگیرند و حال شاید ابزار هم کاملا ساده باشد، اما به خاطر پژوهشی که درباره تهیه آن شده، آن وسیله و بازی گران قیمت میشود.
بیشتربخوانید
منبع: فارس