به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هنگامی که پژوهشگران عرصه تاریخ به بررسی رویدادهای تیرماه سال ۱۲۸۸ ورود میکنند، چشمشان بر تهران ثابت میماند؛ از ۱۹ تا ۲۵ تیرماه آن سال، مشروطهخواهان از گیلان، آذربایجان و اصفهان خود را به دروازههای پایتخت نزدیک کردند و درنهایت، پس از نبردی سخت و خونین، کاخ استبداد محمدعلیشاهی فروریخت و ملت پیروزی بزرگی را به دست آورد. اهمیت نبردهای پایتخت، بر سر رویدادهای دیگری که در همین ایام و در اقصینقاط ایران اتفاق افتاد، سایه انداختهاست؛ گویی دیگر بخشهای کشور، بیصدا و غریو، آرام نشسته و تنها چشم به اتفاقاتی دوختهاست که در تهران رقم میخورد؛ اما واقعیت چیز دیگری است؛ اینجا در مشهد، در روزهای گرم نخستین ماه از تابستان سال ۱۲۸۸، غوغایی برپا بود. همزمان با نبردهای گسترده در حومه تهران، برای گرفتن آخرین نفسهای استبداد صغیر، مشهد عرصه جنگهای خیابانی خونین بود.
بیشتربخوانید
درگیریها میان طرفداران محمدعلیشاه و مشروطهخواهان چنان بالا گرفت که حدود یک هفته تداوم داشت و با پیوستن سربازان روسیه تزاری به طرفداران شاه مستبد قاجار، جنگ به اوج خود رسید. درست در همان زمان بود که انجمن ایالتی خراسان، طی تلگرافی مفصل به مشروطهخواهان تهران، وضعیت وخیم شهر را توضیح داد و خواهان کمک و یاری شد. این تلگراف یکی از اسناد بسیار مهم تاریخ مشهد در دوره مشروطه محسوب میشود.
حمله به مشهدیها با ۵۲ گلوله توپ
«حضور مبارک آقایان بعد از عرض بندگی / تلگرافات از اینجا بتاریخ پنجم و ششم [جمادیالثانی]بوده. جهت چه شد که به آقایان دیر رسیده؟ اگر این طور باشد در موقع حاجت دوا بدرد نمیرسد.» این نخستین جمله آن گزارش طولانی است؛ مشروطهخواهان مشهد که سخت تنها ماندهاند، به دنبال راهی برای دریافت کمک هستند. تلگرافخانه در برخی شهرها، هنوز در اختیار طرفداران محمدعلیشاه بود و به همین دلیل، اخبار با تأخیر جابهجا میشد یا اصلاً به مقصد نمیرسید. نویسنده گزارش با التهاب توضیح میدهد: «عصر دیروز بعد از قرارداد صلح بین حکومت (طرفداران محمدعلیشاه) و ملت یکمرتبه بحکم [حکمران]ایالت صدای توپ بلند شد، چه حالی به مردم دست داد، خدا میداند. پنجاه و دو تیر توپ کوهستانی و شربنل زده شد. یک نفر مقتول و بعضی خانهها صدمه خورده. اما مبارزان غیور جلوگیری از هجوم سرباز و توپچی و اشرار که به شهر هجوم آورده، نمودند و آنها را موقتاً منهزم و مقهور ساختند و به سمت ارگ [مشهد]راندند.»
قزاقها وارد میشوند
درست در همین زمان بود که نیروهای قزاق روسیه تزاری وارد معرکه شدند: «چون غروب گردید قزاق روسی بدون مقدمه بسنگر مبارزان توپ مسلسل بستند. بعضی مجروح شده و گلولههای آنها ببرخی خانهها ریخت. چقدر زنها سقط جنین کرده و نالهها از خانهها به آسمان بلند شد.» در پی این حمله غافلگیرانه، مشروطهخواهان موقتاً عقب نشستند و طرفداران محمدعلیشاه، دوباره وارد میدان شدند. سنگینی آتش بر سر مردم، آنها را دچار تنگنا کرد. مهاجمان، حمله را با غارت تکمیل کردند: «قزاقها با توپ و تفنگ از جلو و اشرار ارگیها در پشت سر آنها. یکمرتبه شروع کردند به سوزاندن دکاکین و خانهها. سرباز و توپچی و اشرار ارگ مشغول غارت شدند. از آنجمله خانه و دکان رضایوف تاجرباشی. یک نفر در این آتش سوزی سوخت و کشته شد. به هزار زحمت انجمن ایالتی [از ادامه غارت]جلوگیری نمود لکن تاصبح صدای توپ و تفنگ میآمد و صدای یاا... مردم بلند بود. یک زن بر اثر اصابت گلوله اشرار در بالاخیابان کشته شد. مردم برای نجات به حرم مطهر رو آوردند.»
صبح روز ۲۲ تیرماه
صبح روز بعد، یعنی ۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ نبرد خیابانی به اوج خودش رسید. مبارزان مشهدی دلیل جرئت پیدا کردن اشرار و طرفداران محمدعلیشاه را حمایت روسها میدانستند. نبرد تا بعدازظهر آن روز در کوچه پس کوچههای بالاخیابان ادامه یافت. گزارش روزنامه خراسان خبر میدهد که حاکم مشهد برای گریز از دست مردم، به کنسولگری روسیه تزاری متوسل شد. استعمار روسیه تزاری، باز هم مشکلآفرین شدهبود. مبارزان مشهد مصرانه درخواست کردند: «جلوگیری از اشرار با وجود دخالت قزاق روسی کاری مشکل است. چنانکه ممکن بشود از طرف سفارت روس بقونسول [مشهد]حُکمی صادر نمایند که بیطرف شود در این صورت اشرار هم تن به صلح خواهند داد.» مشروطهخواهان مشهد از دوستانشان در تهران میخواهند که اخبار این شهر را در همه جا منتشر کنند؛ حتی به سفارتخانههای دیگر کشورهای اروپایی اطلاع دهند. شاید با استفاده از ابزار دیپلماتیک، بتوان حمایت روسها از طرفداران محمدعلیشاه را محدود کرد.
اما ظاهراً این مسئله امکان نداشت. مشروطهخواهان مقاومت خود را تا روز ۲۵ تیرماه ادامه دادند. طبق گزارش خراسان، غارتگران تنها در یک مورد، نزدیک به «دویست هزار تومان» از اموال کاشفالملک را در مشهد به یغما برده بودند. با رسیدن اخبار تهران، بهتدریج کنسولگری روسیه کوتاه آمد؛ مشروطهخواهان که در بالاخیابان و پایینخیابان برای مقابله و دفاع در برابر اشرار و طرفداران محمدعلیشاه سنگربندی کردهبودند، از لاک دفاعی درآمدند و دست به حملات هجومی گسترده زدند. به این ترتیب، مهاجمان شکست خوردند و از شهر گریختند. ماجرای نبردهای خیابانی مشهدیها با طرفداران محمدعلیشاه و استعمارگران، یکی از صفحات زرین تاریخ این شهر است؛ رویدادی که با پیروزی تاریخی مردم پایان یافت.
منبع: خراسان
انتهای پیام/