به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مطلب امروز را به مسئله وحدت در جریان انقلابی اختصاص دادیم. شاید وحدت بصورت کلی چندان محل مناقشه نباشد. اساس انقلاب با وحدت میان خود مردم و علما شکل گرفت. حضرت امام بارها رمز پیروزی را وحدت کلمه عنوان کردند و رهبرمعظم انقلاب هم همیشه به مسئله وحدت تاکید داشتهاند. اما مسئله وحدت وقتی در نسبت با انتخابات یا احزاب و گروههای سیاسی داخلی مطرح میشود ماجرا کمی متفاوت میشود.
همواره تفاوتها و اختلافات در ترجیح و تشخیص مصادیق باعث شده است خط کشیها و مرزبندیها در درون خود جریان انقلابی نیز وجود داشته باشد. مخالفان وحدت گاهی به اندازهای مصداق تشخیصی خود را ملاک حق پنداشتهاند که همه افرادی که مخالف تشخیصشان بوده را در ذهنشان از دایره انقلابیگری بیرون کردهاند. هرچند بودهاند برخی افراد هم که سالها برای وحدت تلاش کردهاند و مسئله وحدت را یک امر مهم برای انقلاب معرفی کردهاند.
سوالات مهمی در اذهان انقلابیون در خصوص وحدت وجود دارد. اولا وحدت در حوزه احزاب و جریانهای داخلی سیاسی چقدر موضوعیت دارد؟ آیا نسبتی با آنچه در بیانات امام و رهبری در خصوص وحدت مطرح شده با حوزه سیاسی روز وجود دارد؟ اگر بنای وحدت باشد معیار و ملاک وحدت چیست؟ با چه کسانی میتوان وحدت کرد و چه کسانی را نباید درون جریان انقلاب پنداشت؟
بحرانهای اواخر دهه هفتاد و نیاز به وحدت در جامعه
برای پاسخ به این سوالات مهم است که شناختی تاریخی از روند شکلگیری وحدت در جریان انقلاب داشته باشیم. باید برگردیم به انتخابات سال ۷۶. سید محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شد. به فاصله کوتاهی کشور درگیر بحرانهای مهمی شد. بخشی از نیروهای امنیتی کشور که باید حافظ کشور میبودند دچار انحراف شدند و فاجعه قتلهای زنجیرهای رقم خورد. فتنه بزرگ ۱۸ تیر سال ۷۸ نیز کشور را درگیر التهابات سیاسی کرد. مواضع و تصمیمات ساختارشکنانه دولت خاتمی و مجلس ششم نیز از سوی دیگر باعث شده بود مردم نسبت به انقلاب خود نگران باشند.
این اتفاقات باعث شد رهبری وارد ماجرا شوند. حسین فدایی نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و رئیس دفتر بازرسی دفتر رهبر معظم انقلاب طی مصاحبهای در سال ۸۸ که در سایت خامنهای داتآیآر منتشر شده است میگوید: " مقام معظم رهبری وقتی مواضع افراطی و رادیکالی برخی جریانها و گروههای سیاسی را در جریان حوادث ۱۸ تیر ۷۸، مشاهده کردند و رهنمودهای علنی ایشان در رابطه با توصیه به وحدت و رفتار عقلانی تأثیری در این جماعت نداشت، اکثر اعضای شورای مرکزی این گروهها را دعوت کردند و تذکرات مختلفی را نسبت به آثار اظهارنظرهای افراطی و انحرافی را گوشزد کردند. "
بیشتر بخوانید
معیارهای ۴ گانه وحدت از منظر رهبر انقلاب
فدایی در ادامه میگوید: "در آن جلسات، ایشان، اکثر اعضای شورای مرکزی گروهها را به صورت مجزا دعوت کردند و ۴ اصل را مطرح و مورد تاکید قرار دادند: ۱- اعتقاد به اسلام ۲- اعتقاد به انقلاب اسلامی و نظام اسلامی ۳- اعتقاد به سیره و روش امام (ره) ۴- اعتقاد به اصل ولایت فقیه و، ولی فقیه به عنوان یک واقعیت.
ایشان فرمودند (نقل به مضمون) کسانی که این ۴ اصل را قبول دارند اینها نیروهای خودی هستند که باید جبهه واحدی را تشکیل بدهند در مقابل نیروهایی که مقابل و متخاصم اسلام، انقلاب و نظام هستند.
بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری، تعدادی از دلسوزان، جلساتی را تشکیل دادند که به گروه وفاق معروف شد و بیش از ۸۰ ملاقات با همه گروههای سیاسی آن زمان که منشا اثر بودند و فعال بودند تشکیل دادند از جمله چندین ملاقات با آقایان کروبی، خاتمی، هاشمی، موسوی خوئینیها، با اعضای جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین و برخی اعضای موثر مجمع روحانیون، با طیفها وگروههای مختلف و.. جلسات متعددی تشکیل دادیم و دغدغه خود را در آن مقطع زمانی اعلام کردیم. "
روایت زاکانی از جلسه با هاشمی
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. جلسات متعدد گروه وفاق با برخی سیاسیون چندان موفق نبود. علیرضا زاکانی که در آن زمان از مسوولین بسیج دانشجویی بود طی مصاحبهای میگوید:" وقتی همین گروه وفاق با آقای هاشمی دیدار داشتند و مطالب را مطرح کردند آقای هاشمی چندان آن جمع را تحویل نگرفت و اجمالا جوری برخورد کرد که گویی این جمع سرکاری است. البته آقای هاشمی همان موقع یک تفاوت نگاهی با مقام معظم رهبر داشتند که ابراز هم میکردند. آقای هاشمی میگفت اگر مشارکت در انتخاباتها کم هم باشد مهم نیست فقط جریان مطلوب ما رای بیاورد، ولی آقا معتقد بودند مشارکت باید بالا باشد و هر کسی که نظر مردم بود من (رهبری) از او حمایت میکنم. "
دستور رهبری برای یک تلاش مستمر حول وحدت
حسین فدایی در برنامه شناسنامه که در سال ۹۲ پخش شد ادامه این ماجرا را اینگونه نقل میکند: " طی دو سال نزدیک به ۸۰ ملاقات با مسولین سیاسی زمان داشتیم (جلسات گروه وفاق)، تمام این افراد به اتفاق حرف ما را تایید کردند و گفتند باید دست به دست هم دهیم و اختلافات را کنار بگذاریم. حتی آقای خاتمی که در آن زمان رئیس جمهور بودند گفتند من باید یک جلسه بگذارم و عقلا را دور هم جمع کنم تا یک کاری انجام دهیم، اما متاسفانه بعد از ۲ سال هیچ اقدام عملی صورت نگرفت. ما این موضوع را خدمت آقا گزارش دادیم، آقا فرمودند منتظر بقیه نشوید و آنهایی که قبول دارند دور هم جمع شوند. آنجا بود که هسته و ریشه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب شکل گرفت. آقای ناطق، آقای توکلی، آقای باهنر، آقای عسگراولادی و من هسته اصلی این شورا بودیم و دوستان دیگری مثل آقای تقوی، رضایی، لاریجانی و.. هم برحسب مورد اضافه میشدند. "
شورای هماهنگی نیروهای انقلاب عملا آغاز یک تلاش ۲۰ ساله تا کنون بوده است. تلاشی که ریشه در مطالبات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری دارد. هرچند ماجرای این شورا و مجموعههای دیگر که نتیجه تلاشهای متعدد برای ایجاد یک وحدت و همسویی در جریان انقلاب بود فراز و فرودهایی داشته است، اما به نظر میرسد اکنون بدنه جریان انقلابی خود این مطالبه مهم رهبر انقلاب را باید سر دست بگیرد و اصل وحدت را با همان ۴ معیاری که رهبری مطرح کردند از کف جامعه آغاز کنند و نخبگان سیاسی را هم با این اقدام همراه سازند.
منبع:فارس
انتهای پیام/