در این گزارش، نگاهی داریم به مشاغل و صنایعی که منبع درآمد ایرانیانِ باستان بوده‌اند و در شاهنامه فردوسی به آن‌ها اشاره شده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، شاهنامه فردوسی علاوه بر این که از جنگ‌ها، پیروزی‌ها و شکست‌های قهرمانان و پهلوانان می‌گوید، روایتی از اوضاع جامعه و وضعیت معیشتی مردم در روزگار گذشته ایران را هم بیان می‌کند. از این نظر، شاهنامه فردوسی آینه تمام‌نمای اوضاع نظامی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ایرانی در دوران باستان است. انگار هیچ موضوعی از دیدِ حکیم توس پنهان نمانده و همین نکته‌بینی و جامع‌نگری او، شاهنامه را ماندگار کرده است. در این نوشته، نگاهی داریم به مشاغل و صنایعی که منبع درآمد ایرانیانِ باستان بوده‌اند و در شاهنامه فردوسی به آن‌ها اشاره شده است.

مشاغل و صنایع کلیدی در شاهنامه

کشاورزی
کشت و زرع یکی از مهم‌ترین مشاغلی است که در شاهنامه از آن یاد شده است. بر اساس تقسیم‌بندی‌های جمشید، طبقه کشاورز، سومین گروه مردم جامعه هستند که از نظر مالی تقریباً فقیرند؛ چون این افراد روی زمین‌های دهقانان که در حقیقت ارباب آن‌ها هستند، کار می‌کنند و جز دستمزد روزانه چیز دیگری عایدشان نمی‌شود. در شاهنامه اولین کسی که به کشت و زرع می‌پردازد و این کار را به مردم آموزش می‌دهد، هوشنگ است.

باغداری
یک شاخه از کشاورزی، پرورش انواع درختان میوه و نگهداری از آن‌هاست. رد پای باغداری را در شاهنامه هم می‌توان دید؛ شغلی که فوت و فن‌های زیادی دارد؛ از کاشت درخت و میوه‌چینی گرفته تا هرس و پیوند زدن. در شاهنامه شواهدی وجود دارد که می‌توان از آن‌ها به وجود شغل باغداری در جوامع دیگر هم پی برد. از جمله این شواهد هدیه‌هایی است که میان سرانِ سرزمین‌ها رد و بدل می‌شود؛ مثلاً در داستان زال و رودابه، پدر زال، باغ و زمین‌های کشاورزیِ فراوانی را به مادر رودابه پیشکش می‌کند. در داستان بیژن و منیژه هم به باغبانانی برمی‌خوریم که از حمله گراز‌ها به زمین‌ها و باغ‌هایشان، به شاه پناه آورده‌اند و از او کمک می‌خواهند.

دامپروری
پرورش و نگهداری از حیواناتی مانند گاو، گوسفند، اسب، شتر و... یکی از مشاغل مهم و تأثیرگذار در شاهنامه است. دامپروری به دلیل درآمدزاییِ زیاد و اهمیتش در بین مردم، یکی از مشاغل نان و آب‌دار هم هست. علاوه بر این کسانی که به دامپروری مشغول اند، از توجه و حمایت ویژه پادشاهان و حاکمان برخوردارند؛ به طور مثال، پادشاهانی مانند بهرام گور و انوشیروان به پرورش گله‌های گاو و گوسفند بسیار اهمیت می‌دهند. جالب این که در شاهنامه به پادشاهانی برمی‌خوریم که گله‌های بزرگ اسب دارند و برای نگهداری از آن‌ها، چوپانانی را استخدام کرده‌اند.

آهنگری
یکی از شخصیت‌های محبوبِ شاهنامه نامش با شغلِ آهنگری پیوند خورده است؛ شخصیتی به نام «کاوه» که علیه ظلم ضحاک ماردوش قیام کرد؛ البته کاوه تنها آهنگرِ شاهنامه نیست. فردوسی در داستان پادشاهی هوشنگ برای اولین بار از صنعت آهنگری می‌گوید و اقداماتِ مؤثری که این پادشاه برای رشد و توسعه این صنعت در جامعه انجام داده است. آهنگری در دوران حکومت جمشید ادامه پیدا می‌کند و آهنگران ابزار جنگی مانند زره، کلاهخود و... می‌سازند. نکته جالب توجه درباره آهنگری این است که از سوی حکومت‌ها، مکان‌هایی برای استقرار آهنگران در نظر گرفته می‌شده است؛ مثلاً در داستان کاوه آهنگر، صحبت از بازارگاهی است که او در آن‌جا مشغول فعالیت است.

نساجی
یکی دیگر از صنعت‌هایی که در شاهنامه به آن اشاره شده، صنعت نساجی و تولید پوشاک است. طهمورث برای اولین بار ریسندگی را به همه آموزش می‌دهد و بعد در دوره جمشید، شاهد رشد و شکوفایی این صنعت هستیم. تا جایی که ریسندگی، بافندگی و دوخت لباس به عنوان یک حرفه بین مردم رواج پیدا می‌کند. این صنعت ظاهراً بیشتر توسط زنان دنبال می‌شود و رونق می‌یابد؛ چون شغلی نیازمند ظرافت و دقت و حوصله زیاد است. وجود پارچه‌های زربافت و ابریشمین و هدیه دادن آن‌ها به سرانِ کشور‌ها در دوره‌های بعد، نشان از تحول گسترده نساجی در جامعه ایرانی دارد.

کشتی‌سازی
تاریخچه کشتی‌سازی در شاهنامه به دوران پادشاهی جمشید برمی‌گردد؛ چون او اولین پادشاهی است که با کشتی سفر می‌کند. در داستان فرار کیخسرو به همراه مادرش و گیو از توران، می‌خوانیم که آن‌ها برای رد شدن از جیحون با فردی که کشتی‌بان است و می‌خواهد از آن‌ها باج بگیرد، سر و کله می‌زنند و در نهایت خودشان بدون کشتی از آب عبور می‌کنند. در داستان فرار افراسیاب از دست کیخسرو هم می‌خوانیم که کیخسرو سوار بر کشتی از جیحون می‌گذرد و پا به خاک توران می‌گذارد و در آن‌جا به تعقیب افراسیاب می‌پردازد.

منبع: روزنامه خراسان

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.