حدود سال ۶۵ قبل از میلاد، لوکاستا با کوله‌باری از آموخته‌های ویژه درباره گیاهان و حیوانات سمی و البته، دلی پُرکینه از آدم‌ها، از روستایی نزدیک کوه‌های آلپ، وارد پایتخت امپراتوری روم شد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «لوکاستا» دختری باهوش و علاقه‌مند به مطالعه درباره سموم بود؛ اما یک شکست عشقی، او را به وادی جنایت کشاند.

حدود سال ۶۵ قبل از میلاد، لوکاستا با کوله‌باری از آموخته‌های ویژه درباره گیاهان و حیوانات سمی و البته، دلی پُرکینه از آدم‌ها، از روستایی نزدیک کوه‌های آلپ، وارد پایتخت امپراتوری روم شد.

ابتدا به درمان بیماران رو آورد و، چون تبحر خاصی در این زمینه داشت، خیلی زود در میان مردم شهرت پیدا کرد. با این‌حال، شهرت او فقط به دلیل درمان بیماری‌ها نبود؛ لوکاستا خیلی زود با سیاستمداران سَر و سِر پیدا کرد و فهمید که توانمندی‌اش در استفاده از زهر، می‌تواند منبع درآمد بسیار خوبی باشد.

از حدود سال ۵۴ قبل از میلاد، لوکاستا که حالا «بیوه سیاه» امپراتوری نامیده می‌شد، با زهر‌های عجیب و غریبش به جان رجال سیاسی روم افتاد. او از مهارتش برای به قتل رساندن مزاحمان یا کسانی از آن‌ها خوشش نمی‌آمد هم استفاده می‌کرد! سطح مشتری‌های لوکاستا به‌تدریج بالاتر رفت؛ تا جایی که وقتی دوبار با سوءظن مقامات به خاطر دست‌داشتن در قتل دو تن از سیاستمداران به زندان افتاد، سناتور‌های قدرتمند او را از زندان آزاد کردند.

مرگ قربانیان لوکاستا طبیعی به‌نظر می‌رسید، اما همه می‌دانستند که دست او در کار است! در همین بین، جولیا، همسر کلودیوس امپراتور روم هم به سراغ بیوه سیاه رفت.

جولیا آگریپینا، زنی بسیار جاه‌طلب، بلندپرواز و خشن بود و برای تثبیت قدرتش، درصدد بود که کلودیوس را از میان بردارد. جولیا برای این کار به سراغ لوکاستا رفت. او هم نقشه‌ای دقیق برای این ترور طراحی کرد. درست روزی که قرار بود کلودیوس به دیار عدم فرستاده‌شود، تمام نگهبانان قصر ناگهان بیمار شدند؛ دل درد شدید و سرگیجه آن‌ها ناشی از سمی بود که لوکاستا با لطایف‌الحیل به سربازان خورانده بود.


بیشتر بخوانید

در همان هنگام، برای رفع گرسنگی امپراتور خوراکی از قارچ آورده شد؛ خوراکی که با زهری قتّال آلوده شده‌بود. حالِ کلودیوس با خوردن زهر، به سرعت دگرگون شد. پزشک دربار کوشید تا با واردکردن پَر به حلقوم امپراتور، او را وادار به استفراغ و بالاآوردن زهر کند؛ اما لوکاستا قبلا پَرِ پزشک دربار را هم به زهر آلوده کرده بود! با مرگ امپراتور، جولیا نتوانست زیاد دوام بیاورد و تسلیم قدرت نرون، امپراتور خونخوار روم شد.

نرون که برای اجرای طرح‌هایش به لوکاستا نیاز داشت، او را به خدمت گرفت. به این ترتیب، بیوه سیاه تا پایان دوران نرون به کار خود ادامه داد؛ اما با مرگ نرون، گالبا، جانشین او که از قتل‌های بی‌سر و صدای لوکاستا بیمناک بود، دستور داد او را به‌طرز فجیعی به قتل برسانند. به این ترتیب، مخوف‌ترین پرونده جنایی روم باستان بسته شد.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.