به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،مخاطب خاص" امروز بعد از چند سال، برنامه نامآشنایی برای مخاطبان تلویزیون شده است. برنامهای را که رسالت بوذری اجرا میکند و چند صباحی است در کنداکتور پنجشنبههای تلویزیون قرار گرفته و در دکوری حوالی کربلا و نزدیکترین محل به حرم امام حسین (ع)، دلهای مردم را روانه آن دیار مقدس میکند.
«مخاطب خاص» را به نام برنامهای نهادند که با هدف پوشش رویداد عظیم و حماسه میلیونی پیادهروی اربعین کار خودش را آغاز کرد. پخش آیتمهای تولیدی و اختصاصی برنامه "مخاطب خاص" از کربلای معلی، گزارشهایی از جانبازان و مادران شهدا، زیارت به نیابت از دوستداران سفر به کربلا و تقدیم آن به حضرت سیدالشهداء (ع)، کلیپهای کوتاه مدحخوانی از جمله بخشهای تصویری جذابی است که در این برنامه پخش میشود. یکی از بخشهای ویژه این برنامه، پخش واگویههای مردم با حضرت سیدالشهداء (ع) است.
مخاطب خاص برنامهای متولد اربعین
"مخاطب خاص" یک برنامه زندهای است که چند سال قبل، یازدهم صفر و ۱۰ شب مانده به اربعین برای اولین بار روی آنتن شبکه سه سیما رفت؛ و البته با هدف پوشش رویداد عظیم و حماسه میلیونی پیادهروی اربعین به وجود آمد. به تعبیر سازندگانش، یکی از اهداف ایجاد برنامه "مخاطب خاص" این بود که شبهای جمعه ارتباط مردم عاشق و دلباخته حسینی را به طور مستقیم با حرم حضرت سیدالشهداء (ع) برقرار کند. در وهله بعدی این فضا را برای ساخت و تولید برنامههای ویژه ایام محرم و صفر مخصوصاً پیادهروی اربعین آماده شود.
از طرفی دیگر با دعوت از کارشناسان برجسته دینی، یادآوری آموزههای دینی، اعتقادی، اخلاقی و رفتاری را از جریان عاشورا و کاروان امام حسین (ع) با هدف استمرار در دستور کار خودمان داریم. یکی از دلایل نهادینه شدن استمرار این یادآوریهای دینی و اعتقادی است که همواره با فرهنگ عاشورای حسینی، زندگی کنیم.
چرا این برنامه را در کربلا تولید میکنید؟!
رسالت بوذری در لا به لای گفتوگویش میگوید که «یکی از سوالاتی که در ابتدای راه مطرح میشد چنین مضمونی داشت که چرا این برنامه را در کربلا تولید میکنید؟! این شور و احساسات و علاقهای که مردم نشان دادند و حرفهای دلی که با حضرت اباعبدالله الحسین (ع) داشتند را در اختیار برنامه قرار دادند که بیانگر پاسخ به همین سؤال است.»
او همچنین تأکید دارد که «مخاطب خاص» گریزگاه خوبی برای آدمهای خسته است و میتواند حال خوبی را برای بسیاری ایجاد کند، زیرا امام حسین (ع) برای بسیاری از ما مردم دلیل وفاق است. ما سعی میکنیم در برنامه ضمن اینکه به قواعد زبان معیار وابسته باشیم و روایات و مفاهیم عمیق را مطرح کنیم، اما ساده حرف بزنیم.
مخاطب خاص نباشد دق میکنم
یکی از نکاتی که در میانِ صحبتهای رسالت بوذری بسیار غمانگیز بود خاطره آن مخاطب خاصی است که به کربلا نرسید و در استودیو و ایران روی آنتن رفت. مجری این برنامه تلویزیونی تأکید کرد که تا اینجا بگویم که «مخاطب خاص نباشد دق میکنم.» هر شب به این امید که ویزا هماهنگ میشود برنامه را ادامه میدادیم هر چند همین اجرای استودیویی برنامه در تهران هم احوالات دیگری داشت به طور مثال میهمانان استودیوی تهران نمیتوانستند به کربلا بیایند و اگر آنجا بودیم دستمان برای انتخاب میهمان باز نبود.
مشروح این گفتگو در ادامه آمده است:
* بگذارید گفتگو را با همین جمله «مخاطب خاص نباشد دق میکنم» شروع کنم. جمله، جمله خاصی است.
این جمله محصول یک هجران و فراق چند ماهه بود. وقتی به خاطر کرونا نتوانستیم کربلا برویم و برنامه «مخاطب خاص» را روی آنتن ببریم هر شبِ جمعه، خانوادهام از دستم عاصی میشدند. تا جایی که به من میگفتند یا خودت برو حضرت عبدالعظیم یا با هم برویم زیارت حضرت. حتی تصویر کربلا را نمیتوانستم ببینم. واقعاً این را میگویم کربلا رفتن یک مسئله است، اما فراغ و هجران افتادن بین سفرِ کربلا مسئله دیگری است.
گفت «بیچاره آن که حرم را ندیده/ بیچارهتر آن که دید کربلاتو» - یعنی کسی که نرفته تکلیفش روشن است، اما وقتی رفتی و امکان رفتن برایت نباشد حالت دیدنی میشود. به امام حسین (ع) عرض کردم که (آقا) شما راهی را باز کردید که همهاش از لطف شما بوده و من ذرهای با همه وجودم خودم را قابل نمیدانم، خواهش میکنم نظر عنایتتان را برنگردانید. چون دیگر از ما چیزی باقی نمیماند. گفت «ای خدا این وصل را هجران مکن. سرخوشان عشق را نالان مکن»
* بارها دیدهایم وقتی میانِ جمعیت، پلاتو میگویید ناخودآگاه بغض گلویتان را میگیرد؛ آنجا چه اتفاقی میافتد؟
به خاطر این است که وقتی من میروم بین الحرمین، به مردم میگویم پاهایی که راهی نشده، من به نیابت از شما قدم برمیدارم. مردم، به نیابت از شما نگاه میکنم؛ این کار از من برمیآید که نفس به نفسِ مردم را وسط جمعیتی بیاورم که با همه وجودشان به سیدالشهداء (ع) عشق میورزند. همه بدانند، کربلا رفتن، کربلایی شدن، سراغ این سفر رفتن، نفسِ شروعش ناپاکیها را میشوراند.
* میگویند سالِ گذشته که در استودیو اجرا میکردید تا آخرین دقیقه نمیدانستید قرار است بعد از این دهه دوباره "مخاطب خاص" در کربلا زنده روی آنتن برود؟ درست است؟
بله، من نمیدانستم. وقتی به ما گفتند حال همه متغیر شد. با خودمان گفتیم پس اطلاعرسانی نکنیم تا مردم هم نگوییم فردا شب کربلا میرویم. اگر یادتان باشد شبِ عاشورا آخرین برنامه را از استودیو رفتیم. قیمه ظهرِ عزای سیدالشهداء (ع) را گرفتیم و تا فرودگاه خوردیم؛ من واقعاً این برهه را تا به حال تجربه نکرده بودم؛ غروب عاشورا نزدیک شام غریبان به کربلا رسیدیم.
خیلی صحنه عجیبی بود؛ تا گنبد و بارگاه حضرت سیدالشهداء (ع) همه در نیمهای از تاریکی به سر میبرد و همهجا شمع روشن بود. آن شب تازه اعلام کردیم ۱۰ شب استودیو بودیم و حالا شبِ یازدهم دوباره در کربلا! خیلی پیامک داشتیم برایمان غیرمنتظره بود و جا خوردیم.
* برویم سراغِ چند سؤال دیگر؛ اگر کربلا بودید دوست داشتید با کدام یارِ امام حسین (ع) همراه میشدید؟
این چیزها خیلی برای من بزرگ است و لایقِ گفتنش نیستم. فقط یک چیزی به ذهنم میرسد و به آن فکر کردم. اگر محاکمه "مختار" را خوانده باشید و حتی فرمایشات امام سجاد (ع)، سیاهی لشکر دشمن سیدالشهداء هم عقوبت داشتهاند و دارند. من دوست داشتم به قدرِ جمعیتی که به سپاه امام حسین (ع) افزوده بشود من را حساب کنند.
اینکه شمشیر و رکاب بزنم نه اینکه بترسم بلکه خودم را لایق نمیبینم و من این کاره نیستم. دوست داشتم سیاهی لشکر امام حسین (ع) باشم و دیگر هر کاری از دستم برمیآمد انجام میدادم.
* یکی از نقاط ضعفِ سیما و سینما در القای مفاهیم عاشورایی است. با نگاهی به سریال "مختارنامه" و فقدان چندین ساله چنین کارهای فاخر و ارزشمندی، میتوان به حقیقت این نقطه ضعف دست پیدا کرد. چرا باید آنقدر سالها بگذارد و با وجود این همه داستان در فضای عاشورا و امام حسین (ع)، سریالی در خور روی آنتن نباشد؟
من قبول دارم. شما ببینید قصه زهیر، چقدر ظرفیت سینمایی دارد؟ ماجرای مردی که هرجا امام حسین (ع) خیمه میزد زهیر سمتِ دیگری خیمه میزد. اصلاً نمیخواست با امام حسین (ع) چشم در چشم شود. تاریخ هیچوقت ننوشته در دقایقی امام حسین (ع) به خیمه زهیر میروند و با او همکلام میشوند چه اتفاقاتی رد و بدل میشود. تاریخ ما را از این عبارتها و اتفاقات محروم کرده که بدانیم امام حسین (ع) چه فرمایشاتی به زهیر داشتند که زهیر دگرگون میشود تا جایی که نزدِ همسرش میرود و میگوید من حسینی شدم و اتفاقاتِ دیگری که بخشی از آن را در سریال "مختارنامه" دیدیم. این اتفاق و حادثه بزرگ و درسآموز، ظرفیت سینمایی ندارد؟
چند سال از ساخت و پخشِ "مختارنامه" میگذرد، با وجود ایرادات و نقاط ضعفی که در این سریال وجود داشته، اما به نظرمن این مجموعه تلویزیونی شاهکار است. چه کسی واقعاً مرد میدان است که دوباره سریالی همچون "مختارنامه" بسازد. همچنان سیدداود میرباقری به میدان میآید و مشغولِ ساخت سریال "سلمان فارسی" است. مطمئناً او کارگردانی است که روی اعتقادات شیعه حساسیت دارد. زمانی سریال امام علی (ع)، سالهای بعد "معصومیت از دست رفته" و "مختارنامه" و حالا "سلمان فارسی".
میخواهم بگویم کم گذاشتیم؛ محرم به محرم سراغ مقتلی برویم که اگر برویم؛ کسانی که اهل ذوق و فهم و ادراک مفاهیم عاشوراییاند. حقیقتاً بستر دراماتیکِ داستانهای امام حسین (ع)، کربلا و واقعه عاشورا، پهن است. هر استفادهای به لحاظ هنری و بصری امکانش وجود دارد؛ چه بخواهید تئاتر روی صحنه ببرید، چه فیلمسینمایی بسازید، چه سریال و برنامه ترکیبی همه فراهم است؛ فقط باید به میدان رفت و این مفاهیم را به بهترین شکل، به نمایش گذاشت.
* شعری که در این فضا به ذهنتان میرسد را برای ما بخوانید.
وقتی سماورِ شما را در این دکور دیدم، یاد این شعر افتادم. (سماوری که به بزم حسین میجوشد/ بخار رحمت آن جُرم خلق میپوشد/حدیث باده و تسنیم و سلسبیل کمگوی/ بگو حکایت مستی که چای مینوشد)
در دستگاه امام حسین (ع) هر مدلی که باشید با هر قیافه، عقبه و گذشتهای، امام حسین (ع) همه را میپذیرد. امام حسین (ع) به خودش قسم بهترین رفیق است. روزگار ما روزگار نامردی و زیر پا کشیدن و زیر پا خالیکردن است و بهترین کسی که میتوان به آن پناه برد حتی دنیایی، فقط سیدالشهداء (ع) است.
* اگر جلوی دوببین ما بخواهید یک کلامی با امام حسین (ع) داشته باشید.
بیامتحان مرا به غلامی قبول کن/ رسوا شود دلم تو اگر امتحان کنی!
منبع:تسنیم
انتهای پیام/