سلحشور گفت: مداحی استودیویی، ذائقه مردم را عوض می‌‌کند و دیگر افراد در هیأت لذت نمی‌برند

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان،  عرصه مداحی و ستایشگری اهل بیت (ع) در روند تاریخی خود دچار تغییرات و تحولات بسیاری شده است. اتفاقاتی که در عصر و زمان خود، نوآوری محسوب می‌شدند، اما در همان زمان نیز برای جا افتادن آن‌ها مقاومت‌های بسیاری شده است. مانند سینه‌زنی شور و تند با ذکر «حسین جان» که در دهه ۶۰ توسط استاد حاج منصور ارضی رواج پیدا کرد. این روز‌ها نیز عرصه مداحی با یک پدیده‌ای به نام «مداحی استودیویی» مواجه است که برخی آن را نوآوری و برخی دیگر آن را بدعت و انحراف می‌نامند. در این خصوص با مهدی سلحشور مداح اهل بیت (ع) گفت‌وگویی داشتیم که ماحصل آن را می‌خوانید:

تغییر لازمه جریان مداحی به دلیل پویایی آن است

مداحی سنتی در گذر زمان دچار تغییرات و تحولات مختلف شده است که شاید اوج آن در حوالی دوران دفاع مقدس و بعد از آن بود، این اتفاقات به چه دلایلی رخ می‌داد؟

من از دو منظر می‌توانم به این قصه نگاه کنم؛ اول اینکه ما این تغییر و تحول را در مقاطع مختلف داشتیم، قبل از دوران دفاع مقدس هم بزرگانی بودند که وقتی سبک و نوحه خاصی را می‌خواندند و جریان جدیدی را در نوحه‌خوانی ایجاد می‌کردند، خیلی‌ها در همان مقطع آن را برنمی‌تابیدند، حتی این موضوع در قبل از دفاع‌مقدس هم سابقه و صدر و ذیلی داشته است.

بزرگانی بودند که نوحه‌ها و سبک‌هایی را می‌خواندند که ابداعی و کار و رویکرد جدیدی بود و آن زمان مورد اعتراض خیلی‌ها قرار می‌گرفت، پس این تغییر، تحول و نوآوری همیشه بوده است و قطعاً هر از چند گاهی اتفاق خواهد افتاد.

دوم اصلاً لازمه یک جریان جاری و پویا همین تغییرات است و اگر نباشد، پویایی نیست. اگر این نوآوری‌ها نباشد، به تکرار دچار می‌شود. یک نفر ۱۰، ۱۵ سال خانه ما می‌آمد و روضه می‌خواند و هر سال هم یک شعر موسی‌بن‌الجعفر (ع) را می‌خواند، از کلمه اول تا آخر حفظ بود و یک واو جابجا نمی‌کرد، یا یک ترکیب بسیار کلیشه‌ایِ ثابت و کاملاً مشخص می‌خواند، حالا شما فکر کنید این قصه می‌خواست صد سال ادامه پیدا کند! مخصوصاً با رویکرد جدید جوان‌ها، تنوع‌طلبی جوانان، این جذابیتی که دنبال آن هستند، شور و احساسات و هیجاناتی که روز به روز در جوانان، بیشتر می‌شود، قطعاً پاسخگو نبود. از آن طرف موسیقی‌ای که با آن تنوع و ولنگاری‌اش در غرب رواج دارد، در برابر ماست، پس تغییرات باید رخ دهد.

تاکید رهبری به عزاداری سنتی به معنای استفاده نکردن از سبک‌های جدید نیست

مقام معظم رهبری در دیدار سال گذشته خود با مداحان فرمودند: هیأت باید هیأت بماند و بر اصول سنتی تأکید کردند. این تغییرات با این اصول تناقض ندارد؟

 آن مطلبی که امامیّن انقلاب راجع به بحث عزاداری سنتی گفتند، آیا به این معناست که ما فقط یک قصیده، یک غزل و یک مرثیه بخوانیم و یک نوحه سنگینی هم بگوییم و تمام شود و برود؟ در محضر مقام معظم رهبری که به نوحه‌خوانی و سبک سنتی اعتقاد دارند، قشنگ‌ترین سبک‌ها و نوحه‌ها هم خوانده می‌شود و ایشان هم استقبال می‌کنند، البته در جای خود تذکرات لازم را هم‌ می‌فرمایند، پس معنایش این نیست واِلا می‌گفتند نه آقا این سبک‌های جدید را نخوانید، به همان صورت سنتی یک نوحه سنگین بخوانید. قطعاً معنایش این نیست.

من فکر می‌کنم آن قالب سنتی موردنظر است، یعنی آن روضه‌خوانی‌ها، شعرخوانی‌ها و نوحه‌خوانی‌ها را نباید از دست دهیم تا آن قالب سنتی باقی بماند، اما اینکه سبک جدید خوانده نشود و تنوع در سبک‌ها ایجاد نشود، اصلاً مدنظر نیست. یک شعر در زمان قدیم، به معنای عام به صورت نوحه خوانده می‌شد، اما الان ۱۰ نوع شده، یعنی یک زمان به صورت زمینه می‌خوانیم، یک وقت واحد یا شور می‌خوانیم، این‌ها همه از خانواده نوحه است و این تنوع الان ایجاد شده است.

نوآوری باید تحت نظر استاد باشد

یعنی مخالف انتقاد‌های صورت گرفته به نوآوری‌ها هستید؟

به اعتقاد من آن زمان مانند مقاطع قبل که این موضع‌گیری راجع به کار و سبک جدید می‌شد، توسط خیلی از بزرگان صورت می‌گرفت. اما از منظر دوم باید عرض کنم، یک خط سیری شروع شد که این خط سیر متاسفانه خیلی در قالب استاد و شاگردی نگنجید. هر چیزی استاد می‌خواهد.

نسل‌های اول شاگردان خاص حاج‌منصور ارضی یا آقای انسانی یا آقایان طاهری بودند که ما در این جلسات شرکت می‌کردیم و مطالب سینه به سینه گفته می‌شد. یعنی کلاس بود و این موضوع سابقه‌ای و صدر و ذیل داشت. حتی پشت میکروفون نشستن یک آداب و رسومی داشت که خیلی از آن‌ها به مرور زمان ذبح و کنار گذاشته شد.

الان در نسل جوان، یکسری چیز‌هایی که در مداحی وحی مُنزل بوده مانند آداب و رسوم مداحی، نوع نشستن پشت میکروفون از شروع تا پایان جلسه، تا فنونی جاری در مداحی که یکسری قدر مسلم بوده، زیر پا گذاشته شده است، چون طرف اصلاً این چیز‌ها را نمی‌داند و اصلاً استاد ندیده است و بلد نیست. این‌ها اشتباهات فاحشی است که اگر به او بگویید خودش قبول می‌کند، اما، چون کسی به او نگفته و خودش هم دیگر نمی‌تواند برود یاد بگیرد، برطرف نمیشود. طرف وقتی ۱۵، ۲۰ سال میکروفون دستش بوده و به شهرتی رسیده، دیگر نمی‌تواند برای یاد گرفتن تلاش کند! البته این موضوع برای جوانان فرق می‌کند و تکلیف را از آنان سلب نمی‌کند؛ بنابراین اگر بزرگتر‌ها به جوان‌تر‌ها تذکر دهند، غالباً قبول می‌کنند و پی به اشتباه خود می‌برند.

برخی نوآوری‌ها جزء تنوع و پویایی مداحی است و نمی‌توان بر آن‌ها خرده گرفت، کما اینکه خیلی از بزرگان ما هم موضع نمی‌گیرند بنابراین مشخص است که جزء قدرمتقیّن‌ها و وحی‌منزل‌ها نیست و سلیقه‌ای است. یکی می‌پذیرد و یکی هم نمی‌پذیرد! اما بعضی از مطالبی که ما می‌گوییم، خیلی‌ها نسبت به آن موضع دارند و واکنش‌ها را برمی‌انگیزد و خیلی‌ها نسبت به آن حساس هستند. مثل برخی از مضامینی که می‌گوییم، استناداتی که در خواندن داریم، اشعاری که می‌خوانیم، نوع پوشش،  گویش، سبک و آهنگ و...  نکاتی است که نمی‌توان از خطاهایش گذشت.

گاهی شعر از لحاظ ساختار و محتوا اشتباه است، سبکی که می‌خواند شأنیّت و سنخیتی با آن جلسه ندارد، حتی تناسب مدح و مَنقبت و از آن طرف حماسه و مرثیه رعایت نمی‌شود، یعنی یک چیزی در روز عاشورا می‌خوانند که این حتماً به درد جشن می‌خورد، یک چیزی در روز جشن می‌خوانند که این را حتماً باید در روز عاشورا بخوانند، یعنی این قدر متقیّن‌ها رعایت نمی‌شود.

عاقبت مداحی استودیویی، لب زدن (پلی بک) در هیأت است

یکی از موضوعاتی که برخی این روز‌ها آن را نوآوری و برخی انحراف می‌دانند، مداحی استودیویی است، نظر شما درباره این چیست؟

یک زمانی کار استودیویی، حکم نمک غذا را داشت، بسیار ملایم، هر از چندگاهی از این ظرفیت استفاده می‌شد که آهنگ و موسیقی نداشت و تنها یک زیرصدایی داشت و یا یک افکت بسیار سنگین در کار استفاده می‌شد و کسی هم موضعی نداشت، اما الان کار شدت گرفته است تا حدی که مقام معظم رهبری هم سال قبل تلویحاً در سخنرانی در دیدار با مداحان فرمودند، از ابزار‌های خارج از هیأت استفاده نشود تا هیأت به جا‌های دیگر تبدیل شود. این یعنی آش شور شده است، طوری که خیلی از ما ضعف خوانندگی‌مان را با استودیویی کردن جبران می‌کنیم.

دوم اینکه این روند، ذائقه مردم را عوض می‌کند و به سمت استودیوخوانی‌ می‌برد و دیگر افراد در هیأت لذت نمی‌برند، زیرا اجرای آن مداح در هیأت و در استودیو، زمین تا آسمان متفاوت است. من درگذشته خودم چند کار استودیویی برای شهدا خواندم مانند «دل می‌زنم به دریا» که این کار‌ها به دل نشست، اما نرم و لطیف و بدون موسیقی بود و تنها یک زیرصدا ساده داشت. اگر کار اندک بود شاید ایرادی نداشت، اما الان جریان شده است و همه به سمت استودیوخوانی در حال حرکت هستند و این فراتر از تنوع است و ذائقه مردم را خراب می‌کند.

 بسیاری از اوقات اشک و حال و توجه جوان را می‌گیرد و عمده توجهش به موسیقی و سبک و آهنگ است. برخی از عزیزان و نور چشمانم که ما دوست داریم تا شهادتشان، ان شاء الله مداح مقدس هیأتی باقی بمانند،  می‌گویند مداحی استودیویی برای این است که جوانان به‌سمت موسیقی غربی و مبتذل نروند، خوب سلمنا،  اما آیا با این رویکرد و با استفاده از ابزار موسیقی و فضاسازی غیر هیأتی و پوشش متأثر از غرب و... خیل کثیری از جوانان را به سمت المان‌های غربی و ابزار غربی سوق نمی‌دهیم و این مظاهر را برایشان عادی نمی‌کنیم؟  بالاخره این‌ها از من مداح الگو می‌گیرند، آیا این جوان به این سمت و سو سوق پیدا نمی‌کند؟

ضمن اینکه زمانی که تفاوت اجرا در استودیو و هیأت بسیار بالا باشد،  انتهای داستان را خطرناک‌تر می‌کند و من نگرانم روزی در هیأت زیر صدای مداح افکت پخش کنند یا حتی بدتر صوت کار استودیویی پخش شود و مداح صرفاً لب بزند (یعنی پلی بک شود). این عاقبتی است که اگر جلوگیری نکنیم، دچارش می‌شویم.

مداحان هیأتی و مشهور وارد حوزه استودیویی نشوند!

راه‌حل این پدیده چیست؟

در این خصوص جلسات و مباحث مختلفی میان کارشناسان مطرح شده است بالاخره این فضای استودیویی، ظرفیتی است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت و اعلام کرد اصلاً نباید باشد، اما جمع‌بندی این کمترین این است که مداح معروف و هیأت‌دار نباید وارد این عرصه شود تا مداحی هیأت و استودیوخوانی از هم تفکیک شوند. یک فرد خواننده غیرهیأتی‌ می‌تواند در این عرصه فعالیت کند و اثرگذار باشد؛ بنابراین بهترین راه‌حل این است که مداحان هیأتی‌خوان و مخاطب‌دار سراغ استودیوخوانی نروند و افراد دیگری در این حوزه فعالیت کنند.  بگذاریم مداح هیأتی همان مداح هیأتی بماند،  هیأت همان هیأت با همان ویژگی‌های گذشته بماند.

 پیشنهاد من این است که با حضور بزرگان این عرصه کرسی‌های آزاد اندیشی برپا شود و به طور تفصیلی راجع به این کلام حضرت آقا که می‌فرمایند «نگذارید هیأت تبدیل بشود به محیط‌های دیگر؛ هیأت، باید هیأت بماند» بحث و تبادل نظر شود و در رابطه با مصادیق آن گفتگو شود.

رهبر انقلاب در هیأت‌ها و حتی جامعه غریب است!

چرا با این بیان مقام معظم رهبری در خصوص این نوآوری‌ها درست برخورد نشد؟

من شب عاشورای امسال، با استفاده از خیمه امام حسین (ع) و اصحابی که با حضرت در خیمه بودند، یک گریزی به جمله سیدحسن نصرالله زدم، که ایران امروز خیمه حسین‌بن‌علی (ع) است که شبیه این جمله را هم حاج قاسم سلیمانی عزیزمان دارد. در هر برهه تاریخ و زمان، ما یک صف حسین (ع) و حسینیان (ع) داریم و یک صف یزیدیان را داریم. یکی علمدار صف یزدیان است که یزید زمان است و دیگری علمدار صف حسین (ع) که حسین زمان است. این به این معنا نیست که او حسین (ع) است بلکه شبیه ایشان در حال عمل کردن است. من این جمله را گفتم و خاطره‌ای هم از جبهه بیان کردم، یک جنگ، دعوا و غوغایی شد! این مظلومیت حضرت آقا و غربت آقاست که اینقدر آقایان از ولایت نگفتند تا برخی این حریم را نمی‌شناسند و در این‌باره هجمه و شبهه وارد می‌کنند.

راجع به بحث ولایت ما اینقدر کم‌کاری کردیم و تنها معدود افرادی چه در بین منبری‌ها و چه در بین مداحان نسبت به این قصه حساس هستند و در برنامه‌شان از ولایت دفاع می‌کنند و از ولایت می‌گویند. اینقدر نسبت به این قصه کم‌کاری کردیم که یک جمله در این خصوص، اینقدر با واکنش‌های متفاوت مواجه می‌شود! نیامدیم این مسأله را بگوییم و تبیین کنیم.

متاسفانه در برخی از هیأت‌ها نسبت به یک عکس مقام معظم رهبری و دعا کردن برای ایشان، حساسیت دارند توجیه نیستند. ضمن اینکه ما این را کمترین مرتبه دفاع از ولایت می‌دانیم. حاج قاسم عزیزمان می‌گوید اصل ولایت فقیه از اصول ماست، ما چقدر توانستیم این اصل را به مردم بشناسانیم؟ هیأتی‌های ما چقدر حضرت آقا را می‌شناسند؟ خیلی‌ها نمی‌شناسند! البته بسیاری هم آقا را با همه وجودشان دوست دارند، اما همین قشر هم کمتر می‌توانند از ایشان دفاع کنند یعنی شناخت کافی را ندارند. من این را کم‌کاری خودمان می‌دانم که نیامدیم در این‌باره حرف بزنیم. من تا دو سه سال پیش سرود پایانی هیأت را که می‌خواندم از مقام معظم رهبری می‌گفتم، برخی از آقایان مسخره می‌کردند و پیغام می‌فرستادند این چیز‌ها را جمع کنید!

اگر خود را همواره محضر امام حسین (ع) بدانیم، دچار خطا نمی‌شویم

سلوک و سبک زندگی شما در شرایط کنونی با این همه جاذبه‌های شیطانی چگونه است؟

اولاً بزرگترین مأمن و پناهگاه ما هیأت است البته به شرط اینکه زندگی‌مان را در محضر امام حسین (ع) ببینیم. یعنی اگر کسی خودش را فقط داخل هیأت در محضر امام حسین (ع) دانست، حتماً ضرر می‌کند و این ضرر کردن هم مراتب دارد. من معتقدم از این هیأت تا آن هیأت باید خودمان را در محضر امام حسین (ع) ببینیم. به‌عنوان یک نوکر و غلام خودم را ببینیم و هیچ‌وقت رابطه غلامی و آقایی را فراموش نکنیم.

باید بدانیم چشم، گوش و زبان ما برای آن آقاست و در محضر ایشان هستیم و اعمال ما هر هفته به صورت مرتب به آقا عرضه می‌شود و ایشان ما را می‌بیند و نسبت به حرف زدن ما، نگاه و شنیدن ما حساس است و خوشحال و ناراحت می‌شود. اگر این را در وجودمان لمس کنیم، زندگی‌مان حسینی می‌شود.

آیت‌الله بهجت (ره) می‌فرمودند کلامی که از دهان شما بیرون می‌آید قبل از اینکه به گوش شما برسد به گوش امام زمان (عج) می‌رسد، یعنی حضرت می‌شنود که شما چه می‌گویید!

ثانیاً در این مسیر زندگی، افرادی هستند که می‌توانند کنار ما باشند و کمک کنند. بزرگانی که در همه جا هستند، جوینده یابنده است، اگر کسی دردش را داشته باشد و بگوید می‌خواهم جلو بروم، باید رشد کنم، باید به این دایره و مرکز نور نزدیک شوم، خدا آن آدم را سر راهش قرار می‌دهد «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» این سیره و رسم خدا است و این کار را انجام می‌دهد.

زندگی‌ام را مدیون آقامرتضی تهرانی هستم

این آدمِ سر راه شما کیست؟

از آقامرتضی تهرانی خیلی استفاده کردم و زندگی‌ام را مدیون او هستم. او واقعاً کمک و دستگیر ما بوده است. وقتی به قم آمدم و محضر ایشان رسیدم ۱۷ سال داشتم و الان ۵۰ سال دارم، یعنی ۳۳ سال از ایشان استفاده کردم. از فرزند بزرگوار آقای ناصری خیلی استفاده کردم، از آقای شیخ احمد فاضلی خیلی استفاده کردم. متاسفانه این دغدغه در میان مردم نیست واِلا آدم‌ها هستند و اگر کسی بخواهد آن‌ها را پیدا کند، هستند و حتماً به ما کمک می‌کنند.

میوه گریه برای امام حسین (ع)، دستگیری از مردم است

هیأت فاطمیون قم صرفاً در برگزاری جلسات مذهبی خلاصه نمی‌شود و برنامه‌های متعدد فرهنگی و تربیتی دارید، در خصوص این فعالیت‌ها بفرمایید.

ما قرارگاه فاطمیون داریم که در آن کار جهادی و خیریه می‌کنیم. مکتب حاج قاسم سلیمانی برای نوجوان داریم، و در کنارش هیأت هم داریم. من معتقدم ما در هیأت باید برای تهذیب، تحصیل و ورزش جوانان برنامه داشته باشیم. حتماً باید در عرصه‌های اجتماعی حضور فعال داشته باشیم، زیرا میوه این گریه، دست‌گیری از مردم است. اگر به این میوه نرسیدیم معلوم است که این درخت میوه نداده است. حتماً باید کنار مردم باشیم، به مردم کمک کنیم.

تعبیر آیت الله فاضل است که شما واجبات‌تان را انجام بدهید، به جای مستحبات از مردم دستگیری کنید، اگر در قیامت سوال کردند چرا؟ بگویید فاضل گفته است؛ لذا ما باید در این عرصه تلاش مضاعف داشته باشیم تا خیر ما به مردم برسد و این یک افق خاص و ویژه است و در کنارش تلاش می‌کنیم تا در داخل مجموعه بتوانیم نیاز‌های جوانان را هم برطرف کنیم.

اینکه قبل از مداحی، رقم پاکت را طی کنیم با عاشق مولا بودن تناقض دارد

در خصوص پاکت گرفتن مداحان و رقم تعیین کردن توسط برخی انتقادات بسیاری وجود دارد، این رسم چگونه باید باشد؟

اولاً خوش به حال آن‌هایی که بابت ذکر و ذاکری‌شان چیزی نمی‌گیرند، صله‌اش را از دست حضرت می‌گیرند. من معتقدم اگر عاشقی آمد مدح معشوق خود را گفت یا محبی آمد، مدح و منقبت محبوب خود را گفت، نباید بابت آن چیزی مطالبه کند. این چطور عشقی است که پیش پیش هم باید پول آن را بگیرید؟! شما اگر با این نگاه جلو رفتید و در مقابل این مدح و منقبت و بیان فضائل و بزرگی‌های مولای خودتان، چیزی مطالبه نکردی و توقع چیزی نداشتی و یا مانند برخی از آقایان بدون تعیین کردن، و چرتکه انداختن، گرفتی و صرف امور خیر کردی، قطعاً اهل بیت (ع) هم هوای تو را خواهند داشت. اهل‌بیت (ع) زمانی که فردی در محضرشان مرثیه‌خوانی می‌کرد و شعر می‌خواند، آن محبت را بی‌پاسخ نمی‌گذاشتند.

من برنمی‌تابم و نمی‌توانم بپذیرم، محبی برای محبوب خودش، عاشقی برای معشوق خودش، عبدی برای مولای خودش بخواهد بخواند، بیان فضائل و مناقب او را داشته باشد و قبلش هم بخواهد پولش را بگیرد، این نوع عشق را درک نمی‌کنم! اما وعده نکنید و با این نگاه بخوانید، دنیا را هم به پای شما بریزند، اشکالی ندارد. حالا یک کسی بگوید من می‌خواهم سیره ائمه (ع) را انجام دهم که به پای مداحان و شعرای خودشان طلای زن‌ها را جمع می‌کردند و می‌ریختند، اشکالی ندارد. بعضی‌ها این را می‌گیرند و صرف کار خیر می‌کنند، خوش به حال این افراد است. اما یک گوشه دیگر را هم می‌گویم، اگر این پول را گرفتی، آن را گوشه‌ای بگذار و اصلاً نشمارید که چقدر پول دادند، مانند مرحوم علامه و خیلی از بزرگان، ایشان فرمودند ۶۰ سال ذاکر بودم، ۶ بار نفهمیدیم چه کسی چقدر صله به من داده است. این یک مرتبه پایین‌تر است که بگیرید، اما اصلاً نشمارید و فرضاً داخل یک صندوقی بریزید و از آن خرج کنید.

اما هیچ وقت نباید نرخ تعیین کرد، پایین‌ترین مرتبه این است که شما بخواهید بخوانید و نرخ تعیین کنید و بگویید اینقدر به حساب من بریزید تا من بیایم مدح اربابم را بگویم و تا می‌گویی هم می‌گویند خود اهل بیت صله می‌دادند! نه عزیزم، آن چیز دیگری بوده و طرف می‌گفته من برای پول نخواندم، وظیفه‌ام را انجام می‌دادم، اما حضرت می‌فرمودند ما محبت شما را بی‌پاسخ نمی‌گذاریم! اما نگاه شما آن نگاه نیست و این نرخ تعیین کردن را اصلاً نمی‌توانم بپذیرم! حداقل کسی که دم از عاشقی و دم از مولا و عبد می‌زند، این یک تناقض وحشتناک است و این چیز دیگری است که نباید نام عشق بر آن بگذاریم.

اگر کسی با آن نگاه خواند و تعیین هم نکرد و نفهمید که چه کسی چقدر به او صله و هدیه داد، این از شیر مادر برایش حلال‌تر است، عیبی هم ندارد، اما خوش به حال کسی که این پول را هم حتی‌ نمی‌گیرد یا می‌گیرد و خرج کار خیر می‌کند.

منبع:فارس

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.