در مطلب زیر به آیین هواداری می‌پردازیم. می‌خواهیم بگوییم سبک و روش هواداری چه تاثیری بر انتخابات خواهد گذاشت.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، نامزد‌های انتخاباتی، هوادارانی پیدا می‌کنند که حاضرند برای پیروزی نامزد مورد علاقه‌شان هزینه بپردازند. این سطح هواداری انتخابات را یک امر سیاسی اجتماعی نمی‌داند بلکه انتخابات برایشان یک مسئله حیثیتی است. این اتفاق عوارض جدی دارد که در این گزارش به آن پرداخته‌ایم.

در مطلب زیر به آیین هواداری می‌پردازیم. می‌خواهیم بگوییم سبک و روش هواداری چه تاثیری بر انتخابات خواهد گذاشت.

سطوح سه‌گانه هواداری در انتخابات

اول بگوییم چند مدل رای داریم؟ به نظر می‌رسد ۳ سطح رای در انتخابات‌های گذاشته داشتیم. از سطح سوم شروع کنیم و برسیم به مرکز اصلی هواداری. سطح سوم و نازل‌ترین سطح هواداری، همان مردمی هستند که با شناخت خود در ایام انتخابات تصمیم می‌گیرند تا به یک نامزد انتخاباتی اعتماد کنند. عموما در این سطح از هواداری هیچ تعصب و هیچ تعلق خاطر عمیق وجود ندارد. معمولا با افزایش فشار تبلیغاتی این سطح رای می‌تواند از یک گزینه به گزینه دیگر جابجا شود و فرد دیگری در ذهن این هواداران به عنوان گزینه اصلح بنشیند.

سطح دوم هواداران کسانی هستند که به نوعی فراتر از سطح سوم تعلق خاطر دارند و به نوعی حس قوی‌تری نسبت به گزینه مدنظر خودشان دارند. به راحتی تغییر گزینه نمی‌دهند، اما هزینه‌ای هم برای نامزد مورد علاقه‌شان نمی‌پردازند. بیشتر شبیه سمپات عمل می‌کنند.

سطح اول هواداری، اما شامل کسانی می‌شود که نامزد مورد نظرشان به مرور در ذهنشان تبدیل به یک نامزد ناجی می‌شود. تنها قهرمانی که می‌تواند کشور را نجات دهد همین نامزد است. اساسا انتخابات برای این گروه صرفا یک اتفاق سیاسی اجتماعی نیست بلکه یک امر شخصی هم محسوب می‌شود. از طرفی انتخاب گزینه مد نظرشان یک امر حیثیتی است. نام این سطح از هواداران را فداییان باید گذاشت. این گروه حاضرند برای نامزد مورد نظرشان هزینه بپردازند.


بیشتر بخوانید


معمولا سطح اول هواداری مثل یک قطب پرقدرت بر شاکله انتخابات اثر می‌گذارد. زمانی که فداییان نامزد‌ها در تقابل با یکدیگر برای کسب قدرت به چالش می‌پردازند آنچه در درجه اول اتفاق می‌افتد تعطیلی عقلانیت است. فداییان یک امر برایشان مهم است و آن هم برتری و چیره شدن بر رقیب است. مشخصه بارز این تقابل کل‌کل فداییان است. مهم این است که در این تقابل فداییان یک نامزد بتوانند خودشان را به عنوان قهرمان بر فضای انتخابات القا کنند. ابزار اصلی این گروه احساسات است. برای این گروه آنچه اهمیت دارد پیدا کردن افراد با گذشته سفید است تا بتوانند طرح و نقش خود را بر روی این افراد پیاده کنند.

معمولا افراد با سابقه جذابیتی برای فداییان ندارند. بهره اصلی این گروه همان گزینه‌های سفیدی است که می‌توانند آن‌ها را هم مانند نامزد اصلی در نقش قهرمان به عنوان حامیان جدی نامزدشان جا بزنند و از یک تیم نخبه که می‌توانند ناجی وضع موجود باشند رونمایی کنند. گاهی اساسا این اتفاق به قدری برای یک گروه اهمیت و جذابیت پیدا میکند که حتی نامزد اصلی‌شان را هم از همین افراد سفید انتخاب می‌کنند. افرادی که برای مردم شناخته شده نیستند و در همان ایام انتخابات ظهور می‌کنند.

فضای تعصبی چه تاثیری در انتخابات دارد؟

مهم‌ترین تاثیرش ناامیدی مردم و کاهش مشارکت در انتخابات است. حرف آخر را همان اول بزنیم بهتر است. مردم و یا حتی سطح سوم هواداری که همان طیف خاکستری انتخابات هستند مواجه می‌شوند با گزینه‌هایی که وارد کل‌کل انتخاباتی شده‌اند. پیروزی به هر نحو برایشان اولویت دارد. تعصب، حیثیتی شدن، درگیری منافع شخصی با انتخابات همه و همه باعث می‌شود مسائل اصلی مردم در این رقابت کنار برود.

فداییان برد نامزدشان را برد خودشان تلقی می‌کنند و باخت نامزدشان را باخت خودشان. در چنین فضایی جلب رای به هرنحو مهم‌ترین اولویت است. معمولا اتفاقی که می‌افتد این است که فداییان به دنبال سلطه بر فضای انتخابات هستند. فضا کاملا فضای استادیوم ورزشی را پیدا می‌کند. رو کم کنی حاکم بر کل فضا است. مردم اثری از مشکلات خود در این فضا نمی‌بینند؛ لذا جرقه عدم اعتماد به نامزد‌ها از همین جا شکل میگیرد. این نقطه آغاز کاهش اعتماد به اصل انتخابات است.

این اتفاق به مرور در ذهن مردم جا می‌افتد که چپ و راست، استقلال و پرسپولیس، همه و همه با هم، ما را نمی‌فهمند. جامعه نمی‌تواند اشتراکی میان مسائل خود و دغدغه‌های فداییان نامزد‌ها پیدا کند. امر انتخابات را یک امر شخصی حس می‌کنند نه یک امر اجتماعی. همین امر باعث می‌شود به مرور مردم از حساسیت نسبت به انتخابات به سمت خنثی شدن نسبت به انتخابات پیش بروند. نتیجه آنکه مردم می‌گویند همه‌شان مثل هم هستند. فرقی نمی‌کند چه کسی انتخاب شود.

هواداران نامزد‌ها چه باید بکنند؟

اولا ماجرا را حیثیتی نکنند. تعصب روی نامزد‌ها نداشته باشند. یادشان باشد که شخص خیلی هم اهمیت آنچنانی ندارد.

دوم، مسائل مردم را سر دست بگیرند. نشان بدهند که مشکلات مردم را می‌فهمند.

سوم اینکه برای حل مشکلات مردم سعی کنند برنامه اجمالی ارائه دهند.

چهارم تیم خودشان را معرفی کنند. معمولا تیم‌ها نمی‌تواند از چهره‌های سفید جامعه انتخاب شود. لازم است که حتما افراد خبره و با سابقه‌ای را برای این کار معرفی کنند؛ لذا از جبهه‌گیری مخاطبشان نسبت به این افراد واهمه نداشته باشند. مهم است که تیم خبره‌ای کنار دست نامزدشان باشد. این در مجموع به نفع نامزدشان و روند کلی انتخابات خواهد بود.

پنجم از تقابل و دعوای احساسی حذر کنند. هر چه فضای احساسی از این جنبه افزایش پیدا کند فضای عقلانیت اجتماعی کاهش پیدا می‌کند.

منبع:فارس

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.