به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تا زمانی که تقاضا برای دختران لاغر و زیبا بیشتر باشد ما بیشتر شاهد جراحیهای لاغری مانند پیکرتراشی و عملهای زیبایی برای بینی، لب و ... هستیم. چون خواست جامعه به این سمت است
«ماشاالله مسافرت بهت خوش گذشتهها... چاق شدی برگشتی...»، «باز دو جلسه باشگاه نیومدم، یه کیلو وزنم رفته بالا»، «چهکار کنم شکم و پهلوم آب بشه، اما بقیه جاها همین طوری بمونه؟»، «یه رژیم چربی و پروتئین پیدا کردم تضمینی وزنم را میاره پایین...» و... غیرممکن است تا به حال این جملات به گوش شما نخورده باشد. افرادی هراسان که به دنبال نتایج معجزهآسا در کوتاهترین زمان ممکن هستند و برای لاغر شدن به هر راهی متوسل میشوند.
متأسفانه زمانی که هدف از کاهش وزن و یا رژیم غذایی مناسب صرفاً لاغری باشد و برای تناسب اندام و سلامتی جایی در نظر گرفته نشود نتیجه همینی میشود که امروزه شاهد آن هستیم. زنان و مردان سرگردان و آواره که در ابتدا برای مدت کمی کمخوری و ورزش را امتحان کردهاند، اما، چون در زمان کوتاه به ایدهآل خود دست نیافتهاند چاره را در لیپوساکشن و پیکرتراشی یافتهاند تا شاید از شر چربیهای مزاحم خلاص شوند. حال به دلایلی میپردازیم که افراد را به این مسیر سوق میدهد و باربی شدن را به هدفی رؤیایی برای آنها مبدل میکند.
واقعیت این است که رسانهها تأثیر بسزایی بر احساس افراد از خود دارند. رسانهها خوراک ذهنی افراد جامعه را فراهم میکنند و هیکل و اندام زیبا و جذاب مطابق خواست آنها تعریف میشود، دقیقاً مانند تأثیری که بر مد و فشن میگذارند و نوع پوشش مردم را تعیین میکنند. پس از تعیین شدن معیار زیبایی توسط رسانهها مردم سعی میکنند تحت هر شرایطی به آن ایدهآلها دست پیدا کنند تا از قافله خوشهیکلها عقب نمانند.
طبیعتاً در ابتدا به راههای بیخطر متوسل میشوند و اگر جواب نگرفتند گزینههای دیگری مانند رژیمهای سفت و سخت، ورزشهای شدید، عملهای جراحی و بعضاً مواد مخدری مانند شیشه روی میز هستند. پذیرش بدون قید و شرط مردم باعث میشود قدرت اندیشه از آنها گرفته شود و هرگز چنین معیارهای زیبایی را زیر سؤال نبرند. در نتیجه کورکورانه از این معیارها پیروی و خود را مطابق آنها میکنند.
واقعیت این است که تب باربی و مانکن شدن بیشتر در افرادی دیده میشود که اعتماد به نفس پایینی دارند و از راههای دیگر توجه مطلوب را دریافت نکردهاند. زمانی که شخص به یک حرفه مطلوب مشغول باشد و از راههای صحیح و جامعهپسند تشویق دریافت کند، به هیکل خود توجه افراطی و وسواسگونه نشان نمیدهد و آن را اولویت و دغدغه زندگی قرار نمیدهد. پس باید در مدارس ما روی اعتماد به نفس کودکان به شدت کار شده و از دستاوردهای ارزشمند آنان تقدیر شود تا آنها برای به دست آوردن اعتماد به نفس، به بدن خود تکیه نکنند.
زمانی که به ظاهر افراد بیش از باطن آنها توجه شود این حجم از عمل زیبایی دور از ذهن نخواهد بود. متأسفانه در جوامع کنونی افراد بیشتر از اینکه با ویژگیهای اخلاقی و شخصیتیشان قضاوت شوند با اندامشان قضاوت میشوند و این امر برای افراد چاق و یا خیلی لاغر رنجآور است. در دهههای اخیر این قدر در این زمینه پیشروی کردهایم که اخلاقیات در پس پرده قرار گرفته و برای امر مهمی مانند ازدواج اگر شخص زیبایی ظاهری مطلوبی نداشته باشد کار حتی به شناخت بیشتر هم نمیکشد و از همان ابتدای امر افراد پا پس میکشند. گویی این امر به یک مسابقه تبدیل شده و هر که بتواند همسر زیباتری داشته باشد امتیاز رفتن به مرحله بعدی را کسب میکند. پس این مسئله به عرضه و تقاضا مبدل میشود و تا زمانی که تقاضا برای دختران لاغر و زیبا بیشتر باشد ما بیشتر شاهد جراحیهای لاغری مانند پیکرتراشی و عملهای زیبایی برای بینی، لب و... هستیم. چون خواست جامعه به این سمت است و تا زمانی که تقاضا متوقف نشود جلوی عرضه را نمیتوان گرفت؛ بنابراین لزوم فرهنگسازی در این زمینه به شدت احساس میشود تا مردان هم به این امر واقف شوند و دخترانی با عملهای زیبایی فراوان را باکلاس و جذاب تلقی نکنند. در این راه میتوان از ستارههای فضای مجازی سود برد تا امر خطیر آگاهسازی و روشن کردن اذهان عمومی را انجام دهند. چون متقاضیان جراحیهای زیبایی جوانها هستند و با توجه به همهگیری فضای مجازی و استقبال جوانان میتوان از این رسانه جمعی به خوبی بهره برد.
گاهی اوقات وجود بعضی اختلالات روانی باعث میشود فرد خود را چاقتر از حالت واقعی ببیند و همین باعث تلاش برای لاغری بیش از اندازه میشود. برای مثال در اختلال بیاشتهایی روانی فرد بهرغم اصرار دیگران بر مطلوب بودن وزن، همچنان رژیمهای سخت میگیرد، حجم غذای مصرفی را به شدت محدود کرده و شدیداً ورزش میکند. در موارد شدید این اختلال، فرد به دلیل وخامت اوضاع مجبور به بستری و درمان روانشناختی میشود. در نوع دیگری از اختلالات خوردن، فرد به صورت دورهای، مقدار بسیار زیادی غذا و شیرینیجات میخورد و بعد به دلیل عذاب وجدان خود را وادار به بالا آوردن میکند تا بتواند وزن را در محدوده ایدهآل نگه دارد. اکثر افراد در این شرایط، مشکل خود را از اطرافیان پنهان نگه میدارند و از افشا کردن آن شرم دارند. در چنین مواردی مراجعه به کلینیکهای روانشناسی ضروری است و با کمک حرفهای میتوان حملات پرخوری را کنترل کرد. چون بالا آوردن مواد غذایی باعث بالا آمدن اسید معده و خرابی دندانها میشود و بدن فرد نمیتواند مواد مغذی و ویتامینها را جذب کند.
متأسفانه بخش عمدهای از افراد جامعه ما کمالگرا و در عین حال تنبل هستند. کمالگرا از این نظر که هیچیک از ما نمیخواهد معمولی باشد. در جامعه امروزی، ما انسان معمولی نداریم. همه میخواهند در نوک قله باشند. چه از نظر ظاهر و چه از نظر هیکل و به متوسط بودن رضایت نمیدهند و تنبل از این نظر که میخواهیم در کوتاهترین زمان ممکن بهترین نتیجه را بگیریم. مثلاً دو ماه باشگاه برویم و سیکسپک درآوریم، دو هفته کمخوری کنیم و ۱۰ کیلو وزن کم کنیم و نتیجه میشود ناامیدی و جستوجو برای راههای آسانتر، یعنی مصرف شدید مکمل و قرصهای لاغری و یا رژیمهای غذایی عجیب و غریب و عملهای جراحی. یعنی ما سختی مسیر را تحمل نمیکنیم و دنبال هزار میانبر هستیم و فرقی نمیکند که در این راه به داروهای لاغری که حاوی مواد مخدر شیشه هستند معتاد شویم، یا بر اثر استفاده مکملهای ورزشی کبد خود را از دست بدهیم یا زیر عملهای جراحی به کما برویم و تمام! چه این را قبول کنیم یا نه، هر جامعهای به انسانهای معمولی، هیکلهای معمولی، شغلهای معمولی احتیاج دارد و همین است که موازنه را در جامعه ایجاد میکند. وای به حال جامعهای که روزی به دام کمالگرایی بیفتد و اعضای آن از معمولی بودن فرار کنند، نتیجه میشود تب باربی شدن، رؤیای ریاست و فرار از مشاغل سخت و کارگری و...
منبع : جوان آنلاین
انتهای پیام/