
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، با توجه به شیوع ویروس کرونا فعالیت های گردشگری در استان فارس تعطیل شد که سفر مجازی به جاذبه های گردشگری و تاریخی یکی از مناسب ترین روش هایی است که به وسیله آن مردم می توانند با جاذبه های استان فارس و شهرستان شیراز به طور کامل آشنا و برنامه سفر خود را پس از رفع این بحران معین کنند.
اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی فارس نیز با بهرهگیری از ظرفیت فضای مجازی و امکاناتی از جمله پیام رسان های فعال موجود، به معرفی جاذبه های فاخر تاریخی و گردشگری خود می پردازد.
علاقهمندان می توانند با سفر در دنیای مجازی با فرهنگ، تاریخ، صنایع دستی و جاذبه های گردشگری استان فارس بیش از پیش آشنا شوند.
شهرستان استهبان به دلیل وجود بیش از ۲۳ هزار کیلومتر از باغهای دیم انجیر بزرگترین انجیرستان جهان محسوب شده و دارای طبیعتی زیبا است.
این شهر با توجه به فعالیت موسسه قرآنی، فرهنگی بیت الاحزان و تربیت سالانه تعداد زیادی از حافظان کل قرآن به شهرستان قرآنی مشهور است که در فاصله ۱۷۵ کیلومتری شرق شیراز قرار دارد.
نام این شهرستان از لغت (سته بان) به معنی انگورستان گرفته شده، آبادانی این شهر از سال ۷۴۶ هجری قمری پس از ویرانی در دوره مغولها به دست امیرمبارز الدین آل مظفر انجام شد.
استهبان در قدیم چهار محله داشت که هرمحله دارای مسجد و آب انبارهای بسیاری بود و حمداله مستوفی از بزرگان استهبان از آن به عنوان شهری پر درخت با آب و هوای معتدل و میوه فراوان یاد کرده است.
شهر استهبان یک هزار و ۹۸۶ کیلومترمربع وسعت دارد و علاوه بر تنوع پرورش میوههای گوناگون انجیر و زعفران از شهرت به سزایی برخوردار بوده که این شهرستان را به بزرگترین باغ انجیر دیم در جهان تبدیل کرده است.
آب وهوای معتدل و کوهستانی باعث سرسبزی و خرمی شهرستان استهبان شده، که وجود باغهای فراوان، پوشش جنگلی و آبشارهای روان و همجوار با دریاچه بختگان بر جاذبههای گردشگری این شهرستان اضافه کرده و با دارا بودن یک واحداقامتی پذیرای میهمانان و گردشگران است.
منصور عباسپور مدیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استهبان در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، در تشریح شهر استهبان گفت: این شهرستان ۸ تفرجگاه دارد که تفرجگاههای سرآسیاب و چشمه قهری بدره ایج و رودبال از نقاط پربازدید هستند.
او، بیان کرد: در حال حاضر ۱۱۰ اثر تاریخی در این شهرستان به ثبت ملی رسیده که مهمترین آن ها چهل برکه، قلعه دارالامان، خانه مقدس، خانه معزی ویخچال حاجی مهرین است.
عباسپور درباره دیگر جاذبه هابی طبیعی و تاریخی این شهرستان تصریح کرد: قلعه دارالامان ایج که مربوط به دوره سلجوقیان است در ۵ کیلومتری شهرایج استان فارس قرار دارد و به فرمان محمود شبانکاره در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری قمری ساخته شده و ۷ سال مرکز حکومت شبانکاره در فارس بوده است.
مدیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استهبان ادامه داد: تنگ دم تنگ در جنوب غربی استهبان و در کوههای تودج قرار دارد که فاصله شهر استهبان تا این منطقه حدود ۱۵ کیلومتر بوده و راه دسترسی جاده استهبان به شیراز است که با راهی خاکی از کیلومتر ۱۰ جاده شیراز جدا میشود .
او، افزود: ارتفاع این دره در پایینترین نقطه یک هزار و ۹۰۰ متر و در مرتفعترین نقطه در قلل تودج ۲ هزار و ۹۰۰ متر از سطح دریا بوده و زمانی که از جاده آسفالت شده به جاده خاکی وارد میشویم درختان کاجی در سمت راست قرار دارند که عمر آنها با عمر جاده خاکی برابر است و سایه آنها به خصوص در بعد از ظهر زیبایی خاصی به جاده بخشیده و هر چه به طرف کوهستان حرکت کنیم از گرمای هوا کاسته میشود.
وقتی جاده به کوه نزدیک میشود، شیب زمین و جاده نیز افزایش مییابد، رودخانهای در سمت راست واقع شده، که بیشتر مواقع سال در پایین دست خشک به نظر میرسد و فقط در سالهای پر باران آب در آن جاری است.
در قسمتی از مسیر کوهستان شیب زیاد شده که ارتفاع به سرعت با بالا رفتن از آن افزایش یافته و زیباییهای آبشار دم تنگ آشکار میشود.
در سمت راست مسیر و آن طرف رودخانه درختان انجیر در شیب زیادی دیده میشوند که در سمت چپ با وجود صخرههای پر شیب، درختان انجیر و بادام دیده میشوند و کمی بالاتر، پس از پشت سر گذاشتن شیب اولیه به پیچی میرسیم که کمی آب در آن جاری است و آبشاری را بوجود میآورد که از بالای مسیر، قابل مشاهده نیست و برای دیدن آن باید به داخل دره رفت، این آبشار از ارتفاع ۷ تا ۸ متری به پایین سقوط میکند و به داخل حوضچهای طبیعی میریزد.
آبشار دم تنگ، آبشاری بسیار زیبا و بی نظیر در منطقه بوده که به دلیل پنهان بودن از دید عموم، کمتر کسی این مکان را میشناسد و از نزدیک دیده است.
جاده خاکی در سالهای نه چندان دور با هدف دستیابی به منابع نفتی منطقه دم تنگ کشیده شده که منطقه حوض ماهی در واقع سرچشمه رودخانه دم تنگ است.
چشمههای اندکی در این منطقه وجود دارد که مقدار آب آن ها کم و به چند لیتر در ثانیه نیز نمیرسد و دارای نمک کمی بوده و علت آن وجود نفت در بالا دست است و از این منطقه دو راه خاکی دیگر نیز منشعب میشود که به دو ییلاق متفاوت منتهی میشود که اولین راه در سمت چپ به چشمه غُلبند و راه دوم کمی جلوتر قرار دارد به چاه نفت منطقه چابهاره، قله تودج و تاکستانهای کوه بیلو و اگر راه اصلی را ادامه دهیم به نخستین چاه نفت این منطقه میرسیم.
در ۳۰ کیلومتری جاده استهبان- شیراز روستای دهویه رونیز علیا و در میان کوه غاری زیبا وجود دارد که به غار گبر شهرت یافته که از ویژگیهای این غار پوشیدگی و استنتار آن است به گونهای که تا چند قدمی قابل رویت نیست و وجود ستونها و آویزانکهای آهکی در اصطلاح علمی استالاکتیت و استالاگمیت گفته میشود.
از تمام سقف دهانه غار گبر قطرات آب زلال و خنکی میچکد، که در تابستان هوایی بسیار خنک و مطبوع دارد و جذابتر آن که خمرهای در انتهای غار و در بلندای صخرهای از روزگاران دور قرار دارد که در زیر یکی از آب چکانها گذاشته شده است.
اگرچه غار گبر شکل ظاهری خود را حفظ کرده و رسوبات آهکی آن را به صورت تکهای از کوه در آورده که خود جزیی از استالاگمیت آن محل شده است، که غار متعلق به دوره زردتشتیان این منطقه بوده، و زمین شناسان میتوانند از لایههای رسوبی روی خمره قدمت و تاریخ نصب آن را بیابند.
چشمه قهری از جاذبههای دیدنی شهرستان استهبان در استان فارس است که فردی به نام گرگین میلاد یکی از پادشاهان سلسله کیانیان حفاری کرده و گرگین میلاد زمان بازسازی و احیاء چشمه به یکی از غلامان خود دستور میدهد تا آخرین کانال و چاه را حفر کند و پادشاه در نبود غلام به غلامان دیگر گفت: اگر غلام با ته کلنگ آخرین ضربه را وارد کند آب فراوانی بیرون میآید و غلام غرق میشود و اگر بر عکس ضربه بزند نجات مییابد.
غلام صحبت پادشاه را می شنود، با سر کلنگ ضربه را وارد میکند پادشاه متوجه میشود غلام حرف او را شنیده و غلام مورد قهر غضب پادشاه قرار گرفته و کشته میشود که به همین دلیل این چشمه را چشمه قهری نامیده اند.
چهارطاقی ماه فرخان (آتشکده بهرام) مربوط به دوره ساسانیان بوده که در شهرستان استهبان، بخش رونیز، دهستان خیر، ۳۰۰ متر بعد از روستای ماه فرخان، به طرف نی ریز، سمت چپ جاده، بین باغهای سیب و زردآلو واقع شده که این اثر در تاریخ ۱۸ شهریور ۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۳۴۱۳ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این بنا از سنگ و ساروج ساخته شده و درمیان باغهای انار این روستا منظره زیبایی دارد و در زاویه شرقی و جنوبی درگاه و در ورودی دیده میشود، که در درگاه شرقی، زاویه غربی بنا نیز درگاه دیگری قرار دارد و درضلع شمالی بنا دیواری یک دست وجود دارد که به نظر میرسد ازپشت به بنای دیگری که تخریب شده وصل بوده است.
در درون چهارطاقی گنبد با نیم دایرهای کم عمق و ضربیهای کوچک در چهار زاویه سقف تزیین شده و از لحاظ سبک معماری و ویژگی بنا میتوان این بنا را متعلق به عصر ساسانی دانست.
دیگر اثر تاریخی ماه فرخان قبور توده سنگی کوهنارو مربوط به دوره اشکانیان در ۲۷ بهمن ۸۷ به ثبت آثار ملی کشور ایران رسیده و چشمه بدره در دره سرسبز و بسیار خوش آب وهوایی در منطقه ایج و در مسیر استهبان به نیریز قرار دارد که آب این چشمه گوارا بوده و در کنار سرچشمه آن یک چهار طاقی از دوره ساسانی به جا مانده است.
تنگ لای تاریک درجنوب غربی شهرستان استهبان قرار دارد که با برخورداری از پوشش جنگلی و چشمه سارهای بسیار جزیی مناطق گردشگاهی استان بشمار می رود و این مکان در طول سال پذیرای علاقهمندان به ورزشهای کوهستانی و دوستداران جلوههای طبیعی است.
در گذشته، مردم استهبان با استفاده از شیب تند زمین و آب فراوانی که از چشمههای قهری، پازهری، مرخنه و بک بکو سرازیر بوده و به یک جدول اصلی هدایت میشده یازده آسیاب آبی در مسیر این آبها قرار داشته که در قدیم سنگ آن در حال چرخش بوده و گندم، جو، ذرت و حنا را آسیاب میکرده است.
صنایع دستی شهرستان استهبان می توان به سفال و سرامیک، جوغن تراشی، ملکین، گیوه، نمدو گیره بافی معرق کاری، منبت، گلیم، جاجیم و محصولاتی، چون انجیر، زعفران، بادام، گردو و انار از سوغاتیهای این شهرستان بوده، و از غذاهای محلی کته، دمپخت، آش سبزی، آش کشک، آش آب غوره، آش بادنجوبا، آش آب انار، آبگوشت کلم، آبگوشت به، یخنی، شیر برنج، کوفته آلو، شوربا، دمپز، پاچه پلو، تلیت آب باقلا، تلیت آب بابینک، تلیت کله جوش قره، تلیت کله جوش رب، تلیت کشک و کنجد، تلیت آب انار و بنه، تلیت آب غوره و گردو، تلیت ماست و جاشیر، ارده و شیره و لور اشاره کرد.
تفرجگاه مرغک رونیز، تفرجگاه سرآسیاب استهبان، آبشار استهبان و منطقه تفرجگاه بن دره براق شهر ایج و منطقه رودبار که شامل رودخانه دائمی رودبار و سد رودبار، درخت چنار هزار ساله که محل رویش آن در میدان آب استهبان قرار دارد.
چشمه قهری، مرغخانه، بک بک زیستگاه پرندگان کمیاب، آب چک، استخر بوخوم، استخر بالا و پایین، تنگ مرغک در یک کیلومتری شهر رونیز با پوشش جنگلی و فضای سبز، محوطه مسجد سنگی ایج با پوشش جنگلی و آبشار، لای تاریک با آبشار و چشمه سار، سلطان شهباز با پوشش جنگلی و آبشار، تنگ استهبان، تفرجگاه بردانه در راه ایج – داراب با چشمه سار و درختان مرکبات، آب گرم خیر، دم تنگ، کرتار و کوه تودج از جاذبههای طبیعی این شهرستان است.
همت محمدی کارشناس میراث فرهنگی استان فارس در گفتگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، بیان کرد: مسجد سنگی ایج استهبان بنایی تاریخی در دوره ساسانی بوده که در دوره اسلامی با اضافه کردن محرابی به مسجد تبدیل شده و با ارتفاع ۳ متر در دل صخره سنگی کوه کنده شده و در تاریخ ۵ دی ماه ۵۲ به شماره ۹۵۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
آنچه امروز با عنوان مسجد سنگی ایج، از آثار ارزشمند تاریخی شهرستان استهبان در شرق شیراز شناخته میشود، آتشگاهی در زمان ساسانیان و حاکمیت ملوک شبانکاره بوده که در قرن پنجم هجری قمری، در دیواره جنوبی این بنا، محرابی ساخته و از آتشکده به مسجد تبدیل شده و مابقی بنا نیز مربوط به دوره ساسانیان با فضای ۲ متر عرض، ۷ متر طول و ۴ متر ارتفاع است.
کتیبهای به خط نسخ قرآنی، بر جداره محراب این بنا نقش بسته که ترجمه فارسی این عبارت به کوشش امیر دربان که سرزنش شده در سال ۴۰۷ و مربوط به دوره دیلیمان (آلبویه) در فارس و زمان سلطنت سلطانالدوله دیلمی است.
ایوان سنگی مسجد، مشرف به یک چهار طاقی است که از سنگ و گچ بنا شده و در وسط آن حوض بزرگی قرار دارد که آب چشمه از ضلع غربی چهار طاقی وارد و از گوشه شمال شرقی خارج میشود.
این اثر تاریخی ارزشمند در تنگهای به نام تنگ بدره که در اصطلاح محلی چهل برکه خوانده میشود، واقع شده و در این تنگه چشمه زیبایی در دل باغهای وسیع جاری است.
محمدرضا آل ابراهیم ادیب و پژوهشگر فرهنگ مردم استهبان در گفتوگو با خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز،گفت: مردم این شهرمانند سایرِ مناطقِ ایران فرارسیدنِ ایام نوروز را به فالِ نیک گرفته و از بیست روز قبل با شور و شوق به پیشواز عید نوروز می روند و خود را برای آغاز سال نو آماده می کنند.
او، بیان کرد: از حدود بیست روز قبل از عید، قالی، گلیم و تخت نَمد را از اتاق ها بیرون می آوردند و به وسیله الاغ به بیرون از شهر می بردند و روی کوپهای از قلوه سنگ که کِهل گفته میشد پهن می کردند و می تکانند و یا دو سر فرش را می گرفتند و با زدن چوب، خاکهای مانده را از آن دور می کردند.
همچنین خانههای کاهگلی دودخورده را با دوغاب گِلِ رُس یا سنگِ سفیداب اَندود می کردند.
تاقچهها و شیشهها را تمیز میکردند و تارهای عنکبوت چسبیده را از گوشه دیوارها و سقف را پاک میکردند.
آب حوضِ مانده و سبزشده را خالی کرده و دو تا سه روز بدون آب می گذاشتند تا خورشید بوی سَهار آن را از بین ببرد.
شستوشوی لباس ها، ملحفه ها، پتوها، گلیم ها، پردهها از دیگر رسمهای مردم این شهرستان برای استقبال از نوروز است که رخت و لباسها را به دو رودخانه فصلی استهبان (فَتح آباد و پیرِمُراد) می بُردند و با چووک (چوبک) و صابون به شست و شو مشغول می شدند و رویِ قلوه سنگ های حاشیه رودخانه پهن میکردند.
آل ابراهیم تصریح کرد: سبزه سبزکردن نیز مانند دیگر شهرهای ایران در استهبان رواج دارد و مردم مقداری از حبوبات مانند گندم، جو، نخود، لوبیا، ماش و عدس را در دوری (بشقاب) می ریزند و پارچهای نمدار روی آن میکشند و با آب دادنِ هر روز گندمها جوانه میزند تا برای روزِ عید در سفره هفت سین گذاشته شود.
همچنین روی کوزههای سفالی پارچهای می پیچند و بَر پارچه، دانههای گیاهیِ چسبناک می چسبانند و کوزه را پر از آب می کنند تا سبز شود.
اگر بزرگ ترها چندان مقید نباشند تا لباسی نو برای عید نوروز داشته باشند، ولی برای کودکان، بدون استثنا باید لباس نو خرید.
خانوادههایی هم که بضاعت مالی خوبی نداشتند با خرید یک جوراب نو، بچهها را خوشحال میکردند.
ادیب و پژوهشگر فرهنگ مردم استهبان ادامه داد: یکی از مراسمهای جشن نوروز در استهبان که هنوز هم تا حدی رواج دارد پختن سمنو بوده که در گویش استهبانی و شیراز به سِمَنی پَزان مشهور است.
برای این کار ازچند روز پیش از عید، گندمهای پاک شده را درسینیهای بزرگ، پَهن می کنند و با پارچهای خیس روی آن را می پوشانند و نمی گذارند که از نَم بیفتد تا سبز شود.
جوانهها را در جوغَنْ (ظرفهای معولا سنگی بزرگ) میکوبند و عُصاره اش را می گیرند و در دیگِ بزرگی میریزندو با مخلوط کردنِ آرد، به روی آتش میگذارند و مرتب به هم می زنند تا تَه نگیرد و سِمَنیِ خوشرنگ و خوش عَطر و خوش مزهای حاصل میشود و یکی از اَرکانِ سفره هفت سینِ روزِ عید است.
او، افزود: مردم استهبان خود به تهیه آجیل اقدام میکردند که اندکی این رسم کم رنگ شده و خرید آجیل آماده جای آن را گرفته است.
تخمههای هندوانه و کدو را پاک می کنند و می شویند و پس از خشک کردن در آفتاب آن را در ماهی تابه بو می دهند و با افزودن مقداری نمک، آبلیمو و زعفران، برشته می کنند.
مقداری مغز بادام را در آبِ گرم خیس میکنند و پوست قهوهای رنگش را می گیرند و بو می دهند و به تخمهها اضافه می کنند.
مقداری انجیر و مَویز فراهم میکنند تا آجیل عیدشان آماده شود.
خانوادههای نیازمند نیز حتی اگر شده با بو دادن تخمه خربزه از آجیل عیدی صرف نظر نمی کردند.
پختن نان شیرینی یکی از مهمترین اقلام در فراهم آوردن مقدمات نوروز است.
آل ابراهیم اضافه کرد: مادربزرگها ماهرانه آرد و شیر و شکر و یا شیره را با یکدیگرمخلوط کرده و خمیری خوشرنگ و خوش حالت درست می کرد ند و با خمیری که در حصین (ظرف دایره ای) سفالی لعابدار گذاشته بود ورز میدادند تا روی تخته پهن شود و با ظرافت خاصی نان های دایرهای شکل پخته شده را از روی تابه برمی داشتند و با دقت آن را تا می زد تا به صورت کتاب در آید.
پختنِ شیرینی محلی از رونقی ویژه ای برخوردار بوده است که بیشتر خانواده ها برای خود شیرینی می پختند یا به خانه همسایهای که فر مخصوص شیرینی پزی داشت میبردند.
از شیرینیهای محلی می توان از کلوچه (آردِ برنجی) و حاجی بادام (مغز بادام کوبیده شده، شکر و سفیده تخم مرغ) نام برد.
نان فسایی اگرچه متعلق به مردم فسا است، ولی در استهبان هم پخته می شود و به (نانِ فَسْی) شهرت دارد.
کماچ، شاه پسند، لوزِ بادام و سوهان کنجدی از دیگر شیرینیهای محلی است.
مردم استهبان به یک روز پیش از عید نوروز، عَلَفَه یاعَرَفَه میگویند.
در این روز از کوچک و بزرگ به حمام عمومی می روند.
حمامها در این روز بیش از روزهای دیگر ایام سال پذیرای مشتریان خود است و رونق خاصی دارد.
در گذشته ای نه چندان دور (تا سالِ ۱۳۳۸ هجری شمسی که استهبان لوله کشی شد) خزینه حمام ها مملو از مردم بود که به سر و دست و پا و صورت خود حنا میزدند و چهره عوض می کردند.
به حیوانات و گوسفندان خود مقداری حنا می زدند تا آن ها را نیز در شادی خود شریک کنند.
این جشن ریشه در آیین های ایران باستان دارد و بیشتر برای شادی اَرواح مردگان برگزار می کنند.
روز عید، پیش از تحویل سال، سفرهای پهن می کنند و بالای آن قرآن و آینه می گذارند و شمع روشن می کنند و یک یا چند ماهی قرمز در تنگ آب می اندازند، سبزه، سُماق، سرکه، سَمَنی (سَمَنو)، سنجد، سیر و سیب که ارکان سفره هفت سین را تشکیل می دهند و بعضی اجناس دیگر که حرف نخست آن ها (سین) است مثل سکه و سینی و سنبل را نیز بر سر سفره می گذاشتند.
تخم مرغ رنگ کرده، گندم، جو، برنج، ذرت، حبوبات، روغن، شیره انگور، نان شیرین و نان تیری را به نیت برکت و چند عدد انار برای در امان ماندن از گزند مار و عقرب در سالی که در پیش است، بر سفره میگذاشتند، و پیرمرد یا پیرزنی مُسِن بر آنها قرآن و دعا می خواند به امید آن که سالی پربرکت و به دور از هرگونه بلا و خشکسالی پیش رو داشته باشند.
در هنگام تحویل سال سعی می کنند که همه اعضای خانواده در کنار سفره هفت سین نشسته باشند و آیینه را به طور افقی بر سفره هفت سین می گذارند و تخم مرغی را روی آن قرار داده و به آن چشم می دوزند تا ببینند چه زمانی تخم مرغ جابه جا می شود که همان موقع را زمان تحویل سال می دانند.
از قدیم بر این باور بوده اند که زمین بر روی شاخ گاوی قرار دارد و گاو پس از یک سال خسته می شود و زمین را از این شاخ به شاخ دیگرش منتقل می کند و جابه جایی تخم مرغ ناشی از این حرکت است.
پس از تحویل سال تمام افراد خانواده روی یکدیگر را می بوسند و شادی می کنند.
بزرگترها به کوچکترها هدایایی که بیشتر پول و تخم مرغ رنگ شده است، عیدی می دهند.
خانوادههای کوچکتر برای عید دیدنی به خانه بزرگتر خانواده شان می روند و دست و صورتش را می بوسند.
بچهها به تخم مرغ بازی مشغول می شوند و با لباس های نویی که به تن دارند یک لحظه از خنده و شادمانی دور نمی شوند.
افراد فامیل اگر کدورتی در بین شان بوده است، در این روز همه چیز را فراموش می کنند و به دیدن هم می روند و تیرگیها و دل آزردگی هایشان را به کناری می گذارند.
یکی از آیینها در استهبان موسوم به شنبه سالی است، که در نخستین شنبه سال جدید را در خارج از خانه به سر می برند و این روز شبیه روز سیزده بدر است، ولی نه به کیفیت و گستردگی آن.
مقداری سرکه و کاهو، سکنجبین، ترشی و شیره برمی دارند و به تفریح می روند و برای ناهار از تیلیت دوغ یا تیلیت ماست و جاشیر یا ماست و خرما استفاده می کنند.
به کوه و صحرا میروند و در کنار خانواده، شنبه خوبی را سپری می کنند.
اگر عیدِ نوروز منطبق با شنبه سالی باشد این شعر را می خوانند:
عجب سالی شده شنبه به نوروز / که زین بَرپشتِ گُو (گاو) می بینم امروز
مردم استهبان بر این باور بوده اند که چند روز پیش از عید نوروز، خاله پیرزن، خانه و کاشانه اش آب و جارو می کرده و لباس ها و وسایل منزلش را شستشو میداده و تخمه و شیرینی آماده می کرده و به حمام می رفته تا موهای سفید خود را حنا بگذارد و همه چیز را برای ورود عمو نوروز آماده کند.
آتشی درست می کند و کتری آب، برای درست کردن چای بر روی آن می گذاشت و غذا درست می کرد و به انتظار می نشست تا در موقع تحویل سال، شاهد ورود عمو نوروز باشد.
اما از بخت بد و خستگی زیاد، خوابش می برد و هنگام تحویل سال به خواب خوشی فرو می رفت و عمو نوروز به خانه پیرزن می آمد و، چون می دید پیرزن در خواب نازی فرو رفته است، بیدارش نمی کرد و می رفت.
پس از آن که پیرزن بیدار می شد و از اینکه موفق به دیدن و پذیرایی کردن از عمو نوروز نشده بود ناراحت و پریشان می شد و از بخاری خانه اش سرسوختهای (هیزمی که نصف آن در حال سوختن بود) را برمی داشت و دور سر می چرخاند و با خود می گفت دنیا برای من بدون عمو نوروز اَرزشی ندارد و می خواند:
احمدُم رفت، بهمنُم رفت، سَرچولوسْکی (سرسوخته ای) وَردارم دنیا را زَنَم تَشْ (آتش)
اگر پیرزن، سر سوخته چوبش را که پرتاب می کرد به خشکی می افتاد، بخت از مَردُم بَرگشته و سالی پر از درد و بلا و خشکسالی را در پیش داشتند.
اما اگر سر چوب سوخته پیرزن به دریا می افتاد سالی پرباران و پربرکت را پیش رو داشتند.
تمام خانوادههای استهبان روز سیزده بدر به کوه و دشت و صحرا می روند.
بعضی از خانوادهها یک یا دو سه روز پیش از سیزده به کوه میروند و در کپَرهای خود اُتراق می کنند.
در باورهای قدیم مردم، شماره سیزده واژه منحوسی بوده است و درنتیجه باید سیزده نوروز را در خارج از خانه به سر ببرند و با پانهادن بر سبزهها (پا جو آوردن)، از نُحوستِ سیزده در امان باشند.
تمام باغ ها و چشمه سارها و جویبارها و رودخانههای فصلی استهبان در روز سیزده پر از مردمی است که به گردش و تفریح آمده اند.
صدای نی و فلوت از همه جا شنیده می شود.
نوازندگان دوره گَرد با آهنگ های شاد به جشن و شادی روز سیزده می افزودند و از مردم هدایایی دریافت می کردند.
رسم بر این بوده که چاشتگاه، ماست و خرما بخورند و ظهر تیلیت ماست و جاشیر و برای شام چلو درست می کردند همراه با خورش سبزی و اسفناج.
خیلی زود شامشان را می خوردند و به خانه برمی گشتند تا به تاریکی شب نخورند، ولی در سال های اخیر با ماشینی شدن زندگی، تغییراتی در مراسم سیزده بدر بوجود آمد.
در گذشته در طول سال فقط دوبار برنج می خوردند، سیزده بدر و شب عید هم، شیربرنج.
دخترانِ دَمِبَخت، سبزهها را گِره می زنند به امیدِ آن که تا سال دیگر به خانه شوهر بروند و صاحب فرزند شوند.
در پایان سیزده بدر بچهها می خوانند، سیزده بِدَر، چارده به تو، قَضو بَلات رفت تو کُتو، یعنی قضا و بلا از تو دور شده است.
انتهای پیام/ت