به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «اخلاق» یکی از مفاهیم متعالی زندگی انسان به شمار میرود و زندگی بدون آن حیاتی بی سمت و سو و بدون جهت است که میتواند زنگ فنای انسان را به صدا درآورد.
«اخلاق» را میتوان در دو بعد فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد که بعد جمعی آن به لحاظ اثرگذاری آن بر جامعه از اهمیت بیشتری برخوردار است.
مقام معظم رهبری نیز در باب نقش اخلاق در جامعه میفرمایند «هویت حقیقی جامعه، هویت اخلاقی آنهاست، یعنی در واقع سازه اصلی برای یک اجتماع، شاکله اخلاقی آن جامعه است و همه چیز بر محور آن شکل میگیرد، ما باید به اخلاق خیلی اهمیت بدهیم».
یکی از ابعاد زندگی اجتماعی در صحنه سیاست تحقق مییابد و بخشی از تبلور سیاست در دنیای امروز نیز در مساله انتخابات ظهور و بروز دارد.
با فضای سیاسی در زمینه انتخابات، گاه شاهد بداخلاقیهای انتخاباتی از سوی برخی کاندیداها هستیم به گونهای که این رفتارهای غیر رقابتی گریبان جامعه را میگیرد، صحنه رقابت شفاف را تار میکند و جوی از التهاب را منجر میشود؛ بنابراین باید نامزدها را تا جای ممکن شناخت و آنهایی را برگزید که با بهرهمندی از تقوای سیاسی و التزام عملی به قانون و اخلاق اسلامی دامن خود را به بداخلاقیها نیالودهاند.
باید سیره این افراد به عنوان مانیفست اخلاقی انتخابات به جامعه معرفی شود که در دوران انقلاب کم نبودند از این افراد.
رفتار انتخاباتی شهیدمحمد طالبیان، الگویی برای داوطلبان نمایندگی و دیگر عرصههای انتخاباتی
یکی از آنها «شهید حاج محمد طالبیان» بود که در زمینههای مختلف فردی و اجتماعی به اسوه تقوا و عمل تبدیل شده و مقام معظم رهبری نیز از ایشان به نیکی یاد کردهاند. رفتارهای انتخاباتی این شهید عزیز میتواند الگویی برای داوطلبان نمایندگی و یا دیگر عرصههای انتخاباتی باشد.
حسین طالبیان، فرزند شهید حاج محمد طالبیان در خصوص اخلاق انتخاباتی پدرشان در زمانی که کاندیدای انتخابات مجلس بودند یکی از اصول اولیه او را تکلیفمحوری عنوان کرده و میگوید:
پدرم در دوره دوم انتخابات مجلس به اصرار دوستان کاندیدای مجلس شدند، او قبل از برگزاری انتخابات اعضای ستاد را جمع میکرد و میگفت «ما به خاطر تکلیف الهی وارد انتخابات شدهایم، بنابراین باید سعی کنید که قانونی، شرعی و درست عمل کنید پس به خاطر پیروزی من دست به هر کاری نزنید».
عمل به وظیفه را آرمان خود میدانست، خودش را وامدار کسی نمیکرد، البته دوستانش عاشقانه برایش کار میکردند، او همواره بر این مساله تاکید میکرد «هرکس در ستاد من فعالیت دارد مبادا آخرت خود را برای دنیای من بفروشد، البته که هدف ما خدمت است؛ اگر مردم ما را به خدمتگزاری قبول داشتند و به من رای دادند و مسئولیتی به گردن من میگذارند و اگر هم رای ندادند باید شاکر باشیم و به نظر مردم احترام بگذاریم».
هنگامی که برای تبلیغات به روستاها میرفت قبل از هر کاری ابتدا در گلزار شهدا و آرامستان روستا حضور مییافت و فاتحهای برای آنها قرائت کرده و سپس وارد روستا میشد، به مسجد میرفت و اگر موقع نماز بود اول نماز را به جماعت اقامه میکرد.
در یکی از روستاها که برای تبلیغ رفته بود هنگامی که متوجه شد در آنجا مسجد وجود ندارد این موضوع را در اولویت کار خود قرار داد، وقتی مردم در محل حاضر شدند برای ساخت مسجد پیشقدم شد و ابتدا از خود و همراهانش و سپس از مردم پول جمع کرد و آن را به دست معتمد روستا داد تا مقدمات احداث مسجد را فراهم کند.
در زمان تبلیغات هم میگفت «کسی حق تخریب دیگر کاندیداها را ندارد، همه برای ما محترم هستند»؛ حتی هنگام سخنرانی انتخاباتی خود ابتدا از رقبایش تعریف میکرد و میگفت که دو نفر دیگر هستند که آنها هم برای خدمت آمدهاند» در پایان هم میگفت «یک بنده خدایی هم به نام محمد طالبیان هست که اگر صلاح دیدید به او رای بدهید».
اگر در جایی میدید که پوستر تبلیغاتی کاندیدای رقیب به زمین افتاده یا کنده شده بود چسب میگرفت و خود شخصا آن را به دیوار میچسباند و میگفت «اینها که دشمن ما نیستند بلکه رقیب ما در یک مساله مهم هستند»؛ همین رفتار او بعضا باعث موجب ناراحتی برخی از همراهان او میشد و میگفتند «چرا آنها پوسترهای ما را پاره میکنند و به شما توهین میکنند، اما شما پوستر آنها را میچسبانید!».
تبلیغات پدرم ساده بود، برخلاف برخی از کاندیداها که برای جلب آرا هزینه زیادی را صرف دادن غذا به مردم و یا همراهان میکنند اعتقادی به صرف هزینه برای شام و ناهار به خاطر کسب رأی نداشت همراهان را با نان و تخم مرغ و یا نان و سیب زمینی پذیرایی میکرد و میگفت «اگر برای غذا آمدهاید میتوانید بروید و برای فرد دیگری تبلیغ کنید».
شب شمارش آرا و اعلام نتایج انتخابات ایشان راحت و آسوده در گوشهای استراحت میکرد و هنگامی که به او گفته شد رقیب او با اختلاف ۱۵۷ رای پیروز شده رو به همراهان و اعضای ستاد کرد و گفت «بیائید و برویم با هم وضو بگیریم و نماز شکر بجای آوریم که این مسئولیت از گردن ما ساقط شد» سپس خودش رفت وضو گرفت و مشغول خواندن نماز شکر شد و پس از آن سجده شکر بجا آورد که این مسئولیت بزرگ و خطیر به گردنش گذاشته نشده است.
پس از انتخابات هم که برخی از حامیان او میگفتند که تقلب شده است، گفت «شاید تخلف شده باشد، اما تقلب نه؛ ما به وظیفه خود عمل کردیم و دیگر هیچ انتظاری ندارم، بعد از این هم من در جای دیگری که برایم تعیین میکنند به مردم خدمت میکنم»، سپس فردای آن روز با گرفتن بلیت اتوبوس به مشهد یعنی محل خدمتش رفت تا در آنجا کارش را ادامه دهد.
ذکر اخلاق انتخاباتی شهید طالبیان از زبان همراهان و حامیان او نیز شنیدنی و پندآموز است و میتواند ما را با شخصیت آن شهید بزرگوار بیشتر آشنا کند و درسی باشد برای تمام کاندیداها.
امراله سلیمپور از دوستان و همراهان شهید طالبیان است که عضو ستاد انتخاباتی ایشان بوده که در این رابطه میگوید:
شهید طالبیان در عرصه انتخابات اولین دوره مجلس، چون شهید حیدری کاندیدا شده بود به پیروی از ولایت انصراف خود را اعلام کرد و به پشتیبانی از شهیدحیدری وارد عرصه شد. بعد از شهادت آیت الله حیدری دو نفر روحانی کاندیدا شدند و ایشان هم وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی شدند.
او به خاطر زهد و تقوا و اعمال خالصانه هرجا برای تبلیغات حضور پیدا میکرد رقبایش را که از خود بهتر میخواند.
در تجمع اعضای تبلیغات در حزب جمهوری حضور پیدا کرد و پس از عنوان مطالبی در رعایت اخلاق و قانون انتخابات گفت «برادران عزیز! شما که برای من میخواهید بروید تبلیغ؛ کاری نکنید که من بروم مجلس و خدای نکرده شما بروید جهنم، منظورم این است که دین خود را به دنیای من نفروشید. اگر من رای بیاورم فقط به تکلیف دینی خود عمل میکنم لذا میگویم اگر شما به خاطر خدا میخواهید برای من تبلیغ کنید ممنونم در غیر این صورت همین الان برگردید».
هزینههای انتخاباتیاش را بیشتر دوستانش متقبل میشدند، یک روز که با هم از خانه بیرون آمدیم برای چسباندن اعلامیه تبلیغاتی احتیاج به پول داشتیم. دست به جیب شد دویست تومان داد و به آنها اعلام کرد قول بدهید عکس مرا روی عکسهای دیگر نامزدها نچسبانید حق ندارید پوستر آنها را پاره کنید، اگر پوستر آنها پاره شده برایشان بچسبانید.
یکی دیگر از خاطرات به یاد ماندنی در شب انتخابات این بود که در منزل شهید طالبیان پای تلفن نشسته بودم و یکی دیگر از دوستان نیز در فرمانداری به عنوان نماینده حاج طالبیان حضور پیدا کرده بود، وقتی صندوقی وارد میشد به ما اعلام میکردند و من هم بلند آن را اعلام میکردم تا آخرین صندوق حاجی جلو بود به نظرم آخرین صندوق مربوط به روستای دهفول بود وقتی اعلام شد من فهمیدم که رقیب انتخاباتی حاجی برنده شده است دیگر بلند اعلام نکردم. حاجی نگاهی به من کرد بلند شد رفت به طرف اتاق وقتی یکی از دوستان دنبالش رفت دید سجده شکر به جا میآورد و شروع کرد به نماز خواندن، این مساله نشان از تقوای بالای ایشان داشت.
در ایام انتخابات یکی از دوستان به اتفاق حاج طالبیان به یکی از روستاها میروند؛ یکی از اهالی جلو آمده و میگوید فلان کاندیدا آمد و اهالی را قسم داده و حتی پیش خان هم رفته بنابراین اگر او رای میخواهد باید این کار را انجام دهد.
پاسخ حاجی تنها این بود «هدف وسیله را توجیه نمیکند؛ اگر همه دنیا را به من بدهند حاضر نیستم یک قدم به طرف منزل خان بروم، این نوع نمایندگی مجلس از نظر من هیچ ارزش و جایگاهی ندارد».
خاطرات زیادی از شهیدطالبیان در انتخابات مجلس و دیگر موارد وجود دارد که همگی از روح بزرگ و آسمانی آن شهید والامقام حکایت داشت و سرانجام این معلم بزرگ و انقلابی «گروه ابوذر» در نهاوند پاداش آن همه مجاهدت و پاکدستی و اخلاص شهادت در راه خدا بود که به آن دست یافت و جاویدالاثر شد.
برای شادی روحش صلوات.
منبع: فارس
انتهای پیام/