به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه جامجم یادداشتی از محمد حسین جعفریان، کارشناس ارشد مسائل افغانستان منتشر کرده است که متن آن در ادامه میآید:
دکتر عبدالله یکشنبه گذشته به تهران آمد. الان که این سطور را مینویسم او هنوز در تهران است. ولی احتمالا وقتی شما آن را میخوانید، به کابل برگشته است. برای بسیاری سؤال است که آمدن ایشان چه تاثیری بر سیاستهای ما در افغانستان خواهد داشت؟ در نگاه نخست سفر تعیینکنندهای به نظر نمیرسد. این را از همان فرودگاه میشد فهمید. جاییکه یکی از معاونان وزیر خارجه به استقبال او رفت. نگاهی به فحوای گفتوگوهای وی در ملاقاتهایی که داشته، بیشتر مؤید این نکته است. ملاقات با آقایان ظریف و روحانی بیشتر به تعارفات دیپلماتیک گذشت. در ملاقات با دریابان شمخانی آقای عبدالله بیشتر شنونده مواضع تهران پیرامون حضور آمریکا در افغانستان و مسائل جاری این کشور بود. در ملاقات با آقای قالیباف اما سخنی از «فعال کردن بازارچههای مرزی» و نیز بحث قدیمی سهم ایران از رود هیرمند به میان آمد. آقای دکتر عبدالله قول پیگیری داد، اما آنها که از اوضاع فعلی افغانستان آگاهند میدانند این قولها ضمانت اجرایی چندانی ندارد؛ زیرا مجریان این سیاستها تحت فرمان او نیستند.
پاسخ به اظهارات شمخانی را دکتر عبدالله در گفتوگو با خبرگزاری فارس داد. آنجا که گفت: «خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان تا پایان سال ادامه پیدا میکند!» آیا در دنیا کسی هست که این را نداند؟ آقای دکتر عبدا...، رئیس شورای مصالحه ملی است و خود ایشان هم از اهمیت نقش تهران و لزوم هماهنگی با همسایگان در اینباره سخن گفت. اما آیا او با این سمت میتواند تهران را به این مذاکرات دعوت کند؟ پاسخ منفی است. آیا حتی خود اشرف غنی چنین توان و مجوزی دارد؟ خیر، حتی طالبان هم ندارند! زیرا آمریکا در ابتدا، آغاز و فرجام این مصالحه را با طالبان توافق کرده، سپس نام مذاکرات بینالافغانی بر آن نهاد تا در ادامه حتی اگر دولت کابل هم خواست طرف دیگری را به مذاکرات دعوت کند، نتواند. مشکل دیگر آقای عبدالله تعریف حضور و اختیارات او در همان دولتی است که از آن در گفتوگوهای صلح نمایندگی میکند. تیم او عملا در جدال با رئیسجمهور است. آقای غنی در همان هیات صلح هم نفرات را به گونهای چیده است که عنوان ریاست برای دکتر عبدالله، صورت نمادین یافته است. در سفر به تهران نیز حتی یک وزیر افغانستانی او را همراهی نمیکرد!
مشکل آقای عبدالله این است که بهناچار از دولتی نمایندگی میکند که عملا اپوزیسیون آن است و به اصالت آن باور ندارد. آنها تقلبی بودن بیش از ۳۰۰ هزار رأی انتخابات ریاستجمهوری را برای رسانهها مو به مو شرح دادند، اما نتیجه تغییری نکرد. نیروهای وفادار به او از وزارتخانهها، حتی در سطوح پایین، پاکسازی شدند و او شرمنده شعارها و قولهایی شد که خودش و تیمش به مردم و طرفداران
داده بودند. لذا انگیزهای برای به کرسی نشاندن مواضع دولت فعلی کابل در او باقی نمانده است. با این اوصاف آیا سفر او به تهران و نیز سفرهای اخیرش به پاکستان و هند با محوریت مذاکرات صلح، تلاشی نمایشی است؟ پاسخ منفی است. دکتر عبدالله هر چند توسط آقای غنی بسیار محدود شد و مورد بیمهری قرار گرفت، اما هم در میان مردم افغانستان و هم نزد قدرتهای منطقهای و جهانی و همسایگان افغانستان، چهرهای باسابقه، محبوب، صاحبنفوذ و محترم است. او تلاش دارد تا از این موقعیت برای به سرانجام رساندن گفتوگوهای صلح بهره ببرد. عبدالله میداند اگر طرف طالبان تنها دولت کابل باشد، آنها خواهند توانست تمام خواستههایشان را به هیات صلحی که او ریاست اسمی آن را دارد، تحمیل کنند. از طرفی میبینند که اشرف غنی با تیمی چند ده نفره به دوحه رفته و خود با طالبان بر سر تقسیم قدرت طرف میشود. پس سعی میکند در این سفرها و با یارگیریهای منطقهای از یکسو موضع طالبان را تضعیف کند و از سوی دیگر اجازه ندهد آقای غنی بدون خواست و اطلاع دیگران، معامله دلخواهش را در خفا با طالبان صورت دهد. او میخواهد با تمام محدودیتها نماینده واقعی مردم در مذاکرات باشد و برای این کار سرگرم یارگیری داخلی و خارجی است.
انتهای پیام/