به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، برنامه امشب یار هفتاد و سوم روایتگر حضرت ام کلثوم یکی دیگر از بانوان مرتبط با واقعه عاشورا است.
در ادامه برنامه امشب دو مهمان داریم که یکی خانواده شهید کریمی است که پیکرش شش سال بعد شهادت از سوریه به ایران بازگشت و مهمان دیگر هم بانویی جهادگر است که در دوران شیوع کرونا پا به میدان خدمت به مردم گذاشت.
در ویدوئو زیر می توانید مشروح قسمت هشتم برنامه یار هفتاد و سوم را تماشا کنید.
در این برنامه، خواهر شهید مدافع حرم مرتضی کریمی گفت: برادرم ۲۱ دی ماه سال ۹۴ در خان طومان سوریه به شهادت رسید و ۶ سال جاوید الاثر بود. در نهایت، پیکر مطهرش ۲۶ شهریور ۱۴۰۰ در روز شهادت حضرت رقیه (ع) به وطن بازگشت.
وی ادامه داد: با خودم عهد کردم ۲۱ هر ماه به نیت یک روز خوب بلند شوم و با داداش وداع داشته باشم. طوری که صبحش را با سلام شروع کنم و تا غروب با وداع تمام کنم.
کریمی درباره سوریه رفتن برادر خود عنوان کرد: برادرم یک روز خانه آمد و به مادرم گفت اجازه میدی سوریه بروم. مادر در جوابش گفت به هیچ عنوان چراکه تازه خواهرت از دنیا رفته و دیگر طاقت ندارم. میدانم که در این رفتن برگشتی نیست. مرتضی گفت مامان شهادت را همینطوری که به آدم نمیدهند؛ اما مامان میتوانی فردا جواب خانم زینب را بدهی و بگویی من پسرم را ار اهل بیت (ع) بیشتر دوست داشتم. مادرم این را که شنید گفت: نه نمیتوانم مرتضی جان راضی شدم برو.
وی اظهار کرد: آن طور که روایان میگویند شب قبل از شهادت همه سعی داشتند روی پیراهنهای بچهها اسامی را بنویسیم. مرتضی با دیدن این کار گفت چراروی لباسم اسم من را مینویسید من دوست دارم گمنام بمانم. بچهها از او سوال میکنند مگر میخواهی شهید شوی! از او میخواهند که ریش هایش را کوتاه کند و او در جواب آنها میگوید میخواهم این ریشها در خون خضاب شوند و مثل امام حسین (ع) سر در بدن نداشته باشم و اربا اربا مثل حضرت علی اکبر (ع) و مثل حضرت عباس (ع) دست در بدن نداشته باشم.
وی افزود: فردای آن شب یکی پس از دیگری شهید میشوند؛ مجید قربانخانی، محمد اینالو، مهدی حیدری و .. مرتضی مجروح میشود، اما بچهها به او میگویند برگردد عقب، اما او میرود که با آمبولانس مجروح و شهدا را برگرداند اما همانطور که خواست به شهادت میرسد.
کریمی عنوان کرد: منطقه خان طومان در دست داعش بوده و بعد از چند سال که بچههای تفحص میروند. اول محرم امسال پیکر آقا مرتضی تفحص میشود و به میهن برمیگردد. زمانی که در معراج با پیکر شهید روبرو شدم و مرتضی را بغل گرفتم، واقعاً خیلی به خودم میبالیدم. مادرم هم شروع به لالایی خواندن برای مرتضی کرد.
در ادامه برنامه، یک بانوی جهادگر گفت: یکی از برادرهایم در جبهه شهید و دیگری جانباز شد و مثل شمع این سالها آب میشد. ما کاری از دستمان برنمی آمد و حتی او به ما دلداری میداد.
وی ادامه داد: من در خانوادهای بزرگ شدم که همه خانواد درگیر جبهه بودند. ما هم در پشت جبهه مشغول دوختن و بافتن لباس و کارهای خدماتی و فرهنگی بودیم. از اول انقلاب تا شیوع کرونا در کارهای جهادی بودم. در شیوع کرونا مشغول کار بودم تا اینکه امسال در شهادت حضرت رقیه (س) برای بچههای کوچک سیستان و بلوچستان چادر دوختیم و جانماز و ماسک و هدیههای دیگر به آنها ارسال کردیم. میخواستیم شادی بچهها را ببینیم و این بهترین اتفاق بود.
انتهای پیام/