به نقل از نیویورکر، در ماه آوریل، جاناتان هاید، روانشناس اجتماعی، مقالهای را در آتلانتیک منتشر کرد که در آن سعی داشت، همانطور که در عنوان آن نوشته بود، توضیح دهد: «چرا ۱۰ سال گذشته زندگی آمریکاییها به طور عجسیس تغییر کرده است؟». هر کسی که با کار هاید در نیم دهه گذشته آشنا بود، میتوانست پاسخ او را پیش بینی کند: رسانههای اجتماعی.
اگرچه هاید اذعان میکند که دو قطبی شدن سیاسی و دشمنی جناحی از مدتها قبل از ظهور پلتفرمها به وجود آمده است و بسیاری از عوامل دیگر دخیل هستند، او معتقد است که ابزارهای ویروسی (دکمههای لایک و اشتراک گذاری فیسبوک، عملکرد بازتوییت توئیتر) به طور الگوریتمی و غیرقابل برگشت شدهاند. او مشخص کرده است که یک ناپیوستگی تاریخی بزرگ را میتوان با کمی دقت به دوره بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴، زمانی که این ویژگیها به طور گسترده در تلفنها در دسترس قرار گرفتند، تاریخ گذاری کرد.
هاید میپرسد: چه چیزی در دهه ۲۰۱۰ تغییر کرد؟ و به مخاطبانش یادآوری میکند که یک توسعه دهنده سابق توئیتر زمانی دکمه Retweet را با تهیه یک اسلحه پر شده برای یک کودک چهار ساله مقایسه کرده بود. او میگوید توئیت کسی را نمیکشد، این بیشتر یک دارت است تا یک گلوله، باعث درد میشود، اما هیچ تلفاتی ندارد. با این حال از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲، فیسبوک و توئیتر تقریبا یک میلیارد اسلحه دارت را در سراسر جهان گسترش دادند. از آن زمان به همدیگر شلیک میکنیم. زمانی که در اوایل دهه ۲۰۱۰ به همه افراد اسلحه دارت داده شد، بسیاری از نهادهای چپگرا شروع به تیراندازی به مغز خود کردند؛ و متاسفانه این مغزها بودند که بیشتر کشور را آگاه کرده، آموزش میدادند و سرگرم میکردند.
به گفته هاید، ظهور رسانههای اجتماعی ناخواسته اعتماد، اعتقاد به نهادها و داستانهای مشترکی را که یک دموکراسی سکولار بزرگ و متنوع را در کنار هم نگه داشتهاند، از بین برده است.
نیازی به بیان نیست که اینها نگرانیهای مشترکی هستند. مهمترین نگرانی هاید این است که استفاده از رسانههای اجتماعی ما را بهویژه در برابر سوگیری تایید یا تمایل به تثبیت شواهدی که باورهای قبلی ما را تقویت میکند، آسیبپذیر کرده است. هاید اذعان میکند ادبیات موجود در مورد تاثیرات رسانههای اجتماعی گسترده و پیچیده است و چیزی در آن برای همه وجود دارد.
هاید با این احساس کنار رفت که رسانههای اجتماعی در واقع بسیار بد هستند. او از اینکه پاسخ فیسبوک به مقالهاش به همان سه مطالعهای که سالها خواندهاند، متکی بود، ناامید شد، اما تعجب نکرد. او گفت: «این چیزی است که در غلات صبحانه میبینید» و اشاره کرد که یک شرکت غلات ممکن است بگوید: «آیا میدانستید که ما بیست و پنج درصد ریبوفلاوین بیشتری نسبت به برند پیشرو داریم؟» آنها به ویژگیهایی اشاره میکنند که در آن شواهد به نفع آنهاست که شما را از این واقعیت دور میکند که غلات شما طعم بدتری دارند اما سالمتر هستند.
در پایان مقدمه پروژه مشترک، نویسندگان هشدار میدهند: «افراد به سادگی تعداد مطالعات هر طرف را جمع و یک طرف را برنده اعلام نکنند. این سند بیش از صد و پنجاه صفحه دارد و برای هر سوال مطالعات تاییدی و مخالف و همچنین برخی از نتایج متفاوت وجود دارد. بر اساس اطلاعات جمع آوری شده در طول انتخابات ۲۰۱۶ ، مشخص شد استفاده از رسانهها و نگرشها نسبتا ثابت مانده است. علاوه بر این، محققان دریافتند افرادی که از فیسبوک برای اخبار استفاده میکنند، احتمالا اخبار موافق و مخالف را در هر موج مشاهده میکنند. بر اساس شواهد قرار گرفتن در معرض ضد نگرش در طول زمان افزایش یافته است که منجر به دپلاریزاسیون میشود.
بیشتر بخوانید
نتایج تلاش محققان نشان میدهد که تجمع کاربران در خوشههای هموفیل بر تعاملات آنلاین در فیسبوک و توئیتر غالب است که قانعکننده به نظر میرسد با این تفاوت که شواهدی برای حمایت از توصیف قوی «اتاقهای پژواک» در اکثر منابع خبری افراد متقابل و از دو قطب مخالف هستند.
به تحلیل برخی از پژوهشگران، ترکیبی از نارضایتی گسترده و درونی با وضعیت کنونی، همراه با آزار و اذیت و ترول کردن نسبت به شبکههای اجتماعی وجود دارد با این تصور گسترده که البته رسانههای اجتماعی از بسیاری جهات بد هستند و یک حس متضاد که ممکن است بهطور فاجعهآمیزی بد نباشد در برخی از روشهای خاص که بسیاری از ما آن را بدیهی میدانیم.