
باشگاه خبرنگاران جوان؛ فاطمه آقامحمدی ـ ماه مبارک رمضان، علاوه بر جایگاه مذهبی، از نظر فرهنگی و اجتماعی نیز اهمیت ویژهای در میان مردم دارد. در این ماه، سنتها و آیینهای گوناگونی در مناطق مختلف برگزار میشود که ریشه در تاریخ و فرهنگ مردمان آن دیار دارد. مردم روستای دستگرد نیز با آیینها و سنتهای خاصّ خود به استقبال این ماه مبارک میروند.
مصطفی جعفرزاده دستجردی دربارهی سنتها و آیینهای روستای دستگرد قم میگوید: با نزدیک شدن به ماه مبارک رمضون (مامبارک)، مردم دستگرد برای تأمین نیازهای خود برنامهریزی میکردند. یکی از مهمترین تدارکات، تهیه نان بود. زنان گندم را پاک کرده («پیش میچیدند») و مردان آن را به آسیاب میبردند. سپس زنان پختن نان را بر عهده داشتند.
این پژوهشگر و قم شناس در بخش دیگر سخنان خود از نقش زنان میگوید: زنان از نانوایان محلی نوبت میگرفتند و در روز مشخص، آرد و هیمِه را آماده کرده و خمیر میکردند. علاوه بر نانهای معمولی مانند نازک و تفتون، نانهای ویژهای با کنجد، سیاهدانه و گلقَرْدَم پخته میشد و نانهای «خشکوا» نیز برای استفاده طولانیتر تهیه میگردید.
مصطفی جعفرزاده دستجردی میافزاید: در ماه رمضان، میزان پخت نان بیشتر از روزهای عادی بود؛ مثلاً بهجای چهار مَن آرد، شش مَن خمیر تهیه میشد. زنان نانوا با عشق و مهارت، نانهای ویژهای میپختند. خدا رحمت کند بانوان نانوا، چون عمعصمت، زن ملاابراهیم، هاجرخانم، زن مشمحمود، خالبتول و زن سیدمدی (زن آقا) و... که در این سنت نقش داشتند.
مصطفی جعفرزاده دستجردی از تدارکات غذا هم میگوید: قبل از ماه رمضان، برخی مواد غذایی بهطور خاص تهیه و ذخیره میشدند. زنان ابتدا گندم و جو را تمیز کرده، در جوی قنات شسته و سپس خشک میکردند. پس از آن، با استفاده از ابزار سنتی مانند «دسّاس»، آن را بهصورت بلغور درآورده یا در «سِرکو» به شکل پوستکنده آماده میکردند.
همچنین، انواع حبوبات مانند لوبیاب، نخود، ماش و عدس را از قبل پاک کرده و تمیز میکنند. مقداری سبزی نیز که در فصول مختلف در دسترس بود، برای تهیه آش و دیگر غذاهای ماه رمضان، خشک میکردند. همچنین دیگر لوازم که برای آش نیاز بود مثل چوغندر (چغندر) را نیز آماده میکردند.
او دربارهی سنتهای نه چنئان دور میگوید: در گذشته، ادویههایی مانند زردچوبه، فلفل و حتی نمک را بهصورت نسابیده تهیه میکردند. سپس زنان در خانه با استفاده از سرکو (هاون سنگی) آنها را میکوفتند، اَلک میکردند و مورد استفاده قرار میدادند. حتی نخودچی را نیز میکوبیدند تا آرد نخودچی تهیه کنند.
این کارها پیش از ماه رمضان انجام میشد تا مواد آماده باشند و گرد و غبار آسیاب آنها روزه را باطل نکند.
مصطفی جعفرزاده دستجردی میافزاید: از دیگر کارهای زنان در استقبال از ماه رمضان، تهیه کشک برای آش، و آمادهسازی محصولات لبنی مانند ماست و پنیر و در اصطلاح محلی «ماسّوندن» ماست و پنیر محلی بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به نظافت جسم که مقدمهای بر نظافت جان است اشاره میکند: یکی از آداب مردم روستا در آستانه ماه رمضان، توجه به نظافت شخصی و رفتن به حمام است. در روزهای پایانی ماه شعبان، مردم برای پاکیزگی و آمادگی بیشتر به حمام میرفتند تا با طهارت و آراستگی به استقبال این ماه مبارک بروند.
مصطفی جعفرزاده دستجردی خانه تکانی قبل از ماه مبارک را از مهمترین رسوم میداند و میگوید: خانهتکانی از رسوم مهم پیش از رمضان است که با همکاری فامیل و همسایگان انجام میشود. اگر در زمستان باشد، کرسیها مرتب و آماده شده و اگر بهار باشد جمعآوری میشوند. این سنت، علاوه بر پاکیزگی، نمادی از استقبال ماه میهمانی خداست. مردم همچنین با بخشش و آشتی، دلهای خود را از کینه پاک کرده و با نیتی خالص به استقبال این ماه مبارک میروند.
وی میگوید: در باور مردم، کدورت و اختلاف مانع قبولی عبادات است؛ ازاینرو، یکی از سنتهای مهم پیش از ماه رمضان، آشتیکنان بود. در این رسم، ریشسفیدان یا گیسسفیدان با برگزاری ضیافتی ساده، مانند صرف چای، دو طرف اختلاف را گرد هم میآوردند و میان آنها صلح برقرار میکردند. این مراسم با بوسیدن یکدیگر و طلب عفو پایان مییافت.
وی در آخر به آماده سازی اماکن مذهبی و عمومی اشاره دارد و می گوید: این کار با مشارکت همه مردم انجام میشد مثل نظافت، گردگیری، شستشوی فرشها و وسایل مسجد، پاکسازی زیارتگاه و محوطه قبرستون، تعمیر و تعویض وسایل مصرفی مثل فتیله و شیشه چراغها، و نظافت حمام عمومی همراه با تعویض کامل آب خزینه و حوضچهها بود که در گذشته با همکاری حمامی و مردم انجام میشد.
آیینهای سنتی مردم دستگرد در ماه رمضان، پیوند عمیق فرهنگ و مذهب را نشان میدهد. تدارک غذا، پخت نان، نظافت و خانهتکانی، علاوه بر آمادگی برای روزهداری، حس همبستگی را تقویت میکند. آشتی و کنار گذاشتن کینهها نیز موجب استحکام روابط اجتماعی و تقویت روحیه معنوی میشود.
در بخش دیگری از این مصاحبه آقای مصطفی جعفرزاده دستجردی به آیین ها و سنت های چند روز قبل از ماه رمضان مثل کلوغ اندازون و نحوه رویت حلال ماه هم اشاره می کند و از دورهمی های قبل ماه مبارک رمضان می گوید:در واقع با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان، مردم پس از انجام کارهای تدارکاتی، فرصتی برای تفریح و رفع خستگی پیدا میکردند و با این اصطلاح که «فردا ماه رمضون میاد و دس و پا و دهنتون بسته است» این روزها را با گردش در طبیعت، خوردن خوراکیهای ساده و سرگرمیهای دستهجمعی میگذراندند.
وی می گوید: در روزهای پیش از ماه رمضان، روزی بهنام «کلوغاندازون» وجود دارد. در این روز، زنان به همراه دوستان و اقوام خود با سفرههایی شامل نان، پنیر، چای و آجیل به باغها و دشتها میروند. مردان و جوانان نیز در اطراف آبادی به بازیها و سرگرمیهای خاص خود مشغول میشوند. یکی از رسوم جالب این روز، پرتاب کلوغ (کلوخ) در زمینهای شخمخورده است که به نوعی نماد پایان روزهای عادی و آغاز ایام روزهداری محسوب میشود.
مصطفی جعفرزاده دستجردی اضافه می کند : در روز قبل از ماه رمضان، این تفریحات شکلی عمومیتر به خود میگیرد. زنان و دختران به میان دشت و سبزهزار میروند و در کنار بازی و گفتوگو، غذاهای سنتی میخورند. در این میان، رسم است که دختران عقد بسته نیز از سوی خانواده همسر به این مراسم دعوت شوند.
این رسم قدیمی که شباهت زیادی به سیزدهبدر دارد، در گذشته شیرینی و رونق بیشتری داشت، اما با گذر زمان، بسیاری از این سنتهای زیبا رو به فراموشی رفتهاند.
و اما رویت هلال ماه که چه در پایان ماه شعبان و چه در پایان ماه رمضان، از اهمیت ویژهای برخوردار است. مصطفی جعفرزاده دستجردی اینطوز توضیح می دهد: در آخرین روز ماه شعبان، عدهای از جوانان و افراد میانسالی که از بینایی خوبی برخوردارند، از نیم تا یک ساعت قبل از غروب خورشید در مکانهای مرتفع روستا مانند پشتبون حمام یا مسجد، دیوار قلعه یا کوههای اطراف (مانند «تاپه سفید» و «مصلی») گرد هم میآیند. آنها چشم به سمت مشرق و محل غروب خورشید میدوزند و منتظر میمانند تا سرخی افق از بین برود.
شرط اصلی رویت هلال، آسمان صاف و بدون ابر است. هر گروه، ناحیهای از آسمان را بررسی میکند و نگاه خود را به سمت ناحیه خاصی از آسمان متمرکز میکند. به عنوان مثال، یک گروه سمت کوه اورگس (ابرجس) تا چند کوه بالاتر را جستجو میکند، در حالی که گروه دیگر کوههای سمت «کرمجگون» و مناطق اطراف آن را بررسی میکند و هنگام جستجو از چنین اصطلاحاتی استفاده میکنند:
«ماه سیکمه!، خیلی بد پیدا میشه.»
«اون شیره ابره، جلوی ماه رو گرفته.»
«هنوز ستارۀ آفتابغروب، نزده؛ هر جا ستاره پیدا بشه، ماه چند متریِ همونه.»
در دستگرد، یک اصطلاح دیگر نیز در مورد هلال ماه ۲۹ روزه و سی روزه رایج بود که به بالا بودن و پایین بودن ماه نزدیک غروب اشاره داشت. در ماه ۲۹ روزه، چون هلال ماه خیلی سخت پیدا میشد و خیلی زود ناپدید میشد، میگفتند «ماه کوتاهِه». اما اگر هلال ماه واضحتر بود و دیرتر ناپدید میشد، میگفتند «ماه بلندِه».
اگر کسی موفق به دیدن هلال ماه شود، با صدای بلند صلوات میفرستد و با خوشحالی فریاد میزند:
«اونهان، اونهان! دیدمش، دیدمش!»
پس از آن، دیگران برای تأیید به سمت او میآیند. هلال باید به چند نفر عادل و معتمد نشان داده شود تا صحت آن تأیید گردد. اگر رویت هلال ثابت شود، برنامههای مخصوص شب اول ماه رمضان آغاز میشود. این خبر از طریق اذان گفتن و جارزدن به اطلاع مردم میرسد.
در صورتی که پیشنماز در محل حضور داشت، تأیید ایشان لازم بود. سپس چند نفر با نامهای مُهرشده، خبر را به روستاهای اطراف میرسانند. اگر هلال ماه دیده نشود، مردم شب را در مسجد به دعا و تلاوت قرآن میگذرانند و چند نفر برای کسب خبر به آبادیهای اطراف فرستاده میشدند. تا بازگشت آنها، مردم در مسجد منتظر میمانند.
اگر قاصدان خبر رویت ماه را با مهر و امضای پیشنماز روستای دیگر بیاورند، مؤذن آبادی جار میزند:
«آی مردم، امشب سحر بیدار شید، فردا روز اول ماه است.»
شیوههای اطلاعرسانی در گذشته بسیار ساده و محدود بودند. در گذشته، مردم برای دریافت یا رساندن خبر، پیاده یا با الاغ به روستاهای اطراف میرفتند. با گسترش راهها و وسایل نقلیه، این روشها تغییر کرده و کارآمدتر شدند.