فرهنگ هر قوم و ملتی ترکیبی از اعتقادات، باورها، اسطوره ها، آئین ها، مراسم و به طور کلی شیوه ها و الگوهای زندگی است که درطول تاریخ توسط پیشینیان و اجداد انسان ها ساخته و پرداخته شده و طی فرایند جامعه پذیری از نسلی به نسل دیگر منتقل و موجب تداوم و حفظ الگوهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه می شود.
همینطور فرهنگ مردم گیلان نیز مانند تمامی فرهنگ های شفاهی و مردمی، در فراخنای زمان و از عناصر اسطوره ای و آئینی شکل گرفته و نمایش های آئینی، بخشی جدایی ناپذیر از این فرهنگ به شمار می رود.
نوروز،آئینی برای زنده شدن و اعتباری به وسعت هزاران هزار سال در آستانه نوروز نوای نوروزخوانانش هر لحظه نزدیک تر می شود و چنین می خوانند: بهار آمد، بهار آمد همه گل ها شکفته /سر هر شاخه گل، بلبل نشسته/ مبارک بادتون، نو سالتون باشد مبارک/ به حق حرمت سوره تبارک.
گیلان با پیشینه ای کهن سرشار از آئینها و مراسمی است که هر یک در فصل، زمان و مکان خود اجرا می شود و هر یک نشانگر فرهنگی کهن است و امروز بر اساس تعاریف جدید گردشگری این آئینها با تمام داشتههایش عاملی در راستای توسعه این صنعت نوپاست و نوروز خوانی کهن آئینی است که خوش خبری بهار را سر می دهند و اینک سرپرست ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گیلان در کنار تاکید بر رعایت شیوه نامه های بهداشتی نوروز خوانی در سراسر استان برگزار می شود.
پیشواز نوروزی
محمد بشرا از محققان و مفاخر گیلان در کتاب دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان می گوید: اسطوره ها، جشن ها و آئین های کهن ایران باستان در گیلان متأثر از اوضاع طبیعی، جغرافیایی، تاریخی و معیشتی این سرزمین برای ماندگاری از لحاظ ساختار ، نوع روایت و حتی باورهای عامیانه دگرگونی ها و تغیراتی را پذیرفته اند.
وی در زمینه مراسم پیشواز نوروزی در گیلان می گوید این مراسم بین فاصله دو زمان کهنه و نو برگزار می شود؛ زمانی که دوره کهنه رو به اتمام و زمان نو با نوزایی و تجدید حیات طبیعت در پیشرو است.
پژوهشگر آئین ها و فرهنگ های گیلان می گوید حدود ۱۵ تا ۲۰ روز مانده به سال نو، مراسم استقبال از جشن نوروز آغاز می شود، خانه ها ، مغازه ها و خیابان ها خاکروبی و پاک می شوند و دانه های عدس و گندم را می خیسانند و در ظرفها میرویانند.
به گفته بشرا مراسم پیشواز از نوروز اغلب جنبه تمثیلی دارد و در ارتباط با نوزایی طبیعت است. مردم گیلان نیز با آئین های نمایشی چون عروسه گولی، رابرچره، نوروزخوانی، چهارشنبهسوری و شال اندازی به استقبال نوروز خجسته می روند.
وی نوروزی خوانی را نوعی آگاه سازی مردم از بهار و نوروز می داند و می گوید: نوروزخوانان افراد شناخته شده و انگشت شمار باسواد روستایی بودند و در هر گروه نوروزخوان فرد مسن تر اشعار اصلی نوروز را می خواند و بقیه تکرار می کردند ... بهار آمد جوانان خیر ببینند / گل عشرت به کام دل بچینند/ جوانان شما داماد گردند/ عروسان صاحبه گاهواره فرزند/ به یاسین و به طاها و تبارک / شوما را سال نو باشد مبارک.
وی نمایش های آئینی چون عروسه گولی (جنگ بین زمستان و بهار با نمادی از غول و عروس ) و رابرچره (چراننده آهو) را در ساده ترین شکل خود نمادی از بازگشت و یا نزدیک شدن خورشید به برج و اعتدال بهاری و رستاخیز زندگانی می داند.
بشرا می گوید: نان سفره نوروزی بیشتر از جنس کوماچ، کشتا یا خولفا نان (نانی مهیا از کدو حلوایی)، نان برنجی بود که تمامی شان از آرد برنج پخته می شدند و آجیل نوروز هیچ گاه از بازار خریداری نمی شد و اجزای آن تخم صیفی ، دانه های بلال ، نخود ، عدس و برنج بود که پس از خیساندن برشته می کردند.
وی شاد بودن و دلخوشی را مهمترین خصیصه مردمان در نوروز می داند.
مفاخر در کنار میهمانان نوروز
گیلان کهن، سرزمین باران و فرهنگ مفاخرش همچنان پرقوت و استوار همچون هیرکانیان هزاران ساله اش یک به یک سایه سار کشور و جهانیان شده اند و گاه به گاه تبلور فرهنگ این سرزمین، فروزان بخش خانه همسایه می شود و البته ای افسوس وار که گاه مردمان سرزمینش چه اندک از آنان می دانند اما در خبری دیگر به یمن نوروز سرپرست ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گیلان از بهرهمندی حضور مفاخر گیلانی در کنار میهمانان نوروزی در اماکن تاریخی و گردشگری استان در طول تعطیلات نوروزی ۱۴۰۱ خبر داد.
به گفته جهانی مقرر شده است با حضور مفاخر استان گیلان در محل اماکن تاریخی و گردشگری استان گیلان، داشتههای فرهنگی و تمدن غنی مردمان مناطق مختلف استان به شکلی صحیح به گردشگران معرفی شود.
جهانی می گوید استان گیلان از ظرفیتهای فرهنگی،علمی و تاریخی ارزشمندی برخوردار است و نیاز است با اجرای برنامههای مدون ضمن معرفی این داشتهها به شکل هدفمند، ازاین گنجینه غنی برای الگو سازی برای نسل جدید بهره گرفت.
گیلان تنها سرزمین رنگ و طبیعت نیست و چه بسا در هر دوره مفاخری از آن بروز کرده که ردی عمیق و مؤثر بر سابقه فرهنگی ایران و جهان از خویش به جا نهاده و از کهن سالیان پیش نام گیلان با فرهنگ عجین شده است.
دیار سبز گیلان سرزمین شالی و باران، جنگل و رنگ،ماهی و دریا بی هیچ گزافه و گمان و به دلیل غنایی کهن مملو از آئین ها و فرهنگ هایی است که خود به تنهایی می تواند خاستگاه فرهنگ شیفتگانی باشد که برای دانستنش دل به راه سفر می سپارند.