به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ممکن است هر روز با آدمهایی سر و کار داشته باشیم که دلمان برایشان بسوزد و بخواهیم کمک شان کنیم، اما ممکن است بی آنکه حتی متوجه باشیم، بازیچهی دست آنها شویم.
در ادامه دربارهی نشانههایی صحبت خواهیم کرد که به ما میکنند کسانی که نقش قربانی را بازی میکنند تشخیص دهیم و اجازه ندهیم ما را تحت تأثیر قرار دهند.
چرا انقدر آدم ضعیفی ام؟
دنیا بی رحم است و آنها ضعیفتر از آن هستند که بتوانند چیزی را در آن تغییر دهند. این همان چیزی است که خود قربانی پندارها در مورد خودشان فکر میکنند و سعی میکنند به بقیهی دنیا هم القا کنند. اما حقیقت آن است که دنیای بیرون نامهربان است و روشی که خود قربانی پندارها برای برآمدن از عهدهی آن دارند این است که دائماً به حال خود تأسف خورند و سعی کنند کاری کنند که دیگران هم چنین احساسی نسبت به آنها داشته باشند. هر چه افراد بیشتری به آنها واکنش نشان دهند، آنها بیشتر در نقش خود فرو میروند.
این افراد دوست دارند تظاهر به ضعیف بودن کنند تا ترحم و دلسوزی شما را جلب و همدردی و حمایت تان را کسب کنند. این مسأله به آنها این امکان را میدهد که با احساسات شما بازی کنند و شما را ملعبهی دست خود قرار دهند. به علاوه، میتوانند کاری کنند که از هر کاری که با آنها کرده اید احساس گناه کنید. آنها همهی این کارها را انجام میدهند تا توجه شما را به خود جلب کنند و به حرف شان گوش دهید.
باورم نمیشه انقدر کار ریختن رو سرمون! امکان نداره از پسش بربیایم. من خیلی خسته ام. اصلاً فکر ما رو میکنن؟ معلومه که نه. خیلی عصبانی ام. اَه!
چقدر خسته کننده است این آدم…
وابستگی عاطفی یکی دیگر از خصوصیاتی است که میتواند در اینگونه افراد وجود داشته باشد، چون آنها سعی میکنند دیگران را مجبور کنند به آنها کمک کنند از پس مشکلات شان برآیند. آنها از خود تصویر فردی محتاج در ذهن دیگران میسازند، مسئولیت هیچ چیزی را قبول نمیکنند و تنها و تنها به اطرافیان شان تکیه میکنند. اگر مدت زیادی با این افراد در ارتباط باشید، احساس خواهید کرد که همهی صبر، انرژی و احساسات تان را از بین میبرند.
خود قربانی پندارها معمولاً از ناتوانی خود مطمئن هستند، به همین دلیل هیچ تلاشی برای پیشرفت زندگی شان و مهارت پیدا کردن در کاری نمیکنند. آنها در یک مرحله از زندگی شان باقی میمانند و درجا میزنند. اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود و آنها همیشه میتوانند صدها دلیل آورند که چه شد که به این روز درآمدند. هر گونه تلاشی از سمت شما برای کمک به آنها در نطفه خفه خواهد شد.
دیگه هیچوقت ازت کمک نمیخوام!
آنها دوست ندارند چیزی در مورد رفتار یا طرز فکرشان به آنها بگویید و با این واقعیت که آدمهای سمیای هستند رو به رو شوند. اگر هم کسی چیزی در این مورد به آنها بگوید، او را کنار میگذارند و رابطهی خود را با او به طور کامل قطع میکنند. این طرز فکر فوق احساسی و غیر منطقی مشکلات زیادی در روابط آنها با دیگران به وجود میآورد و متأسفانه این افراد همیشه اشتباهات خودشان را نمیبینند.
علت این مسأله مشکل روانی عمیقی است که در این افراد وجود دارد؛ آنها از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرند و خودشان را باور ندارند. این افراد احساس شان را به بقیهی دنیا هم بسط میدهند و واقعاً اعتقاد دارند که دیگران هم مثل آنها غیر قابل اعتماد هستند. هیچ تضمینی وجود ندارد که کسی بتواند آنها را متقاعد کند.
چرا نمیتونم مثل اون آدم جالبی باشم؟
این افراد کمبود اعتماد به نفس دارند به همین دلیل دائماً به این فکر میکنند که از دیگران بهترند یا بدتر. آنها معمولاً خودشان را به شکلی منفی با دیگران مقایسه میکنند و این مقایسه آنها را افسرده میکند. این خود انتقادیها هم برای افراد خود قربانی پندار ضرر دارد هم برای اطرافیان شان، چون این افراد سعی میکنند خود را به دیگران وابسته کنند تا ترحم شان را جلب کنند. اما حقیقت آن است که هیچ کدام ما کامل نیستیم و همه نقصهایی داریم، مسألهای که کاملاً هم طبیعی است.
هر اتفاق مثبتی هم که در زندگی شان بیفتد، افراد خود قربانی پندار آن را جدی نمیگیرند؛ هیچ اتفاق مثبتی برای آنها کافی و راضی کننده نیست. آنها همیشه بیشتر و بیشتر میخواهند. این افراد درگیر دور بی پایان و باطلی از ناله و شکایت میشوند. چنین افرادی معمولاً خوش بین نیستند و قدر زندگی و لحظات خوبش را نمیدانند.
موهای کوتاهت رو خیلی نپسندیدم.
کسی ازت نظر نخواست.
خود قربانی پندارها هر کسی که نظر متفاوت یا مخالفی با آنها یا انتقادی از آنها داشته باشد را واقعاً جدی میگیرند. چنین افرادی هر گونه اختلاف نظری را توهین شخصی تلقی میکنند و به فرد مخالف حمله میبرند. این افراد فکر میکنند اطرافیان شان میخواهند آنها را اذیت کنند، به همین دلیل همیشه آمادهی جنگ هستند.
مشکل همیشه از دیگران است. خود قربانی پندارها همیشه دیگران را مقصر شکستها و مشکلات خود میدانند. آنها هیچوقت به هیچ چیزی اطمینان کافی ندارند و از اینکه مسئولیت کارهایشان را قبول کنند میترسند و ترجیح میدهند همهی مسئولیت را به گردن دیگران بیندازند. آنها با این روش از احساسات و افکار خود فرار میکنند.
منبع:روزیاتو
انتهای پیام/