کودکان مبتلا به اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی معمولا در آینده در دوران نوجوانی و بزرگسالی دچار اختلال افسردگی یک قطبی یا اختلالات اضطرابی می‌شوند.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ،سیده سمیه ساداتی کارشناس ارشد روانشناسی و مددکار اجتماعی کلانتری ۱۲ ساری، گفت: اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی در کودکان در گروه اختلالات افسردگی اساسی قرار دارد به این دلیل که ویژگی مشترک تمام این اختلالات وجود اندوه، احساس تهی بودن یا خلق تحریک پذیر همراه تغییرات شناختی و جسمی است که به شکل چشمگیری روی ظرفیت کارکردی فرد تاثیر منفی می‌گذارد.

کودکان مبتلا به این الگو معمولا در آینده در دوران نوجوانی و بزرگسالی دچار اختلال افسردگی یک قطبی یا اختلالات اضطرابی می‌شوند نه اختلال دوقطبی.
 
این اختلال برای کودکان ۱۲ سال و کم سن‌تر به کار می‌رود و تظاهرات اصلی آن تحریک پذیری مداوم و حملات مکرر و رفتار‌های ناهنجار است.

نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است کودکان مبتلا به این الگو از علایم، معمولا در آینده در دوران نوجوانی و بزرگسالی دچار اختلال افسردگی یک قطبی یا اختلالات اضطرابی می‌شوند.

ملاک‌ها برای تشخیص  اختلال کژتنظیمی  چیست؟

سیده سمیه ساداتی کارشناس ارشد روانشناسی و مددکار اجتماعی کلانتری ۱۲ ساری، گفت:ملاک هایی که برای تشخیص این اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی در کودکان  باید به آنها توجه داشت عبارتند از:

۱) فوران‌های خشم مکرر وشدید به صورت کلامی و رفتاری که هم از نظر شدت و هم از نظر مدت با موقعیت موجود یا عامل محرک همخوانی ندارد.

۲) فوران خشم که به آن اشاره شد متناسب با سن رشدی فرد نیست.

۳) این فوران‌ها می‌بایست حداقل هفته‌ای سه بار اتفاق بیفتد.

بیشتر بخوانید: نگاهی به تاثیر خشونت بر شخصیت کودکان

۴) در اکثر ساعات روز و تقریبا در تمام روز‌ها خلق بیمار تحریک پذیر یا خشمگین است و از سوی والدین، معلمان و همسالان قابل مشاهده است.

۵) فوران‌های خشم مکرر به صورت کلامی و رفتاری در حداقل دو مورد از موقعیت‌های منزل، مدرسه، و یا همسالان دیده می‌شود ودر حداقل یکی از موقعیت‌ها شدید است.

۶) فاکتور‌های گفته شده باید برای حداقل ۱۲ ماه ادامه داشته باشد وحداقل در موقعیت مدرسه یا همسالان دیده شود.

۷) سن فرد در تشخیص گذاری نباید قبل از ۶ سالگی یا بعد از ۱۸ سالگی باشد. سنن شروع ملاک‌های گفته شده قبل از ده سالگی است.

نکته این که این تشخیص را نمی‌توان هم زمان با اختلال نافرمانی مقابله جویانه، اختلال انفجاری متناوب، یا اختلال دوقطبی عنوان کرد، ولی امکان هم زمانی آن با سایر اختلالات مانند اختلال افسردگی اساسی،  اختلال سلوک و اختلالات مصرف مواد وجود دارد.

در افرادی که ملاک‌های تشخیصی هر دو اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی و اختلال نافرمانی مقابله جویانه کامل است باید فقط اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی را ثبت کرد.

اگر فردی حتی یک بار دچار دوره مانیا یا هیپومانیا شده است باید تشخیص اختلال فوق را کاملا کنار گذاشت، ضمنا این علایم ناشی از اثرات فیزیولوژیک یک ماده یا یک بیماری طبی یا عصبی دیگر نیست.

اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی قبل از بلوغ شایع‌تر است

سیده سمیه ساداتی کارشناس ارشد روانشناسی و مددکار اجتماعی کلانتری ۱۲ ساری، گفت: به لحاظ جنسیت شیوع این اختلال در پسران در سنین دبستانی بیشتر از دختران در سنین نوجوانی می‌باشد. این اختلال قبل از بلوغ شایعتر است و هر چه از کودکی به طرف بزرگسالی پیش می‌رویم از شیوع آن کاسته می‌شود.

پیامد‌های کارکردی اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی به جهت تحریک پذیری مزمنی که در کودکان ایجاد می‌کند در ابعاد خانوادگی در روابط با همسالان و تحصیلات چشمگیر است.

زندگی خانوادگی آن‌ها به واسطه تحرک پذیری و فوران‌های مکرر خشم مختل است در شروع یا حفظ روابط دوستانه با مشکلاتی روبرو هستند و از آنجا که تحمل ناکامی در این کودکان فوق العاده پایین است در مدرسه هم با مشکلاتی روبرو هستند.

در تشخیص گذاری این اختلال با توجه به اینکه شرح حال اغلب کودکان و نوجوانان مبتلا به تحریک پذیری مزمن پیچیده است باید وجود یا فقدان چندین اختلال دیگر از جمله مهم‌ترین آن‌ها اختلال دوقطبی و نافرمانی مقابله جویانه باید به صورت ویژه مد نظر قرار گیرد چرا که همپوشانی بالایی با نافرمانی مقابله جویانه دارد.

در مجموع باید هنگام ارزیابی کودکان مبتلا به تحریک پذیری مزمن به شواهدی که نشانگر پرخاشگری و رفتار‌های خودکشی و سایر پیامد‌های کارکردی اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی هستند توجه کافی مبذول داشت.

راه‌های درمان اختلال کژتنظیمی خلقی ایذایی

سیده سمیه ساداتی کارشناس ارشد روانشناسی و مددکار اجتماعی کلانتری ۱۲ ساری، گفت: درمان این اختلال به طور کلی به دو صورت ۱- دارو درمانی ۲- روان درمانی (درمان شناختی – رفتاری- خانواده درمانی) است.
درمان شناختی- رفتاری:

شناخت درمانی نوعی روان درمانی، معمولا برای آموزش برخورد با افکار و احساسات عامل افسردگی و اضطراب به کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به کمک رفتار درمانی شناختی می‌توانیم شیوه کنترل خشم و رفتار‌های مقابله‌ای کنترل افکار و چگونگی برخورد در موقعیت‌های حساسیت برانگیز آموزش دهیم.

۲-آموزش والدین: آموزش والدین به منظور کمک به پدر و مادر در تعامل با کودک جهت کاهش خشم و رفتار تحریک پذیر و بهبود ارتباط والدین و فرزند انجام می‌گیرد.

والدین باید شیوه برخورد با کودک را در واکنش به رفتار پرخاشگرانه و خشن کودک بیاموزند. با واکنش درست به رفتار کودک می‌توانیم میزان انفجار خشم را به میزان چشمگیری کاهش دهیم.

چنین آموزش‌هایی به والدین کمک می‌کنند تا موقعیت‌هایی را که ممکن است منجر به طغیان کودک شوند پیش بینی کنند و از قبل برای پیشگیری از طغیان آماده شوند، آموزش همچنین بر اهمیت پیش بینی پذیری هماهنگی با کودک و پاداش دادن به رفتار مثبت تمرکز دارد.

انتهای پیام/س
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.