بدون شک براى رسیدن به مقصود، عوامل زیادى باید دست به دست هم بدهند ولى در میان همه آن عوامل، نقش تلاش و کوشش از همه پررنگ‌تر است.

انسان موجودی تحوّل پذیر است و پیوسته در معرض دگرگون شدن و دگرگون کردن خویش است، و چنین نیست که اگر آدمی سیرتی پیدا کرد، دیگر امکان تغییر آن وجود نداشته باشد. انسان پیوسته می‌تواند خود را اصلاح کند و از زشت سیرتی به زیبا سیرتی و بلکه به بهترین سیرت‌ها متحوّل بشود، و بالعکس.


بیشتربخوانید


انسان مادام که در زندگی این جهانی و در عالم طبیعت است و با مادّۀ اوّلیِ قابل تطوّر و تحوّل دمخور و دمساز است، قابلیت تحوّل و دگرگونی و تغییر دارد و می‌تواند در جهات مختلف قرار گیرد، رشد کند و کمال یابد؛ در جهت سعادت و کمالات شایستۀ آن یا در جهت شقاوت و امور گوناگون آن؛ در جهت اخلاق و شئون آن یا در جهت بی اخلاقی و مناسبات آن؛ و این امر در گرو سعی و تلاش، و عمل و کسب انسان است. این سخن که تحوّل و اصلاح برای انسانی که سیرتی پیدا کرده ناممکن است، سخنی نادرست است. انسان بد اخلاق و زشت کردار می‌تواند به سبب تلاش و عمل خویش تحوّل پذیرد و اصلاح شود و اخلاق و اعمال خود را به سوی دیگر متحوّل سازد، چنان که عکس این نیز صادق است.

اگر انسان بخواهد و بکوشد، راه هموار می‌شود، چنان که در آموزه‌ای والا از امام علی (ع) در حکمت ۳۸۶ نهج البلاغه آمده است:

«مَن طَلَبَ شَیئًا نَالَهُ أَو بَعضَهُ.»
آنکه چیزی را جوید، بدان یا به برخی از آن رسد.

هر تلاشى سرانجام به نتیجه مى رسد…

امام علی (ع) در این کلام نورانى اشاره به تأثیر جدّ و جهد بر وصول به مقاصد عالى کرده، مى فرماید: «هرکس براى رسیدن به چیزى تلاش کند یا به همه آن مى رسد یا به قسمتى از آن» ; (مَنْ طَلَبَ شَیْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ).

بدون شک براى رسیدن به مقصود، عوامل زیادى باید دست به دست هم بدهند ولى در میان همه آن عوامل، نقش تلاش و کوشش از همه پررنگ‌تر است و تجربه نیز همین را نشان مى دهد که بزرگان دنیا که به مقاصد عالى دست یافته اند براثر کار و کوشش و تلاش فراوان بوده و حتى مخترعان و مکتشفان که توانسته اند نیروهاى مختلف جهان طبیعت را به تسخیر خود درآورَند، بر فراز آسمان پرواز کنند و یا به بعضى از کرات بالا برسند، در اعماق دریا‌ها سیر کرده و ذخایر آن را کشف نمایند، نیروى اتم را در اختیار بگیرند و از آن براى مقاصد صلح جویانه استفاده کنند، به کشفیات فراوانى در علوم مختلف دست یابند و درهاى گنجینه هاى علوم را بگشایند، همه این‌ها در سایه تلاش و کوشش و استقامت و پشتکار است.

شبیه آنچه در گفتار حکیمانه بالا آمد در افواه دانشمندان مشهور است گاه به عنوان حدیث از آن یاد مى شود و گاه به عنوان یک ضرب المثل عام و آن این که «من طلب شیئاً وَ جَدَّ وَجَد؛ کسى که چیزى را طلب کند و جدیت درباره آن داشته باشد آن را خواهد یافت» و نیز گفته اند: «مَن قَرَعَ باباً و لَجَّ وَلَج؛ کسى که درى را بکوبد و اصرار کند سرانجام وارد مى شود»؛ و شاعر نیز آن را به پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) نسبت داده و مى گوید:
گفت پیغمبر که، چون کوبد درى *** عاقبت ز آن در برون آید سرى

شبیه آنچه در بالا آمد با تفاوتى در غررالحکم از على (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «مَنِ استَدام قَرْعَ البابِ وَ لَجَّ وَلَج؛ کسى که کوبیدن در را ادامه دهد و اصرار کند وارد مى شود». [۱]تفاوتى که گفتار حکیمانه مورد بحث با سایر آنچه در این زمینه نقل شده، دارد این است که امام (علیه السلام) مى فرماید: اگر به تمام آنچه مى خواهید، نائل نشوید لااقل به بخشى از آن خواهید رسید و این نکته حائز اهمیت است که معمولا انسان به طور کامل ناکام نمى شود، گاه به تمام آنچه مى خواهد بر اساس سعى و کوشش مى رسد و گاه حداقل به بعضى از آن نائل مى شود.

در حدیث مشابهى نیز از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «ومَن یُکْثِر مِنْ قَرْعِ بابِ المَلِک یُفْتَحُ له؛ کسى که بسیار درِ خانه پادشاه (خداوند عالم هستى) را بکوبد سرانجام براى او گشوده خواهد شد». [۲]این نکته نیز حائز اهمیت است که گاه براى رسیدن به مقصود کوشش فردى نتیجه بخش نیست و باید از دیگران نیز در امور عمومى کمک گرفت، پیدا کردن اعوان و انصار و یاران نیز نتیجه طلب و تلاش و کوشش انسان است، بنابراین آنچه در این گفتار حکیمانه آمد با آنچه در خطبه ۵ نهج البلاغه آمده که مى فرماید: «أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجِنَاح؛ کسى که با کمک یاران قیام کند رستگار و پیروز مى شود» منافاتى ندارد.

آخرین نکته اى که لازم مى دانیم در این جا یادآور شویم این است که آنچه در کلام امام (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه آمده حکم غالبى است چرا که ممکن است در بعضى از موارد، مطلوب انسان به قدرى پیچیده و مشکل باشد و یا گاهى غیر ممکن به نظر برسد که با تلاش و کوشش فراوان نیز به آن دست نیابد. [۳]ملّای روم نیز در تمثیلی لطیف به این واقعیت پرداخته است. وی گوید: گاهی در انسان صفتی زشت مانند گرگ صفتی پدیدار می‌شود و گاهی در انسان صفتی همچون رخسارۀ دلربای یوسف (ع) پدیدار می‌گردد. صفات نیک و بد انسانی، از کسی به کسی انتقال می‌یابد و صفات نیک و بد به طور نهانی از ضمیری به صمیری دیگر راه می‌یابد، و انسان‌ها پیوسته در معرض تغییر روحی و شخصیتی و اخلاقی اند. بد سیرتان نباید از اصلاح و تحوّل به نیک سیرتی نومید شوند و نیک سیرتان نباید به صفات نیک خویش مغرور گردند که تغییر و تحوّل در این عرصه همیشه هست. البتّه نه این است که فقط صفات انسانی قابل انتقال به یکدیگر است، بلکه حتّی صفات انسانی به حیوانات و جانوران نیز قابل انتقال است، چنان که آن‌ها بر اثر تعلیم و تربیت آدمیان، آموخته و رام می‌شوند و در رفتارهایشان تغییراتی پدید می‌آید.

برای مثال، اسب سرکش و چموش، اهلی و رام می‌شود و خرس می‌رقصد و بازی می‌کند و بز نیز سلام می‌نماید. تمایلات و خواسته‌های انسان به سگ نیز سرایت می‌کند. در نتبجه، آن سگ، یا به سگ گلّه تحوّل می‌یابد و همانند چوپان گوسفندان را می‌پاید و یا سگی شکاری می‌شود و برای انسان به صید می‌پردازد و یا سگی نگهبان می‌گردد و خانه را از دزدان و حرامیان نگاه داری می‌کند. در سگ اصحاب کهف، صفتی از آن اصحاب تأثیر گذاشت و او را متحوّل ساخت و آن سگ بر اثر آن صفت جویای خدا شد.

بنابر این در جایی که حیوانات و جانوران هم بر اثر تعلیم و تربیت، خوی شان دگرگون می‌شود، چگونه ممکن است انسان تحوّل و اصلاح پذیر نباشد؟!

ساعتی گرگی درآید در بشر
ساعتی یوسف رخی همچون قمر

می‌رود از سینه‌ها در سینه‌ها
از رهِ پنهان صلاح و کینه‌ها

بلکه خود از آدمی در گاو و خر‌
می‌رود دانایی و علم و هنر

اسپِ سُکسُک می‌شود رهوار و رام
خِرس بازی می‌کُند، بُز هم سلام

رفت اندر سگ ز آدمیان هوس
تا شبان شد، یا شکاری، یا حَرَس

در سگِ اصحاب خویی زان وُفود
رفت تا جویای الله گشته بود

لازم به ذکر است که این مطلب برگرفته از یادداشتی از دکتر مصطفی دلشاد تهرانی، پژوهشگر برجسته سیره علوی و ترجمه و شرح حکمت ۳۸۶ نهج البلاغه است.

پی نوشت:
[۱]. غررالحکم، ح ۳۷۵۸.
[۲]. اعلام الدین، ص ۱۹۲.
[۳]. سند گفتار حکیمانه: این کلام شریف را میدانى در مجمع الامثال آورده است، صاحب کتاب مصادر بعد از ذکر این مطلب مى گوید: ما بار‌ها گفته ایم که میدانى کتابش را از کتب پیشینیان گردآورى کرده (نه از نهج البلاغه) و قاضى قضاعى نیز در کتاب دستور معالم الحکم آن را ذکر کرده است. (مصادر نهج البلاغه، ج ۴، ص ۲۸۰)

منبع: شفقنا

برچسب ها: امام علی ، نوورز1401
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.