به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ابوالحسن ابتهاج در گفتگو با تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، نوار شماره ۸، صفحات ۱۳-۱۴ دلیل سقوط شاه را اینگونه بیان میکند.
«شاه میخواست مقامی داشته باشد که بتواند بگوید من مالکالرقاب این قسمت دنیا هستم؛ من کسی هستم که کی و کی و کی و کی پشت سر من هستند و به من اتکا میکنند و به وجود من احتیاج دارند. این چه ارزشی برای ایران دارد؟! آیا بهتر نبود به جای خرید اسلحه، از تمام پول نفت که به سالی ۲۳ میلیارد میرسید، سالی دهمیلیارد خرج ایران کرده بود؟ اگر چنین میشد من معتقدم این اوضاع هیچ وقت برای ایران پیش نمیآمد.
این اوضاع پیش آمد، چون مردم میدیدند تمام این کارها جنبه شخصی دارد. شاه قشون را برای خودش میدانست، پول نفت را برای خودش میدانست. من بارها به گوش خود شنیدم یا در تلویزیون دیدم که محمدرضا پهلوی میگفت: من، پول من، نفت من، عایدات من؛ او اینها را اصلا عایدات مردم نمیدانست».
خسرو هدایت، وزیر مشاور در کابینه اقبال و ابوالحسن ابتهاج رئیس سازمان برنامه
ابوالحسن ابتهاج کیست؟
ابوالحسن ابتهاج یکی از مدیران شناخته شده پهلوی دوم است که نام و فعالیتهای او با «تاریخ برنامهریزی و توسعه در ایران» گره خورده است. ابتهاج ششمین رییس سازمان برنامه و بودجه ایران و نخستین رییس سازمان برنامه و بودجه ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد بوده است.
او پس از کودتای ۲۸ مرداد و دهه ۱۳۴۰ نقش غیر قابل انکاری در ایران داشته است؛ تا جایی که از او با عناوین و تعابیر گوناگونی نظیر پدر برنامهریزی توسعه، تکنوکرات استخواندار، مدیر سرسخت و... نام میبرند.
محمدرضا پهلوی بعد از موفقیت در کودتا ۲۸ مرداد و قلع و قمع مخالفین و برقراری اختناق سیاسی به ضرورت ساماندهی اقتصادی، عادیسازی فروش نفت در بازارهای جهانی و برنامه ریزی برای توسعه کشور پی برد و برای رسیدن به این هدف به بازنگری در نهاد برنامه ریزی کشور پرداخت. سازمان برنامه که در سال ۱۳۲۷ شمسی تأسیس شده بود در این میان جایگاه ویژهای داشت.
بیشتر بخوانید
شاه، گزینه ابوالحسن ابتهاج را برای مدیریت سازمان برنامه انتخاب کرد. ابتهاج با شرط عدم مداخله نخست وزیر (زاهدی) و یا هر فرد دیگری در این نهاد و در اختیار داشتن اسناد و گزارشهای سازمان، این سمت را پذیرفت.
ابتهاج در سال ۱۳۳۵ در همکاری فشرده و تنگاتنگ با آمریکاییها و بر اساس سفارش آنان برنامهای تهیه کرد. او از بدو ورود به این سازمان تغییراتی را در ساختار سازمان ایجاد و نظام پرداخت حقوق کارکنان و مدیران آن را نیز ترمیم و اصلاح کرد».
در آن زمان و با توجه به این که شروع کار ابتهاج با آغاز برنامه دوم توسعه (۱۳۳۴-۱۳۴۱) همزمان بود، شاه از اقدامات ابتهاج حمایت میکرد. ابتهاج با حمایت شاه توانست «برای برنامه عمرانی هفت ساله دوم کشور، اختیارات گستردهای از مجلس بگیرد و عملا سازمان برنامه را مستقل از دولت اداره کند. شیوه مدیریت او مقتدرانه بود و با هرگونه ناراستی و سستی زیردستان یا درخواستهای غیرقانونی دیگران به تندی و خشونت برخورد میکرد؛ بنابراین دشمنان زیادی داشت و چهره محبوبی در میان سیاستمداران آن دوران به حساب نمیآمد».
ابتهاج همچنین نسلی از مدیران جوان را به سازمان برنامه آورد که اغلب تحصیلکرده دانشگاههای ممتاز ایالات متحده آمریکا بودند. این مدیران بلند و میان پایه که خود تحت تأثیر مکتب توسعه هاروارد قرارداشتند در دو دهه بعد به مجریان و برنامه ریزان اصلی نوسازی جاهطلبانه غربگرای شاه تبدیل شدند.
«صفی اصفیاء» به عنوان رییس دفتر فنی و «خداداد فرمانفرمائیان» در مسند ریاست دفتر اقتصادی سازمان برنامه از این سنخ مدیران تکنوکرات بودند. خاطرات این دو در کنار «منوچهر گودرزی» از دیگر سیاستگذاران این سازمان، در قالب کتابی نیز منتشر شده است که در آن نقش محوری ابتهاج در پیشبرد برنامههای کلان اقتصادی و عمرانی در آن سالها تشریح شده است.
اخراج از سازمان برنامه
عزل ابتهاج به دلیل کندی کارها، دلبستگی به آمریکاییها و خلافکاری نبود؛ بلکه علت اصلی برکناری وی، این بود که مطیع محض نبود. وی عقیده خود را بیپروا بیان و از نیروی جاه و مقام به بهترین وجه استفاده میکرد و پلنگوار به مقامات دولتی حمله میکرد. شاه نیز فطرتاً از آدمهای صاحبنظر، با شخصیت و موجه خوشش نمیآمد و از آنها گریزان بود.
خودش، دلیل برکناریاش را اینگونه بیان میکند: «در یکی از جلسات ماهانه که با نمایندگان مجلسین داشتم، عَلَم درباره تأسیس کارخانه کود شیمیایی در شیراز پرسید. من تا آن روز از آن بیاطلاع بودم. گفتم انعقاد چنین قراردادی، خیانت است؛ یعنی میخواهند کارخانه را در محلی تأسیس کنند که نه آب دارد و نه راهآهن و نه بندر و نه بازار. توسط علا یاداشتی برای شاه فرستادم که این قرارداد، یک پول هم ارزش ندارد. درگیری من در مورد طرح کود شیمیایی شیراز، به رفتن من از سازمان برنامه منتهی شد.»
منبع: فارس
انتهای پیام/