حسینعلی قربانی،کارشناس تاریخ انقلاب اسلامی در خصوص واقعه خونین هفتم تیر گفت: ساختمان حزب جمهوری اسلامی در ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه هفتم تیر ۱۳۶۰ به دست یکی از اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق منفجر شد و طی این حادثه آیت الله سیدمحمدحسینی بهشتی به همراه ۷۳ تن از نمایندگان مجلس و اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
او می گوید: برای تحلیل چرایی وقوع این حادثه باید تحولات چند ماهه منتهی به این حادثه را رصد کرد که در این مقال کوتاه نمیگنجد، به همین مقدار بسنده میشود که این واقعه شش روز پس از عزل ابوالحسن بنی صدر از ریاست جمهوری صورت گرفت.
کارشناس تاریخ گفت:سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیت الله خامنه ای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
قربانی می گوید:ناکامی منافقان در رسیدن به اهدافشان آنها را به سمت مبارزه مسلحانه و ترور شخصیتهای بزرگ نظام سوق داد.
به گفته او محمدرضا کلاهی عامل بمب گذاری در مقر حزب جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ به سازمان منافقان پیوسته بود،کلاهی از افرادی بود که از همان ابتدای جذب در سازمان، برای نفوذ در مراکز حساس نظام انتخاب شده و به همین دلیل نیز با دستور سازمان هیچگاه عضویتش در تشکیلات منافقان آشکار نشد.
کارشناس تاریخ انقلاب اسلامی گفت:کلاهی ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت عضویت داشت و پس از مدتی با خطدهی سازمان از انجمن اسلامی جدا شد و با هدایت سازمان مجاهدین خلق، توانست وارد کمیته انقلاب اسلامی ولی عصر (عج) تهران در خیابان پاستور شده و از آنجا نیز به حزب جمهوری اسلامی وارد شود.
او گفت:اقدامات برنامهریزیشده کلاهی برای جلب اعتماد باعث شد تا کمکم به عنوان جوانی باانگیزه و معتقد در تشکیلات حزب جمهوری اسلامی رشد کرده و درنهایت به سمت حساس مسئول دعوتها برای کنفرانسها، میزگردها و جلسات برسد.
قربانی می گوید:از آنجایی که حزب جمهوری اسلامی به راحتی پذیرای جوانان حزباللهی بود و از علاقه آنها برای ورود به سیاست استقبال میکرد، برخی افراد جذبشده در حزب، حتی از طریق پرکردن یک برگ فرم در مساجد و بدون تشریفات یا اخذ استعلامی به این کار مبادرت میکردند.
او گفت:بنا به گفته شاهدان عینی و نگهبانان، کلاهی همواره یک کیف سامسونت همراه داشت که مدارک و قرارهای مربوط به جلسات حزب را حمل میکرد؛ او چند روز قبل از انفجار ،کیف سامسونتش را عوض کرده بود و کیفی بزرگتر به همراه داشت، این کیف بزرگتر میتوانسته محلی برای انتقال تجهیزات بمب به داخل ساختمان حزب باشد.
این کارشناس تاریخ می گوید:کلاهی اساساً رفتوآمدهای زیادی در طول روز به داخل ساختمان حزب داشته و همین مسئله باعث آشنایی او با پاسدارهای تأمین امنیت ساختمان حزب شده است؛ غیر از این منصب رسمی، کلاهی در حزب که مسئولیت هماهنگی جلسات بود از این رو معمولاً به هنگام ورود بازرسی نمی شد؛ با این حال نمیتوان به طور قطعی در مورد ورود بمب از طریق کیف سامسونت کلاهی به داخل حزب اظهارنظر کرد و بررسی رفتارها و رفتوآمدهای وی در روزهای آخر و خصوصاً روز آخر نشان میدهد که کلاهی یک راه دیگر هم برای انتقال بمب به داخل ساختمان حزب در اختیار داشته است.
کارشناس تازریخ انقلاب گفت:لحظاتی قبل از انفجار، کلاهی سالن را به بهانه خرید پذیرایی برای جلسه ترک میکند و پروسه فرار او نیز از همان لحظه آغاز میشود. کلاهی بعد از متواریشدن در خانههای تیمی منافقان مخفی میشود تا با هماهنگی عوامل سازمان از مرزهای غربی کشور خارج و به عراق منتقل شود.
او می گوید:هرچند خروج کلاهی از کشور به دلیل جلوگیری از دستگیری چند روز به طول انجامید و در آن چند روز نیز با انتشار عکسهای او در روزنامهها از مردم برای شناساییاش کمک خواسته شد و در همین مدت نیز گزارشات متعددی درباره محل اختفای او در مناطقی از جمله جاده چالوس، روستای سیاهبیشه و قلعه میرفتاح در اطراف همدان بهدست میآمد، اما مراجعات به این مکانها نتیجه نداد و او در نهایت موفق به فرار شد.
کارشناس تاریخ گفت:در نهایت این تروریست به هلند رفته و از آنجا اقامت دریافت میکند و برای جلوگیری از شناسایی هویتشاش، نام خود را به علی معتمد تغییر میدهد و به عنوان تکنسین برق مشغول به کار میشود؛ زندگی در اختفای کلاهی تا آذر ۱۳۹۴ ادامه داشت تا این که در این سال، هدف گلوله دو مرد ناشناس قرار گرفت و جان داد.