به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، رأی الیوم با تاکید بر اینکه نقش پیشتازانه مصر در زمینه مدیریت مسئله فلسطین ازسرگرفته شده و این کشور در حال بازنگری در سیاستهای خویش در قبال آرمان فلسطین است؛ نوشت از جمله عللی که به ایجاد این تغییر و تحولات منجر شد، ناامیدی مصر از ائتلاف برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس بود.
عبد الباری عطوان، سردبیر روزنامه اینترنتی رأی الیوم نوشت: جنگ اخیر علیه غزه دستاوردهای زیادی برای طرف فلسطینی و به طور مشخص در عرصه سیاسی و نظامی داشت. این جنگ خسارتهای بی سابقهای به رژیم اشغالگر اسرائیل وارد و بخش زیادی از هیبت آن را از بین برد. اما از نظر ما دستاورد جدید و مهمتر ازسرگیری مدیریت نزاع از جانب مصر به عنوان قدرت بزرگ منطقهای و بازپس گیری نقش رهبری و پیشتازانه آن پس از چندین دهه است. نبود این نقش به سبب ناتوانی در دوره حسنی مبارک، رئیس جمهور معدوم مصر یا کاهش قدرت داخلی آن به علت تغییرات و تأثیرات مرحله بهار عربی در عمق مصر و کشورهای همسایه آن بود.
چه کسی تصور میکرد که چنین تحولاتی در روابط مصر و جنبش حماس که نوار غزه را مدیریت میکند، روی دهد. در مراسم استقبال از عباس کامل، رئیس سازمان اطلاعات مصر و هیئت همراه وی، تصاویر بزرگی از عبد الفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر در خیابانها نصب شد و صدها پرچم مصر و فلسطین زینت بخش خیابانها و میدانهای نوار غزه بود و هزاران نفر در دو طرف خیابانها حضور داشتند.
غزه آمریکا و دولت دمکرات آن را وادار کرد که نقش منطقهای مصر را به رسمیت بشناسد و جو بایدن، رئیس جمهور این کشور را به دو بار تماس با السیسی سوق داد و موجب شد مصر به ایستگاه اصلی در سفر آنتونیو بلینکن، وزیر خارجه آمریکا به خاورمیانه برای نجات تل آویو و متوقف شدن باران موشکها علیه شهرکها و شهرهای فلسطین اشغالی تبدیل شود.
اقدام آمریکا در به رسمیت شناختن نقش مصر با حمایت اروپا، برگه مهمی برای پیشتبانی از مصر در رفتار در زمینه بحران سد النهضه خواهد بود.
هفت عامل اصلی برای این تغییر و تحولات گسترده در مواضع مصر وجود دارد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت:
نخست، صلابت جبهه داخلی مصر و تحقق دستاوردهای بزرگ اقتصادی، سیاسی و امنیتی در سالهای اخیر است.
دوم، موفقیت مؤسسه نظامی مصر در تأمین امنیت جبهه سینا و جبهه غربی لیبی دو منطقه اصلی خطر است که حکومت مصر را تهدید میکنند.
سوم، افزایش اهمیت و تأثیرگذاری محور مقاومت به رهبری ایران به ویژه در یمن و کاستن از نقش محور ترکیه و قطر است که از حمایت اسلام سیاسی سنی برخوردار بودند. همین موضوع موجب ایجاد خلأ برای جریان سومی شد که مصر را به اقدام برای پر کردن این خلأ تحریک کرد.
چهارم، ناامیدی مصر از برخی ائتلافها در کشورهای حاشیه خلیج فارس و به طور مشخص عربستان، امارات و بحرین، رفتن این سه کشور به سمت تل آویو و عادی سازی روابط با آن و عبور از ملاحظات راهبردی مصر و خطرناکتر از همه این مسائل، بی طرفی این سه کشور در بحران موجودیتی سد النهضه بود. به طوری که این سه کشور به جای اینکه از مصر حمایت کنند، به میانجی تبدیل شدند.
پنجم، مدیریت قاطعانه مسئولان مصری در زمینه بحران لیبی در غرب آن، مقابله با طمعهای توسعه طلبانه ترکیه، اعلام سرت به عنوان خط قرمز و تحلیل درست آن در خصوص جنگ در یمن بود؛ به طوری که به رغم اعمال فشارها و وسوسههای هنگفت مالی، از هر نوع مداخله نظامی در آن خودداری کرد.
ششم، پیروزی بزرگ ارتش عربی سوریه بود؛ به طوری که حدود هشتاد درصد از خاک سوریه را بازپس گرفت. معارضان مسلح دچار فروپاشی شدند، نقش منطقهای ترکیه ضعیف شد و از سیاستهای خود در حمایت از معارضان اسلام گرای مصری هم عقب نشینی کرد. از سوی دیگر، در مواضع خصمانه قطر انقلابی ایجاد شد، صلح و آشتی به وقوع پیوست، در سیاستهای شبکه الجزیره شاخه رسانهای قطر تغییراتی ایجاد شد و مشروعیت انتخاباتی رئیس جمهور مصر را به رسمیت شناخت.
هفتم، ازسرگیری سریع نقش رهبری مصر و تقویت نقش الازهر به عنوان مؤسسه اسلام خواه و غیر طایفهای بود که پس از پیروزی مقاومت فلسطین در انتفاضه موشکی قدس، نزاع عربی و صهیونیستی را در رأس مسائل قرار داد. شاخصهای متعددی در این باره وجود دارد که این رویکرد را تایید میکند.
از نظر سردبیر روزنامه رأی الیوم مصر اکنون در حال بازنگری در همه محاسبات خود است و بر اساس نتایج جنگ اخیر غزه، بازگشت قدرتمندانه مسئله فلسطین در عرصه کشورهای عربی و بین المللی نقشه جدیدی برای ائتلافهای عربی و بین المللی ترسیم میکند.
انتهای پیام/