محمدعلی بصیری گفت: یکی از علل بحران فعلی آب در فلات مرکزی ایران که البته دنیا هم با آن درگیر است تغییرات اقلیمی است. با نشستی که در گلاسگو بود به خوبی این موضوع اثبات شد که با گرم شدن ۲ درجهای زمین همه حوزهها با بحران بارش و سیل و امثال آن مواجه شده که ایران هم یکی از این حوزهها است و علل بروز این مسئله در تغییرات اقلیمی است که همکاری بینالمللی میطلبد و خواست ایرانیان به تنهایی نیست.
به گفته او یکی دیگر ازمشکلات این بحران رشد جمعیت بعد از انقلاب و مهاجرت جمعیت به حوضه آبریز زایندهرود است که به دلیل نبود امکانات مناسب در استانهای کم برخوردار به این حوضه آبریز مهاجرت کردهاند و این حوزه کشش این حجم جمعیت را ندارد. در اوایل انقلاب ۲ تا ۳ میلیون از سرچشمه کوهرنگ تا گاوخونی استفاده میکردند، اما اکنون این آمار به ۶ میلیون نفر رسیده، در حالی که بارش در حد خوشبینانه آن به حد قبل رسیده است.
سومین عامل در خشکی حوضه آبریز زایندهرود تفکر خودکفایی افراطی بوده که امروز مورد نقد بسیاری قرار گرفته است. این تفکر که در حوزه کشاورزی هرچه باید از داخل زمین استخراج کنیم به استقلال و امنیت غذایی کشور را سوق میدهیم سبب شد که در حوزههای کمآبی مانند اصفهان سبب بروز فاجعه شود و از آب و به ویژه آبهای زیرزمینی استفاده بیش از حد صورت گرفت. این تفکر عمل چهارمی را تشدید کرده و آن حفر چاههای عمیق و غیرمجاز در اطراف حوضه زایندهرود و جلگه اصفهان شده که امروز به نشست زمین هم منجر شده است و تمدن مرکزی کشور را تهدید میکند.
طبق مطالعاتی که فرانسویها در سال ۱۳۵۳ انجام داده بودند باید یکسوم جمعیت ایران در منطقه پر آب خلیج فارس و دریای عمان مستقر شوند و صنایع آب بر باید در این مناطق ایجاد شود. اما بنابر دلایل مقطعی، احساسی و غیر کارشناسانه این صنایع به مرکز کشور منتقل و در نتیجه جمعیت بیشتری هم به مرکز کشور سرازیر شد که امروز تبدیل به یک بحران شده است. در حالی که اگر این صنایع آببر در جنوب کشور مستقر شده بود هم آب مورد نیاز این صنایع به راحتی تأمین و هم رفاه و آسایش برای مردم این مناطق تأمین میشد و فلات مرکزی دچار مشکلات امروز نمیشد.
از دیگر عوامل مدیریت سلیقهای و غیرتخصصی در حوزه آب است که در تنشها و دعواهای مدیریت آب انجام میشده، اما حکمرانی آب نمیشده است و حکمرانی آب یک مسئله کلان کشوری و جامعنگری در بحث آب است. مدیریت عمدتاً به چند نهاد و تخصص مربوط است برای مثال مهندسی آب و کشاورزی و نقل و انتقال خطوط آب یا سد و بندسازی در حالی که در حکمرانی آب لایهها و تخصصهای متعددی مانند تخصصهای اجتماعی، روانشناسی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، بازرگانی و صنعتی نقش دارند که در کشور شاهد این نوع حکمرانی در آب نبودهایم.
بصیری می گوید یکی از دلایل دیگر خشکی زنده رود استفاده از روشهای کشاورزی سنتی و روش آبیاری غرقابی است، چراکه حدود ۹۰ درصد آب مصرفی کشور از جمله حوضه آبریز زایندهرود مربوط به کشاورزی و ۱۰ درصد آن مربوط به صنعت و شرب است. اگر برنامهای ریخته میشد که اتحادیه کشاورزی تحت حمایت قرار میگرفت تا کشت محصولات به سمت کشت مکانیزه برود در صرفهجویی آب تأثیر زیادی داشت.
وی خاطرنشان کرد: در مناطق کم آب جهان مجتمعهای کشت و زرع چند طبقهای بهصورت گلخانه طراحی شده است که با آب بسیار محدود و تکنولوژی نور LED برای بیش از ۲۰۰ هزار نفر نیازهای کشاورزی را تأمین و تولید میکند که در ایران به این قابلیتها رسیدگی نشده است.
عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه اصفهان، گفت: راه حل بلندمدت مشکل بحران آب این است که اگر نتیجه ضعفها و بیتوجهیها در این چهار دهه دست به دست داده تا مشکلات امروز را سبب شود، باید برنامه ریزی استراتژیک در اتاقهای فکر شورای آب و شورای امنیت ملی کشور انجام حداقل ۵ سال یا ۱۰ سال روی این عوامل کار شود تا بحران آب در فلات مرکزی ایران پیچیدهتر و خطرناکتر نشود. باید صندوق حمایتی ویژهای برای کشاورزان نیز ایجاد و از آنان به شکل اصولی حمایت شود.