شخص سالم دارای خصوصیت‌های منحصربه‌فردی در شخصیت و سرشت خود است. چنانچه میخواهید در مورد خصوصیت‌های شخصیت سالم بیشتر بدانید، مطالعه این نوشته را از دست ندهید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان شخصیت یعنی «مجموعه‌ای از رفتار و روش‌های تفکر فرد در زندگی روزانه که با خصوصیت‌های بی مانند بودن، ثبات (پایداری) و قابلیت پیشبینی» معلوم می‌شود. بنظر میرسد گوردن آلپورت، بهترین تعریف را در مورد شخصیت ارائه داده است. وی اشاره می‌کند، شخصیت، سازمان بندی پویایی در درون شخص است و شامل آن دسته از نظام‌های روانی- فیزیکی که رفتار و تفکر وی را تعیین می‌کند.

شخصیت سالم ارزش‌ها و اولویت‌های مشخصی دارد. روشن بودن ارزش‌ها و اولویت‌ها کمک می‌کند که شخص در انتخاب‌ها دچار سردرگمی و تردید نباشد؛ سرانجام، در مقابل محرک‌ها و اتفاق ها، واکنش چنین شخصی روشن و واضح است و افرادی که با او ارتباط دارند هم سردرگم نیستند و تکلیفشان روشن است.

شخصیت سالم، متعادل، شاد و بدون استرس است. اشخاص سالم نظم درونی و کنترل بر نفس دارند. آن‌ها با خویش صادق هستند. آن‌ها توانایی زیادی برای درک دیگران دارند و به خوبی می‌دانند که چطور با مردم رفتار کنند. آن‌ها از ایمان قوی نسبت به خود بر خوردارند. آن‌ها به جای پیروی از اکثریت همیشه به درون خویش گوش می‌دهند. فردی دارای سلامت روانی و رضایت، شادمانی را کسب می‌کند و بیشترین تلاشش را برای شناخت خویش انجام می‌دهد. چنین اشخاص سالمی کمک زیادی برای شادی و سلامت جامعه هستند.

شخصیت سالم چطور شکل می‌گیرد؟

در باب نحوه شکل پذیری شخصیت و ساخت شخصیت سالم و عوامل تاثیرگذار تا به حال نظریه‌های مختلفی داده شده است. این که ژن‌ها در این باره نقش دارند یا نه هنوز بدرستی قابل اثبات نیست، ولی عوامل محیطی، تعلیم و تربیت، فضای خانواده و اداب و رسوم جامعه، در شکل پذیری شخصیت تأثیر زیادی دارد.

خصوصیت‌های شخصیتی شخص سالم

شخصی دارای یک شخصیت سالم دارای توانایی ارتباط با هر کسی است. چنین شخصی درک و دلسوزی خود را نشان می‌دهد. وی میتواند باتوجه به دیگران گوش دهد.

خونسردی خویش را حفظ میکند. در وضعیت دشوار و بحرانی که معمولاً اکثر ادم‌ها از کوره در می‌روند و منفجر می‌شوند و به خود حق می‌دهند که پرخاشگری کنند وی تنها لبخند میزند وخونسردی خویش را حفظ می‌کند.

با دیگران ارتباط گرم و موثری دارند

در زمان حال زندگی می‌کند. زیرا میداند هیچ شخصی نمیتواند بر آینده تسلط تام داشته باشد.

تنها دریافت کننده محبّت نیست و خود هم به سایرین مهر می‌ورزد، بنابراین شخصی که همنوعش برایش مهم نیست و روابط عاطفی اش با فرزند، همسر، دوست، خواهر و برادر و... کند یا ضعیف است یا برعکس آن قدر روابط عاطفی اش بی اندازه می‌شود که به وابستگی می‌انجامد طبیعی نیست.


بیشتر بخوانید


تعهد حرفه‌ای و شغلی دارند

با قدری توجه می‌بینید که اشخاص سالم مدام کنجکاو هستند تا در مورد چیز‌های جدید بدانند. آن‌ها مدام آماده باش، کنجکاو و پیگیر هستند واغلب در حال جست و جو و یادگیری مطالب جدید هستند.

پر تلاش و خلاق است. چنین ادمی دنبال راه‌های نو ابتکارات و تجربیات جدید میرود.

شخص نرمال باید قدرت مدیریت محیط اطرافش و محیطی که در آن زندگی یا کار می‌کند، داشته باشد و این به یک مدیریت ذاتی احتیاج دارد.

 آن‌ها به خود اجازه میدهند تا به اشخاص مناسب اعتماد کنند و این کار را می‌کنند. آن‌ها از این که عمیقا در سطح خصوصی شناخته شوند نمی‌ترسند. با این حال، آن‌ها در خصوص سو استفاده افردی که خوبی آن‌ها را نمی‌خواهند کاملاً هوشیار هستند.

 شخصیت سالم نگران نیست. وی در زمره کسانی نیست که همه چیز را برای فردای نیامده تنگدستی و ناکامی ذخیره کنند. به بیان دیگرگرچه آینده نگری پسندیده است، ولی چنانچه ترس ازفقرو نداری احتمالی مفرط شود، کار را به خساست می‌کشاند. آدم خسیس نه خود از لذائذ مشروع و مفید زندگی منفعت می‌برد و نه می‌گذارد اطرافیانش طعم شیرین نعمت‌های خداوند را بچشند؛ بنابراین شخصیت سالم از آنچه در اختیار دارد، معقولانه بهره می‌برد و سایرین را هم از آن بی بهره نمی‌گذارد.

 شخصی که از شخصیت سالم برخوردار است، شیفته طبیعت و ستایشگر کوه، صحرا، دشت، غروب افتاب، رودخانه و هر منظره زیبای دیگر طبیعت است. او حتی از تماشای پرواز پرنده‌ها یا حرکت ابر‌ها در اسمان لذت می‌برد، برای این که روح لطیف و با صفایی دارد که با طبیعت مانوس است و از آن قوت می‌گیرد.

اشخاص دارای شخصیت سالم حتی در شرایطی که برایشان مناسب نیست میتوانند خود را کنترل کنند و از خویش انعطاف نشان دهند.

این اشخاص انزوا وخلوت رابه میزان بسیار بیشتری ازافراد معمولی دوست دارند. برای آن‌ها اسان است که محتاط وکناره گیر ونیز ارام ومتین باشند، به همین علت آن‌ها به افراد دیگر تکیه نمی‌کنند و نمی‌چسبند وخلوت وتن‌هایی را ترجیح میدهند، ممکن است مردم عادی آن‌ها را غیرصمیمی، پرافاده وحتی دشمن پندارند. رفتار واحساسات آن‌ها تنها از آن خودشان است، میتوانند خودشان تصمیم بگیرند، به نتایج خودشان برسند و انگیزش ونظام خودراتجربه کنند.

این اشخاص نسبت به همه انسان‌ها عمیقا حس همدلی ومحبت دارند و در عین حال آماده کمک به بشریتند، خود را عضو یک خانواده یعنی نژاد بشر می‌دانند ونسبت به یکایک اعضای این خانواده حس برادری می‌کنند. البته نمی‌توان گفت که همه آن‌ها نسبت به دیگران نزدیکی حس می‌کنند.

در واقع، چون ازجهات مهمی با افراد عادی تفاوت دارند میدانند که در سطح عالیتری عمل می‌کنند. همانگونه که اشخاص میتوانند خواهران وبرادران کوچکتر را دوست بدارند و خویش را با ان‌ها تطابق دهند آنان هم به انسان‌ها عشق می‌ورزند. البته بعضی وقت‌ها چه بسا از رفتار احمقانه، حقیر یا ظالمانه سایرین افسرده یا خشمگین شوند، ولی زود می‌فهمند و می‌بخشند.

این به سطح کنترلی که یک شخص بر خود دارد اشاره می‌کند که میتواند بر احساسات خویش تسلط داشته باشد. یک شخصیت سالم عاری از هیچ احساسات منفی و ناخواسته نسبت به افراد دیگر و حتی خود شخص است.

شخصیت سالم و قدرتمند دارای پایداری عاطفی (که در مخالفت با روان رنجوری است) است که در مجموع تمایل به محافظت از سلامت، اعتماد به نفس و رفاه خود با وجود مشکلات، هرج و مرج‌ها و مشکلات زندگی خویش دارد. اشخاص قوی و سالم در رویارویی با یک تراژدی شخصی، میتوانند بدون در نظر گرفتن افسردگی از آن خارج شوند. آن‌ها دارای درجه بالایی از تحمل نسبت به استرس، فشار و درد هستند.

ظاهری آراسته داشتن، خوشبو بودن، زیبا و شیرین و ارام سخن گفتن، خوشرویی و خوش اخلاقی، تحمل مشکلات و سختی‌ها، انتقادپذیری، انعطاف پذیری و حتی مثبت اندیشی و برقراری ارتباطات گرم با اطرافیان، در پرورش و بازسازی شخصیت انسان‌ها نقش چشمگیر داشته و از سوی دیگر، تأثیرات مثبت و مطبوعی بر اطرافیان برجای می‌گذارد. در این رابطه موارد فراوانی را هم میتوان اضافه کرد که هرکدام بنا بر تجربه‌های شخصی میتوانند در رشد شخصیت حائز اهمیت باشند.

انعطاف پذیری؛ انعطاف پذیری به معنی این است که تغییر موقعیت‌ها و وضعیت، انسان را از رسیدن به اهدفش باز ندارد و وی باتوجه به موقعیت‌ها و شرایط جدید، شیوه رسیدن به اهدافش را دوباره تعریف کند و به بیان دیگر همیشه به صورتی پویا و آنلاین، تاکتیک‌های رسیدن به اهداف استراتژیک و راهبردی خود را به روز و آپدیت نماید.

به عنوان مثال ظلم ستیزی رزمندگان اسلام زمانی اقتضاء میکرد که اسلحه بدست گیرند و در مقابل متجاوزین قد علم نمایند، ولی امروز برای مالیدن پوزه استکبار به خاک ذلت، باید به قله‌های رفیع دانش دست یافت و لذا باید به حسب شرایط به جای اسلحه و جنگ سخت، به نبردی نرم اندیشید.

منبع: بیتوته

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.