به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، بیشتر ایرانیها از این جاده برای یکبار هم که شده عبور کردهاند و برخی هم که اصلا مسیر ترددشان است برای آخر هفتهها و تعطیلات تا تقی به توقی میخورد و یکی دو روز تعطیل میشود. تهرانیها میگویند: بریم چالوس... آنها هم که دورتر هستند تا چند روز تعطیل میشود، میگویند از جاده چالوس برویم شمال... جاده چالوس سالهای زیادی است ایرانیها را میرساند شمال. جاده چالوس، اما مصداق این گفته هم هست که مقصد بهانه است از زیباییهای مسیر لذت ببر. این جاده پر است از طبیعت زیبا. کوهستانی پوشیده از درختهای کوهستانی، آبشارهای کوچک و رودخانه. پر است از تونل و رستورانهای کوچک و بزرگ، چم و خم و دو هزار پیچ و سه هزار پیچ. جاده چالوس برای ما ایرانیها یعنی شمال، ایرانیها که میگویم، همه را شامل میشود از یک آدم معمولی بگیر تا خوانندهای مثل رضا یزدانی که ترانهای دارد به نام جاده چالوس، اما در ترانه نامی از چالوس برده نمیشود، ترانهسرا و خواننده در این ترانه میروند شمال!
جاده چالوس در آثار سینمایی و تلویزیونی ایران هم جایگاه منحصر بهفرد خود را دارد؛ از همان قدیم که فیلم فارسی ساخته میشد تا بعد از پیروزی انقلاب که سینما جهتش را تغییر داد. برای ما که کلاه قرمزی را دوست داریم، جاده چالوس یعنی همان سکانسهایی که کلاهقرمزی از شمال به مقصد تهران به راه افتاد و سوار اتوبوس شد و زد زیر آواز و «آقای راننده...» را خواند...
همه اینها را نوشتم تا بنویسم که ۸۶ سال قبل در چنین روزی جاده چالوس افتتاح شد. قبل از ساخت این جاده، راهی ماشین رو برای رفتن از تهران به شمال و بالعکس وجود نداشت و راهها مالرو بود که مردم با اسب و مادیان و درشکه و گاری در این مسیر تردد میکردند و زمستانها رفت و آمد به شمال کشور تقریبا ناممکن بود.
جاده چالوس-که جادهای کوهستانی است- از این جهت اهمیت دارد که کارگران با بیل و کلنگ کوه را شکافتند و ازدل آنها جادهای ساختند که سالهاست دل و نگاه همه ایرانیها را به سمت خود میکشد.
مهران رجبی را میتوان اصالتا جاده چالوسی دانست. پدر او متولد و بزرگ شده روستای واریان است. این روستا ابتدا در جایی قرار داشته که الان بخشی از بستر سد کرج است. وقتی میخواستند این سد را بسازند به اهالی روستا گفتند به قسمتهای بالایی کوچ کنند و جالب اینجاست که برای مدتها راه خشکی وجود نداشت که مردم این روستا را به جاده و مناطق دیگر برساند و رجبی در خاطراتش گفته مردم این روستا شناکنان خود را به آن طرف آب میرسانند.
رجبی میگوید: پدربزرگم از کارگرهایی بوده که در ساخت جاده کرج مشارکت داشته. او خاطرات پدربزرگش را مرور میکند و میگوید: آنطور که خودش میگفت به کارگرها پول خوبی میدادند، چون ساخت این جاده برایشان اهمیت داشته. آنها باید پایههای کوه را خالی میکردند تا جاده ساخته شود. به همین دلیل باید خیلی دقت میکردند و هر کارگری که دقت بیشتری داشته و بیشتر بیل و کلنگ میزد، بیشتر هم مزد میگرفت. هر ده، ۱۵ کارگر یک سرکارگر داشتهاند. شبها هم در اتاقکهایی که در روستاها اجاره میکردهاند، میخوابیدند. آشپزی هم داشتهاند که برایشان غذا میپخته و چای به آنها میداده. برای ساخت جاده چالوس از استانهای لرستان و کردستان هم کارگر آورده بودند و اهالی روستاهای شمال هم که اصلیترین کارگران بودهاند. آنطور که تعریف میکنند، چند مهندس بسیار کارآزموده هم بر کار ساخت جاده نظارت داشتهاند، چون جاده کوهستانی بوده و ساخت آن مثل جادههایی که در صحرا و بیابان و دشت ساخته میشود، راحت نبوده.
رجبی میگوید: اولین ماشینهایی که در جاده چالوس تردد کردهاند، خودروهای روسی بودند. روسها که به ایران رفت و آمد داشتند از اولین کسانی بودند که وارد جاده چالوس شدند. بعدها که ایرانیها و بهخصوص تهرانیها هم اتومبیلدار شدند این جاده شد مسیری تفریحی که مردم را از تهران و جنوب رشته کوه البرز به شمال میرساند. جنوب البرز خشک است و مردم سوار بر ماشین از پیچهای سرسبز عبور میکنند و از این همه طبعیت و زیبایی لذت میبرند و میرسیدند به دریا. مگر زیباتر از این هم داریم! از کوهستان رد شوی وبرسی به دریا! برای همین است که جاده چالوس زیباترین جاده ایران است. این که میگویند این جادهیکی از جادههای زیبای جهان است، تقریبا بلوف است و بزرگنمایی. در دنیا آنقدر جادههای کوهستانی زیبا وجود دارد که جاده چالوس در مقابل آنها کم میآورد؛ مثلا شیلی پر است از جادههای زیبای کوهستانی و سرسبز یا تبت و چین صدها جاده دارد که از چالوس ما زیباتر است یا همین روسیه که به ما نزدیکتر است پر است از جادههای شگفتانگیز و زیبا. اما در این که جاده چالوس زیباترین جاده ایران است، شکی نیست.
از رجبی میپرسم به نظرتان با ساخت و سازهایی که اطراف این جاده انجام میشود و تخریب محیط زیست و بقیه موارد به نظرتان این جاده چند سال دیگر دوام میآورد؟
این بازیگر میگوید: به نظرم باید جاده چالوس تعریض شود، یعنی باید یک باند دیگر به آن اضافه شود. الان در بیشتر روزهای هفته این جاده یا به سمت شمال یا تهران یکطرفه است و این مشکلات زیادی را برای ما که ساکن جاده چالوس هستیم بهوجود میآورد.
اضافه کردن یک باند هزینهبر و بسیار دشوار است، اما لازم است. این که میگویید این جاده به عنوان میراثی برای ایرانیها نگهداری شود و مردم با دوچرخه یا موتور سیکلت در آن رفت و آمد کنند تا عمر این جاده بیشتر شود باید بگویم این طرحهای خوبتان را الان اجرایی نکنید که برای ما وامصیبت است. همه عمرمان در این جاده رفت و آمد کردهایم حالا همین مانده بگویند دیگر به این جاده ماشین نیاورید! این جاده با همین سیستمی که دارد به نظرم ۴۰ سال دیگر عمر میکند. تا آن زمان به احتمال زیاد من دیگر نیستم یا خیلی پیر شدهام و دیگر نمیتوانم بروم جاده چالوس. پس بگذارید تا من زندهام و روی پا از این جاده لذت ببرم!
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/