به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شایعه چیست؟ شایعه با زندگی ما چه میکند؟ ما در شایعات شرکت میکنیم؟ برخورد ما با شایعههایی که میشنویم چیست؟ آیا به انتشار شایعه کمک میکنیم؟ آیا با پراکندن و انتشار شایعه جرم مرتکب شدهایم؟ صاحبنظران معتقدند صداقت که از یک در بیرون برود شایعه که برادر دروغ است از در دیگر داخل میشود.
همه ما تجربیاتی درباره شایعه و اخبار دروغین داریم. این شایعهها همیشه با عناوین و موضوعات مختلف بین مردم به وجود آمده و زبان به زبان و سینه به سینه نقل شده است. به نظر میرسد بازار شایعات در زمانهایی که موضوع تازهای در جامعه پیش آمده و مردم منتظر و جویای شنیدن اخباری درباره آن موضوع هستند، داغتر هم میشود. این اخبار در شرایط امروز با انتشار بیماری ویروسی نیز رنگ تازهتری به خود گرفته است. اخبار ضد و نقیضی که در رابطه با درمان این بیماری، تولید واکسن، باکیفیت یا بیکیفیت بودن آن و... منتشر شده را کمتر کسی است که نشنیده باشد.
ناگهان ماکارونی از فروشگاهها غیب شد
مهربان مفید زن جوانی است که در رابطه با شایعه خاطره جالبی دارد. او میگوید: چند وقت پیش شایع شده بود که ماکارونی و برخی از مواد غذایی و خواروبار گران میشود. وقتی این پیام را در یکی از شبکههای مجازی خواندم به سرعت فروشگاه رفتم. انگار پیام دیر به دستم رسیده بود، چون ماکارونیهای فروشگاه و بقیه مواد غذایی تمام شده بود. به چند مغازه و سوپرمارکت کوچک و بزرگ دیگر سر زدم، اما هیچ کدام ماکارونی و یکی دو قلم دیگر از مواد خوراکی را نداشتند. نمیدانستم چه کار کنم! با همسرم که برای مأموریت به یکی از شهرهای شمالی رفته بود، تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. همسرم گفت از فروشگاههای آنجا چند قلم از اجناسی را که نگران تمام شدنش هستم از جمله ماکارونی تهیه خواهد کرد. او هم به چند فروشگاه و سوپرمارکت سر زد، ولی آن اقلام را پیدا نکرد. وقتی با من تماس گرفت و ماجرا را گفت، نگران شدم. قرار بود برای دانشآموزان کلاس اول مدرسه که پسرم در آن درس میخواند و من نماینده کلاسشان هستم، سالاد ماکارونی درست کنم، ولی نتوانستم ماکارونی پیدا کنم، بیشتر نگرانیام هم از بابت همین بود و دیگر اینکه پسرم ماکارونی خیلی دوست دارد. برنامه کلاس و پذیرایی ما به هم خورد و برنامه دیگری در نظر گرفتیم که خدا را شکر خوب هم انجام شد. اما نکته جالب اینکه درست روز برنامه که میخواستم برای انجام کارهای جشن به مدرسه بروم، نگاهم به ماشین باری افتاد که در حال تخلیه بار در فروشگاه بود. چندین کارتن بزرگ ماکارونی داخل فروشگاه چیده شده بود. در راه مدرسه از سوپرمارکت دیگری گذشتم و داخلش را کنجکاوانه دیدم، اتفاقاً بستههای ماکارونی در قفسههای آن دیده میشد. وسوسه شدم که بروم و یک بسته بخرم. وقتی مبلغش را پرداختم، خیالم راحت شد، حتی گران هم نشده بود. ناگفته نماند چند ماه پس از آن، قیمتش کمی گران شد، ولی قبلتر از آن با آن شایعه هر چه ماکارونی در مغازهها بود به فروش رفت. نمیدانم این شایعه را چه کسی ساخته بود، ولی کار هر کس بود باعث شد حتی ماکارونیهایی که چیزی به تاریخ انقضایشان نمانده بود هم به فروش برود. از آن موقع هر وقت پیام یا خبری از آن دست را میبینم یا میشنوم به آن اعتنایی نمیکنم، با خودم میگویم شاید شایعهای دروغ باشد.
شایعه و اعتماد رابطه معکوس دارند
دکتر امانالله قرایی، جامعهشناس درباره شایعه معتقد است میان شایعه و میزان اعتماد و صداقت در جامعه، رابطه معکوس وجود دارد. وی میگوید: «وقتی صداقت بالا میرود شایعه پایین میآید. هر چه اعتماد بالا برود، شایعه هم کمتر میشود. جامعهشناسان اعتقاد دارند شایعه مانند آب دریاست که هر چه بیشتر بنوشیم، تشنهتر میشویم. به قول ژوزف شومپیتر، آب و هوای فضای اجتماعی که مساعد نباشد، بسیاری از مشکلات به وجود میآید.»
این جامعهشناس و پژوهشگر ادامه میدهد: «هم موافقت با شایعه آن را بیشتر رواج میدهد و هم مخالفت با آن. وقتی موافق شایعهای باشیم آن را نقل میکنیم و وقتی هم که مخالفتی با آن داریم، باز هم برای بیان مخالفت خود، آن را عنوان میکنیم تا بگوییم به چه چیز یعنی با کدام شایعه مخالف هستیم. همین که بگوییم این شایعه دروغ است، خودش باعث انتشار آن میشود. در واقع شایعه، خودش خودش را بالنده میکند. برای این منظور مثالی میزنم. وقتی سنگریزهای درون آب میاندازید ابتدا یک حلقه کوچک درست میشود. سپس یک حلقه بزرگتر و همین طور حلقههای بعدی، بزرگ و بزرگتر میشود. شایعه دقیقاً همین طور است. از این رو هر گونه واکنشی چه موافق و چه مخالف با آن به انتشارش کمک میکند.»
بیشتر بخوانید
طلا ارزان نشد، سکهها را نیز از دست دادم
حمید کجاوه که ۶۶ سال سن دارد، بازنشسته یکی از ادارات دولتی است. او هر روز بنهایی را که میخرد، گاهی به صورت اقلام خوراکی درآورده و کنار فروشگاهی که اجناس را از آن تهیه میکند، مینشیند تا آن اقلام را با قیمت بالاتری بفروشد. او کنار فروشگاه که مینشیند با افراد زیادی برخورد میکند، با بسیاری دیگر هم سلام و علیکی پیدا کرده و درباره اخبار و احوال روز با آنان حرف میزند. وی میگوید: سال گذشته از چند نفر از مشتریهایم شنیدم قیمت طلا رو به کاهش است. یکی از مشتریها که خیلی قبولش دارم هم همین را گفت و با دلایلی منطقی استدلال و پیشبینی کرد طلا به زودی به شدت پایین میآید و ارزان میشود. او گفت در چند شبکه مجازی و سایت این خبر را خوانده است، ولی از آنجا که استدلالهای قوی داشت، توانستم حرفش را بپذیرم. من هم که همیشه دیدهام راست میگوید حرفش را باور کردم. برای همین تعدادی سکه را که برای جهیزیه دخترم پسانداز کرده بودم فروختم و تبدیل به پول نقد کردم. میخواستم وقتی طلا ارزان شد، تعداد بیشتری سکه بخرم و برای دخترم پسانداز کنم. حتی به چند نفری هم توصیه کردم که همین کار را کنند و اگر نمیخواهند طلاهایشان را بخرند، دستکم طلای تازهای نخرند و صبر کنند تا ارزان شود. اتفاقاً یک ماه نشده طلا دو برابر افزایش قیمت پیدا کرد. نزدیک بود سکته کنم. چون همان چند سکه را هم به طمع پسانداز بیشتر از دست دادم. هنوز هم همسرم نمیداند که همه سکهها را هم از دست دادهایم. حالا برای دخترم خواستگار مناسبی پیدا شده و من که توان پرداخت جهیزیه او را ندارم به راستی درمانده شدهام. با پولی که از فروش سکهها در بانک گذاشتهام فقط میشود چند قلم از اثاثیه او را خرید، در حالی که اگر همانها در دستم بود میتوانستم جهیزیه آبرومندی برایش بگیرم. حالا نمیدانم با خواستگار چه کنم. شاید بهتر باشد فعلاً اجازه دهم به خانه بیاید و نامزد یا عقدی کنند تا کمکم ضرر از دست رفته را جبران کنم. به راستی که این شایعه نه تنها به من صدمه زد که خودم هم با انتقال همان شایعه به دیگران باعث شدم برخی دیگر نیز ضرر کنند. چه بسا که آنان هم هر کدام به چند نفر دیگر این شایعه را گفته و افراد بیشتری از این بابت ضررمالی کرده باشند.
شایعه گاهی مشکلاتی را برای افراد جامعه درست میکند که به راستی جبرانناپذیر است. از این رو واکنشی که ما در رابطه با آن داریم بسیار مهم است. دکتر قرایی مقدم در اینباره خاطرنشان میکند: «اگر شنوندگان شایعه، نخست، نسبت به آن سکوت کنند و بگذارند شایعه مسکوت بماند، از انتشار آن شاید بتوان جلوگیری کرد، در غیر این صورت بزرگ و بزرگتر میشود. هر مخالفت و موافقتی با این انتشار تنها باعث میشود دامنه این موج بزرگ و بزرگتر شود.» مؤلف کتاب مبانی جامعهشناسی که در دانشگاههای کشور تدریس میشود، ادامه میدهد: «وقتی خبری را شنیدیم در صورتی که درباره آن خبر، زمینه فکری داشته باشیم، ممکن است آن را باور کنیم. تجربیات مشابهی که درباره اخبار داریم باعث میشود آن را باور کنیم یا باور نکنیم.»
وی در اینباره تأکید میکند: «هر چه افراد احساساتیتر باشند، زودتر شایعات مختلف را باور میکنند. صداقت عامل مهمی است که هر چه بیشتر در زندگیمان وجود داشته باشد، کمتر به شایعات گوش میسپاریم.»
عضو هیئت علمی دانشگاه عقلانی اندیشیدن درباره شایعه را مهم میداند و میگوید: «در صورتی که خبری شنیدیم که از صحت آن آگاهی نداریم، باید عقلانی بیندیشیم و لااقل کمی دربارهاش تحقیق کنیم.»
فقدان سرمایه اجتماعی، بازار شایعه را داغ میکند
گاهی اوقات ناآگاهانه خود ما عاملی برای ساخت شایعه میشویم. مثلاً ممکن است همین امروز ببینیم ابر جلوی خورشید را گرفته است و بیآنکه از شرایط آب و هوایی اطلاعی داشته باشیم، بگوییم انگار بالاخره میخواهد باران بیاید! همین جمله ممکن است زمینهساز یک کلاغ و چهل کلاغی باشد که در نهایت به شایعهای با این مفهوم منجر شود؛ طوفانی در راه است!
قرایی مقدم میگوید: «شایعه از دو منظر قابل بررسی است. یکی از منظر خانواده و دیگری از منظر جامعه و سطح کلان. در رابطه با مورد سطح کلان باید به ارتباط مردم با مسئولان و ارتباط عمودی که در این باره وجود دارد، اشاره کرد.»
مدرس دانشگاه در رابطه با بررسی شایعه از منظر خانواده ادامه میدهد: «در مورد بررسی شایعه از منظر خانواده که دقیقاً به خود مردم بازمیگردد، باید بگوییم مسئولیت آن به عهده مردم است. باید به بافت خانواده و تربیتی که افراد در خانواده پیدا میکنند اشاره کرد. دروغ و بیاعتمادی ابتدا از خانواده شروع میشود، مانند بدقولیها و دروغهای کوچک و بزرگ که فرزندان شاهد آنها هستند. همینها زمینه بیاعتمادی جامعه میشود و در پی آن پذیرش شایعه را بالا میبرد.»
این مؤلف و جامعهشناس با اشاره به اهمیت مفهوم «سرمایهی اجتماعی» در جامعه ادامه میدهد: «برخی جامعهشناسان معتقدند اگر سرمایه اجتماعی قوی نشود، بازار شایعه بالا میگیرد. امروزه بر خلاف گذشته که اعتقاد بر این بود که ما در جوامع سه جور سرمایه طبیعی، تکنولوژی و انسانی داریم، سرمایهای دیگر تعریف مهمتری پیدا کرده است. امروزه اعتقاد بر این است که سرمایه اجتماعی هم باید باشد و اگر نباشد آن سه مورد دیگر چندان به کار نمیآید. یعنی اگر منابع طبیعی مانند معادن داشته باشیم، تکنولوژی مانند کارخانهها فراهم باشد و سرمایه انسانی مانند متخصصان و فارغالتحصیلان دانشگاهها را در رشتههای مختلف داشته باشیم، اما چنانچه سرمایه اجتماعی مانند اعتماد و صداقت را نداشته باشیم، آن سه عامل دیگر به ثمر نخواهد نشست. تمام مواردی که غیر از سرمایه اجتماعی گفته شد، لازم است، اما کافی نیست و سرمایهی اجتماعی عامل چسبندگی این سه عامل دیگر به یکدیگر است.»
با توجه به آنچه گفته شد، جامعه برای اینکه شاهد شایعات بیاساس نباشد، به نگاه تازه ما نیاز دارد. پس بهتر است بیتفاوت از کنار این مقوله نگذریم.
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام/