به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر نگاهی به کارنامه تلویزیون در سریالسازی با موضوع تاریخ معاصر داشته باشیم، متوجه میشویم این رسانه تقریبا نمره قابلقبولی میگیرد. نسل جوان علاقهمند است از انقلاب بداند و به همین دلیل ساخت چنین پروژههایی ضرورت دارد. همین دلایل باعث شد تا جواد شمقدری دست به کار شود و به تهیهکنندگی محسن علیاکبری سریالی با نام روزهای ابدی را جلوی دوربین ببرد. تولید این سریال با توقفهای مکرر دو سال و اندی به طول انجامید و حالا این سریال ۴۴ قسمتی آماده پخش شده است. سریال روزهای ابدی روایتگر تاریخ انقلاب از بهمن ۵۷ تا آبان ۵۸ است. در این سریال از حضور بازیگران ایرانی و خارجی استفاده شده است.
بیشتربخوانید
احمد نجفی، حمید گودرزی، علیرام نورایی، رحیم نوروزی، صالح میرزاآقایی، جلیل فرجاد، شهره لرستانی، زهرا سعیدی، امیرمحمد زند، کاوه سماکباشی و... در این سریال نقشآفرینی کردهاند. همچنین امین اسکندریان و کیمیا اکرمی نقشهای اول این سریال را به عهده داشتند. با احمد نجفی نقش پرویز (جاسوس دوجانبه)، علیرام نورایی نقش بکتاش (چریک فداییخلق)، صالح میرزاآقایی نقش سرهنگ شریفزاده، جلیل فرجاد در نقش روحانی و زهرا سعیدی نقش مادربزرگ مهدی (امین اسکندریان) به گفتگو نشستهایم. همچنین با محمد رحمانی پژوهشگر تاریخ هم درباره این مقطع زمانی از سریال صحبت کردهایم.
علیرام نورایی از نقشاش میگوید
یک چریک متفاوت
با توجه به اینکه فضای سریال روزهای ابدی در سالهای انقلاب میگذرد آیا همین موضوع شما را برای بازی در این سریال ترغیب کرد؟
من جزو بازیگرانی هستم که در گونههای متفاوت بازی کردهام و اتفاقا دوست دارم نقشهای متفاوتی را بازی کنم. همچنین یکی از گونههایی که مورد علاقهام است و دوست دارم، بازی در آثار تاریخی هم گذشته و هم معاصر است. زمانی که پیشنهاد بازی در سریال روزهای ابدی شد، احساس کردم نقشم متفاوت است. ضمن اینکه از قبل با آقای محسن علیاکبری همکاریهای خوبی داشتم. همه این موارد انگیزهام شد تا در خدمت این پروژه قرار بگیرم. حال باید صبر کنیم تا سریال پخش شود. امیدوارم مورد توجه مردم قرار بگیرد، زیرا همه عوامل زحمت زیادی برای پروژه کشیدهاند و کار ضبط این سریال بسیار سخت بود.
اغلب کارنامهتان به سمت نقشهای منفی گرایش دارد. آیا در این سریال هم نقش منفی بازی میکنید؟
در این سریال نقش بکتاش را بازی میکنم که چریک فداییخلق است. نقش بسیار متفاوتی برایم بود. البته تا به امروز همانطور که تاکید کردید نقشهای منفی زیادی بازی کردهام، اما نقش چریک فداییخلق در کارنامهام نداشتم که به خاطر بازی در سریال تلویزیونی روزهای ابدی این نقش را هم بازی کردم و به پرونده کاریام اضافه شده است.
همه مردم اطلاعات کلی درباره چریکهای فداییخلق دارند و قطعا شما هم همینطور هستید، اما قبل از بازی آیا مطالعهای داشتید؟
من هم اطلاعاتی درباره چریکها دارم و از آنجا که تاریخ دوری هم نیست، مسلما همه ما مواردی را از این گروه میدانیم. از سوی دیگر، چون آقای شمقدری، کارگردان اطلاعات بسیار زیادی داشت، به همین دلیل خودش به من راهنمایی لازم را کرد و نیاز نبود که باز هم مطالعه داشته باشم. چون او اطلاعاتی که لازم داشتم را در اختیارم گذاشته بود.
با توجه به جنس نقشتان در سریال روزهای ابدی، آیا صحنهای بود که به لحاظ بازی شما را با چالش همراه کند؟
من در سریالها و فیلمهای زیادی بازی کردهام که صحنههای اکشن داشتند و خودم همه این صحنهها را بازی کردم، چون علاقهمند به این جنس فضا هستم. در سریال روزهای ابدی صحنه خاصی نبود که اشاره کنم. فقط یکی از صحنهها تعقیب و گریز با موتور بود که از آنجا که من خیلی این وسیله را دوست ندارم، برایم جذابیتی نداشت.
ولی شما صحنههای اکشن به ویژه با خودرورا خودتان انجام میدهید، چطور با وسیلهای همچون موتور ارتباط برقرار نمیکنید؟
واقعیت این است که موتور را دوست ندارم؛ چون خیلی هم خاطره خوبی از آن ندارم. صحنه تعقیب و گریز با موتور را در سریال روزهای ابدی با چند برداشت انجام دادیم و من در این صحنهها در ترک موتور بودم و قرار بود فراری شکل بگیرد و انفجاری باشد که خدا را شکر همه این صحنهها را ضبط کردیم.
کار با جواد شمقدری چطور بود و چقدر دستتان را برای خلق نقش باز گذاشتهبود؟
آقای شمقدری انسانی فوقالعاده، شریف، متین و آرام هستند. در طول کار اصلا بداخلاقی از او ندیدم. همیشه بسیار خوشاخلاق و دوستداشتنی است. گرچه کار دشواریهای خاص خودش را داشت و سخت هم جلو میرفت، اما هیچ وقت بداخلاقی در صحنه شاهد نبودیم. همین ویژگیهای اخلاقی آقای شمقدری باعث شد با اینکه قرارداد ۹ ماهه برای این کار بستم -، اما بسیار طولانیتر از این زمان شد و دو سال و اندی طول کشید - تا پایان کار همراهی کنم و بمانم. چون چند بار توقف در تولید داشتیم، ضمن اینکه کارهای تاریخ معاصر سختیهای خودش را دارد.
همه صحنهها در تهران بود یا در شهرهای دیگر هم کار کردید؟
بله، شهرستانهای مختلف رفتیم، حتی در ۷۰ کیلومتری ساوه و در یکی از شهرستانها کار کردیم. همچنین چند ماه در شمال بودیم. البته نقش من به گونهای نبود که هر روز کار داشتهباشم.
سکانسهایی از سریال روزهای ابدی با حضور بازیگران ایرانی و خارجی ضبط شده و آنها از میان بازیگران آلمانی، بلغاری و فرانسوی انتخاب شدهاند که به زبان انگلیسی با لهجه آمریکایی صحبت میکنند و این بخشها با زیرنویس فارسی پخش خواهد شد. یکی از بازیگران این سریال، فیلیپ ساپرکین است. او دو رگه است و در سریال گاندو هم بازی کرده بود. او دوران کودکی، نوجوانی و بزرگسالی را در کشورهای آلمان و آمریکا سپری کرده و اواسط دهه ۹۰ برای زندگی به ایران بازگشت. او از بازیگرانی است که در سریال روزهای ابدی هم بازی دارد. همچنین دیگر بازیگر سریال روزهای ابدی با نام توماس سینکلر اسپنسر هم آلمانی- انگلیسی و متولد سال ۱۹۷۸ است. ایو ربر، دیگر بازیگر این سریال متولد ۱۹۵۵ است. از دیگر بازیگران خارجی این سریال میتوان به دیمیتری گودیم، کلودیا ریدل، یکتارینا آکیلینا، ژان کلود ریکبورگ، فلوریان فیشر، نیکولاس بارکر، نیکولای سونین و ویتالی خاژیف اشاره کرد.
گپ کوتاه با زهرا سعیدی
نظم شمقدری مثالزدنی است
زهرا سعیدی در این سریال نقش یک مادربزرگ را ایفا میکند. وی در خصوص این نقش میگوید: سریال مربوط به دو سال قبل است و خیلی حضور ذهن ندارم. بااینحال خاطرم هست نقش مادربزرگ مهدی را بازی میکردم. مهدی نقش اصلی سریال بود که آقای امین اسکندریان آن را بازی میکرد. بههرحال مثل نقش مادرهایی که تابهحال بازی کردهام، اینجا هم نقش یک مادربزرگ را با ویژگیهای همان مادرهای ایرانی دارم. البته سکانسهای من بهاندازه سکانسهای بازیگران اصلی نیست. وی درباره حضور در این سریال ادامه میدهد: آقای شمقدری، کارگردان بسیار خوبی است و برای این سریال هم خیلی زحمت کشید و یادم هست همهچیز روی نظم بود، برعکس کارهایی که این روزها ساخته میشود و بینظم است. ضمن اینکه بههرحال بازی در سریالهایی که در مقطعی از تاریخ روایت میشود هم تا حدودی برای بازیگر جذاب است.
سعیدی در پایان هم درباره پیشبینیاش از استقبال مخاطبان بیان میکند: فکر میکنم اغلب مخاطبان این سریال افرادی باشند که به تاریخ و سریالهای تاریخی علاقهمند هستند و برایشان دیدن برخی وقایع در قالب سریال داستانی جالب است. البته در طول این سالها که سریالهای تاریخی بسیاری ساخته شده، عدهای از مردم توانستهاند با آن ارتباط برقرار کنند. اما به دلیل کرونا و دغدغه این روزهای مردم نمیتوانم بگویم مورد توجه عامه مردم قرار خواهد گرفت یا نه. باید منتظر بود و دید مردم میتوانند از دیدن سریال لذت ببرند و با شخصیتها و داستانها همراه شوند.
روزهای ابدی از چه میگوید؟
سریال روزهای ابدی با این هدف ساخته میشود که تاثیر منفی حضور بیگانگان را در داخل کشور به تصویر بکشد و در نهایت میخواهد این سوال را پاسخ دهد که چرا به سفارت آمریکا، لانه جاسوسی میگویند. ما در سریال میبینیم سایتهای مختلف جاسوسی در اقصی نقاط کشور، مثل سایت کبکان، کارش جاسوسی است و گزارشهایش را به طور کامل تحویل سفارت آمریکا میداده است و از آنجا به سیآیای منتقل میکردند.
صالح میرزاآقایی از دغدغههایش میگوید
تمام تاریخ را بازی کردهام
نقش سرهنگ شریفزاده و ویژگیهایش: سرهنگ شریفزاده یک شخصیت نظامی است که در آمریکا تحصیلکرده و یکی از شخصیتهای اصلی داستان است. وی دختری دارد و در طول داستان همراه دخترش درگیر ماجراهایی میشوند که کل قصه را رقم میزند. با وجود اینکه آدم نظامی است و ویژگیهای چنین شخصیتهایی را دارد، اما میتوانم بگویم ویژگی پدربودن سرهنگ در قصه خیلی بارز است و از این نظر رفتار متفاوتی دارد و در طول قصه با شخصیتهای مختلفی در ارتباط است که روند داستان در سریال اینگونه شکل میگیرد.
علاقه به بازی در سریالهای تاریخی: من اصولا جزو بازیگرانی هستم که بازی در کارهای تاریخی را دوست دارم و از این نظر شاید جزو معدود بازیگرانی باشم که در کارنامه کاریام کارهای تاریخی بسیاری وجود دارد. یعنی از ۱۴۰۰ سال پیش که به تاریخ اسلام مربوط میشود مثل سریال «مختارنامه» تا دوران پهلوی اول و دوم که سریال «کلاه پهلوی» میشود و حتی دوران قاجار که مربوط به سریال «بانوی عمارت» است. من در طول این سالها به خاطر علاقهام فیلمها و سریالهای تاریخی بسیاری بازی کردم، اما تاریخ معاصر به این مفهوم را که در سریال «روزهای ابدی» است تا به حال تجربه نکرده بودم. یکی از دلایلی که باعث شد در این کار حضور داشته باشم، همین نکته است که تا به حال در این مقطع زمانی کار نکرده بودم و همین برایم خیلی جالب بود و من را ترغیب به بازی در این سریال کرد.
جذابیت گریم سریالهای تاریخی: طراحی لباس و گریم در کارهای تاریخی هم برایم همیشه جذاب بوده است. خوشبختانه بهدلیل اینکه صورتم برای گریم انعطاف خاصی دارد، در این سریال هم گریم خوبی دارم. به هر حال سرهنگ شریفزاده یک مرد نظامی شیک دهه ۵۰ است که نظامیها در آن دوران ویژگیهای خاص و پوزیشن متفاوتی به لحاظ کاراکتر داشتند. برای من هم این ویژگیهای نقش بسیار جذاب بود و دوست داشتم آن را تجربه کنم.
ویژگی بارز وطندوستی سرهنگ: سرهنگ شریفزاده مابهازای واقعی در تاریخ ندارد و فکر میکنم کاملا تخیل نویسنده است. با این حال قطعا در آن مقطع آدمهایی شبیه سرهنگ شریفزاده با این شخصیت و ویژگیهای اخلاقی وجود داشتند؛ بهخصوص اینکه یکی از مهمترین ویژگیهای سرهنگ شریفزاده حس وطندوستی اوست که افرادی شبیه این شخصیت در آن دوران زندگی میکردند. چون یکی از مهمترین نکاتی که افراد نظامی در آن مقطع یاد میگرفتند حس میهندوستیشان بود؛ بنابراین آدمهایی از جنس سرهنگ شریفزاده بودند، اما مستندات تاریخی از این شخصیت وجود ندارد.
پیشبینی از استقبال مخاطبان: صادقانه بخواهم بگویم از بازخورد مخاطبان سریال نمیتوانم پیشبینی داشته باشم، چون خیلی لبه تیغ است. بهعنوانمثال، درباره سریال «مختارنامه» اطمینان داشتم موردتوجه مردم قرار خواهد گرفت. چون قصه مختار و کاری که بعد از واقعه عاشورا انجام میداد، قطعا موردتوجه قرار میگرفت یا سریال «بانوی عمارت» در دوران تاریخیای بود که برای مخاطبان کمتر بیانشده بود و با آن ناآشنا بودند و ازاینجهت موردتوجهشان قرار میگرفت.
بهخصوص عمارتهای زیبای کاشان که لوکیشن اصلی سریال بود هم برای مردم جذاب بود، اما درباره دوران پهلوی زیاد دیده و شنیدهایم. از طرفی مردم این روزها بهقدری دغدغه امرارمعاش و ترس از بیماری دارند که واقعا نمیتوان پیشبینی کرد حوصله دیدن سریال را دارند یا نه. شرایط خیلی با ۱۰ سال و یا حتی پنج سال قبل تفاوت کرده. خاطرم هست سریال «گمگشته» را که دهه ۸۰ کار میکردم، همه مردم آن را میدیدند. حتی بانوی عمارت که مربوط به دو سه سال پیش است را مردم میدیدند. چون دغدغهشان به نسبت امروز کمتر بود. بااینحال امیدوارم سریال دیده شود. چون برایش آدمهای بسیاری زحمتکشیدهاند، از کارگردان و تهیهکننده گرفته تا بازیگران و همه عواملی که مدتی کنار هم زندگی کردهاند.
گفتگو با جلیل فرجاد، بازیگر پیشکسوت روزهای ابدی
برای دومین بار روحانی شدم
جلیل فرجاد، بازیگر سریال روزهای ابدی با اشاره به نقشش در این اثر توضیح میدهد: در این سریال نقش یک روحانی مبارز را بازی کردم که درگیر ماجراهای مختلفی میشود. زمانی که این نقش به من پیشنهاد شد، علاقهمند بودم با جواد شمقدری، کارگردان و محسن علیاکبری، تهیهکننده همکاری داشته باشم. ضمن اینکه نقشی که پیشنهادشده بود را دوست داشتم. علاوه بر آن قصه این سریال در سالهای ۵۷ و ۵۸ روایت میشود که در آن سالها من هم جوان بودم و تجربه آن زمانها را داشتم. وی ادامه میدهد: سریال تلویزیونی روزهای ابدی فقط مردم را سرگرم نمیکند، بلکه اطلاعاتی از آن سالها در اختیار مخاطبان میگذارد که یا بیخبر بودند یا اطلاعاتشان کم بوده است. حتی این اطلاعات و دادههایی که در این سریال ارائه میشود برای خودم هم شخصاً جذابیت داشت.
این بازیگر در پاسخ به این سؤال که معمولا هر بازیگر با سبک و سیاق خودش نقش روحانی را بازی میکند، شما با چه دیدگاهی این نقش را بازی کردهاید، میگوید: من قبلاً هم نقش روحانی را بازی کردهام و با بازی در سریال تلویزیونی روزهای ابدی برای دومین بار لباس روحانیت را پوشیدم. اما این روحانی با روحانیای که بازی کرده بودم خیلی تفاوت دارد، زیرا او در روزهای ابدی مبارز است و به همراه خانوادهاش درگیر ماجراهایی میشود. من هم سعی کردهام نقش را باورپذیر کنم تا موردتوجه مخاطبان قرار بگیرد. امیدوارم مردم از تماشای این سریال لذت ببرند.
فرجاد با اشاره به راهنماییهای شمقدری در طول کار عنوان میکند: راهنماییهای کارگردان برای ایفای نقش روحانی قصه خیلی برایم مفید بود و او جزو کسانی است که تعامل زیادی با بازیگران دارد. ضمن اینکه نگاهش هم در طول کار بسیار مثبت است. اتفاقا مونتاژ یکی از صحنههای بازی خودم را در این سریال در دفتر دیدم که آقای شمقدری این صحنه را خیلی دوست داشت. بعد از تماشا خودم هم دوست داشتم و برایم باورپذیر بود. وی در پایان میافزاید: تعامل بازیگر با کارگردان در طول کار نقش بسیار مهمی دارد. زیرا در غیراینصورت نتیجه کار نمیتواند مطلوب باشد. خوشبختانه آرامش در گروه سریال «روزهای ابدی» برقرار بود.
در ابتدا درباره نقشی که در این سریال بازی میکنید برایمان بگویید؟
من نقش پرویز را بازی میکنم که رفتاری دوگانه دارد و دوطرفه بازی میکند. یعنی دستش در کارهای نفوذی است و در روزهای اول انقلاب همزمان با اینکه با سازمانهایخارجی به خصوص آمریکاییها کار میکند، اما کمکم از اینها دوری میکند و علاوه بر لو دادن خیلی چیزها، خبر میدهد چه اتفاقهایی دارد میافتد و با نشاندادن مدارک، قصد دارد خودش را به نوعی تطهیر کند. درنهایت هم سرانجامی در انتظارش است.
این شخصیت مابهازای واقعی هم دارد و یا زاده تخیل نویسنده است؟
فکر نمیکنم واقعی باشد. اما قطعا میتوان آدمهایی را در آن دوران پیدا کرد که مانند پرویز بودند. چون خارجیها در آن دوران نفوذ بسیاری در کشور داشتند. یعنی در همان روزهای انقلاب و به هم ریختگی آن روزهای کشور، سیستم جاسوسی قوی داشتند که به نظر من هنوز دربارهشان کاری ساخته نشدهاست.
با توجه به ویژگیهایی که بازی در نقشهای تاریخی دارد، به بازی در این سریال ترغیب شدید؟
ما خیلیچیزها راجع به تاریخ انقلاب، تحولات، ناکامیها و جنگ داریم که هنوز ساخته نشدهاست و باید برای اطلاع عموم از آنچه در آن دوران گذشته به نوعی ساختهشود تا همه درباره آن بیشتر بدانند.
منظورتان چه اتفاقات و مسائلی است؟
بیشتر منظورم نفوذ خارجیها در کشور است و قصههای بسیاری که قابلیت تبدیلشدن به یک اثر هنری در قالب فیلم و سریال شدن را دارد که متاسفانه هنوز کار نشدهاست. البته نمیدانم دلیل آن چیست.
اتفاقا در تلویزیون سریالهای تاریخی زیاد ساخته میشود. با وجود این فکر میکنید هنوز هم بخشهایی از تاریخ هست که در این آثار به آنها پرداخته نشدهباشد؟
بله هنوز خیلی چیزها از آن دوران مانده که به آن پرداختهنشده و خیلی اتفاقات افتاده که حتی ما هم آشنا نیستیم و متاسفانه بعضی داستانهایی که در این زمینه ساختهشده با نگاههای یکسویه و یکجانبه ساخته شدهاست. به همین دلیل هنوز به یکسری واقعیتها دست پیدا نکردهایم که اتفاقا میتوان به صورت سریالسازی به خاطر تم قصه تغییراتی داد. اما از اصل آن نباید خارج شد. به همین دلیل من فکر میکنم هنوز خیلی جای کار دارد و هنوز صدها قصه وجود دارد که میتوان از آن سریالهای بسیار دیدنی و جذابی ساخت. ضمن اینکه باعث میشود نسلهای بعد بتوانند با شناخت و آگاهی بیشتری درباره وقایع و آدمها قضاوت کنند.
باتوجه به فیلمنامهای که خواندهاید، فکر میکنید این سریال بتواند بخشهایی را که گفتید بهخوبی به تصویر کشیده و تاثیرگذار باشد؟
فیلمنامه تا زمانی که ساخته و تدوین میشود و به پخش میرسد، دچار تغییرات بسیاری میشود، بنابراین تا زمانی که سریال پخش نشود، نمیتوان قضاوت کرد، اما با توجه به آنچه من به عنوان بازیگر در فیلمنامه دیدم، میتواند سریال جذابی باشد؛ البته من فقط میتوانم درباره قسمتهای خودم نظر بدهم و به هر حال در مونتاژ و اینکه دوستان دستاندرکار چقدر توانستهاند به اهدافی که داشتند برسند فقط در زمان پخش میتوان متوجه شد.
خودتان هم بعد از بازی در این سریال با مواردی روبهرو شدید که پیش از این درباره آن اطلاع و آگاهی نداشتید؟
بله اتفاقا با خیلی چیزها برخورد کردم که از قبل نمیدانستم. به نظرم قصهها باید بیشتر به واقعیت نزدیک باشند تا درباره برخی مسائل آشکارسازی کنیم و بتوانیم به شرایط اول انقلاب و در ادامه منظورم زمان جنگ واقع بینانهتر برخورد کنیم، چون همه این اتفاقات باید درسی باشد برای کسانی که یا باور ندارند یا اینکه اهمیتی برایشان ندارد. به عنوان مثال در آن دوران در دل کوه هواپیما مینشست یا چه تاسیساتی در دل کوه داشتند که من هم این چیزها را نمیدانستم؛ بنابراین با ساخت چنین سریالهایی میتوان به چنین حقایقی دست پیدا کرد. شاید به لحاظ امنیتی ما فکر میکنیم ممکن است با بیان این وقایع چیزی گیر خارجیها بیاید، اما همه این اتفاقات گذشته و آشکار شده است.
ماجرای پایگاههای جاسوسی آمریکا
محمد رحمانی، پژوهشگر تاریخ: یکی از ابعاد جنگ سرد بین دو قدرت جهانی یعنی شوروی و آمریکا، جاسوسی این دو علیه یکدیگر بود، بهخصوص برای دو طرف فعالیتهای فضایی و موشکی طرف دیگر بسیار حائز اهمیت بود. از سوی دیگر، از آنجا که ایران بعد از وقایع ۲۸مرداد گرایش و وابستگی مضاعفی به آمریکا یافته بود، تا سرحد روابط استراتژیک و شریک امنیتی - اطلاعاتی، روابط خود را با آمریکا ارتقا داده بود. محمدرضا شاه همچنین مهمترین خطر را برای بقای خود و تمامیت ارضی ایران، شوروی و نیروهای چپ میدانست و از همین رو معتقد بود تکیه به آمریکا و غرب میتواند سدی برای ابرقدرت شمالی باشد و ضمن اینکه به بهانه رویکرد ضدچپ بتواند امتیازات بیشتری را از غرب به نفع خود بگیرد.
همین منافع مشترک بین شاه و آمریکا سبب شد سال ۱۳۳۴ شمسی آمریکا نخستین دستگاههای پیشرفته جاسوسی ـ استراق سمع خود را در برخی نقاط شمالی ایران مستقر کند. مهمترین پایگاههای جاسوسی سیا در شمال ایران در صفیآباد بهشهر، کبکان خراسان و پارسآباد مغان قرار داشت که مجهز به پیشرفتهترین تجهیزات و دستگاههای اطلاعاتی ـ جاسوسی آن روزگار بود. علاوه بر شمال ایران، آمریکا و سیا به دنبال این بودند تا در سایر نقاط ایران نیز پایگاههای جاسوسی خود را گسترش دهند که پیروزی انقلاب باعث متوقفشدن این برنامه شد. اما آمریکاییها مهمترین تجهیزات راهبردی خود را قبل از ترک ایران منهدم کردند. آمریکاییها بعد از ترک ایران، ترکیه را به عنوان مقصد جدید انتخاب کردند.
با نگاه به کارنامه جواد شمقدری متوجه میشویم او در حوزه فیلمسازی خیلی هم فعال نبوده و کارنامه بلند بالایی ندارد. او در دهه ۶۰، دو فیلم بر بال فرشتگان و آفتاب عشق را ساخت که نویسندگی هر دو کار را به عهده داشت. همچنین در دهه ۷۰ فیلم توفان شن به نویسندگی و کارگردانی او تولید و روانه اکران شد. او در این دهه، مشاور کارگردان فیلم آخرین تکسوار بود. در دهه ۸۰ فعالیتی نداشت و در دهه ۹۰ سریال روزهای ابدی را کارگردانی کرد. او این سریال را به مدت دوسال و نیم کارگردانی کرد. شمقدری درباره خلاصه این سریال به ما گفته است: با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن، مهدی که کولهباری از تجربههای مبارزاتی قبل از انقلاب را به همراه دارد درگیر موقعیتهایی میشود که باید برای حفظ انقلاب و مقابله با توطئههای دشمنان بیش از گذشته خود را به آب و آتش بزند. در اولین گام با کسانی روبهرو میشود که شاید اگر انقلاب نمیشد هیچگاه با آنها روبهرو نمیشد، اما حالا در تقابل دو نیروی عشق و آرمان باید راهی برای حفظ چارچوب عقاید و دیدگاهها و وظایف خود نیز جستوجو کند. چرخه حوادث او را به میدانهای مختلف میکشاند و او همچنان مثل یک بندباز باید به پایان خط برسد.
در واقع شمقدری با ساخت این مجموعه تلویزیونی تلاش کرده بخشی از تاریخ معاصر را به تصویر بکشد تا هم بتواند اطلاعاتی به نسلهای جوان بدهد و هم اینکه مخاطبان را سرگرم کند. همچنین تهیهکنندگی سریال روزهای ابدی را محسن علیاکبری به عهده دارد که تا امروز تهیه بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی را به عهده داشته است. او هرگز به این موضوع فکر نکرده که خودش را در گونهای خاص محدود کند، بلکه در گونههای مختلف تاریخی، ملودرام، پلیسی، دفاع مقدس و... کار ساخته است. از سریالهای تلویزیونی او میتوان چه کسی به سرهنگ شلیک کرد، گروه ویژه، فرستاده، نردبام آسمان، خاطرات مرد ناتمام، مریم مقدس، مردان آنجلس و... اشاره کرد.
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/