به نظر میرسد صحنه ائتلاف در یمن، در صورت ورود به جزئیات آن، بسیار مبهمتر باشد، ولی قطعی بودن موضع امارات در قبال سعودی بسیار واضحتر است بهویژه پس از اتخاذ یک سلسله مواضعی که نشان داده شد ولیعهد ابوظبی و ولیعهد سعودی دیگر سازگاری سابق را ندارند.
به نظر میرسد امارات سعی دارد تا بین موضع خود در قبال ریاض و بین شراکت «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی با «محمد بن سلمان» ولیعهد ریاض را تفکیک کند. به نحوی که دو هفته پیش، بن زاید از «خالد بن سلمان» برادر ولیعهد سعودی در ابوظبی استقبال کرد و طرفین درباره پرونده نظامی استراتژیک گفتوگو کردند. سفر بن سلمان به ریاض باعث ایجاد سوالاتی درباره رابطه بین دو محمد شده است که طی برههای، قویترین رابطه در جهان عرب به نظر میرسید.
سپس در کنفرانس اقتصادی «داووس صحرا»، که در ریاض و با نظارت شخص محمد بنسلمان برگزار شد، توجه ناظران جلب شد؛ چرا که بن زاید؛ ولیعهد ابوظبی در آن حاضر نشد و به نمایندگی از وی، شاهزاده «عبدالله بن زاید» وزیر خارجه امارات مشارکت داشت. امری که تردیدها مبنی بر اینکه ائتلاف استراتژیک میان این دو ولیعهد در بهترین شرایط قرار ندارد، را تقویت کرده است.
از سوی دیگر، میتوان اقدام امارات به خارج کردن نیروهایش از عدن را در چارچوب سلسله تغییرات در روابط میان دو ولیعهد و دو شاهزاده جنگ علیه یمن در نظر گرفت که باعث میشود عقبنشینی بخشی از نیروهای سودانی را در همین چارچوب قرار داد. باید توجه داشت که سودان جدید با رویکرد نظامی متمدنانه خود در هر حال نزدیکتر از ابوظبی به ریاض است.
به این معنا به نظر میرسد پیگیری تحولات صحنه یمن چیزی بیش از بازتاب روابطی نیست که به وضوح شروع به فروپاشی میان بن زاید و بن سلمان میکند، فرضیهای که طبیعتا رویکردها مختلف نسبت به ایران، آن را تقویت میکند. امارات طی ماههای اخیر گامهایی را در راستای بهبود روابط به ایران برداشته و در همین چارچوب، هیئتهایی را به تهران اعزام کرده است. در حالیکه ریاض همچنان در مواضع خود در قبال ایران مذبذب است به رغم اینکه مسئولان ایرانی بارها اعلام کردهاند که محمد بنسلمان پیامهایی به «حسن روحانی» رئیسجمهوری ایران از طریق «عمران خان» نخستوزیر پاکستان ارسال کرده است.
با این حال، بسیاری معتقدند که بحران امر بسیار عمیقتر از فروپاشی قویترین ائتلاف میان دو ولیعهد است، ولی این دلیلی بر فروپاشی ائتلافهای مستحکمتر در جهان عرب است؛ زیرا فروپاشی ائتلاف سعودی- اماراتی به ناچار به معنای فروپاشی ائتلاف علیه قطر است و ناظران در اینجا تأیید میکنند که قطر اخیرا مواضع خصمانه خود در قبال امارات را، از طریق رسانههای خود، کمرنگتر کرده است.
از سوی دیگر، چنین از همگسیختی در روابط این دو ولیعهد به معنای ایجاد بحرانهای بیشتر فراروی شورای همکاری خلیجفارس است. عربها معتقدند وضعیت شورای همکاری، از زمان بحران اخیر در این شورا که توسط بن سلمان و بن زاید مهندسی شده است، دیگر مانند گذشته نیست.
از منظری دیگر، نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که اکنون احتمال دچار شدن برخی از پادشاهیها در منطقه و همچنین شورای همکاری خلیجفارس، از جمله اردن و مغرب، به آتش نسخه دوم از انقلابها، بیشتر شده است.
در واقع، ائتلاف بن سلمان- بن زاید در بحرانی ارگانیک بهسر میبرد که در آینده نزدیک قابل ترمیم نیست، با این حال این دو کشور در خفا همچنان تلاش میکنند در اتحادی واحد، که ممکن است دوام چندانی نداشته باشد، بهخصوص در مقابله با ایران باقی بمانند. موضوع مهمتر این است که فروپاشی ائتلاف مذکور همچنین به معنای فروپاشی سیستم عربی واقعی است همانگونه که جهان عرب بر آن واقف است، ولی ناظران میگویند که این وضعیت، لزوما منفی نیست.
در هر حال، امارات تنها روابط خود با ریاض را تغییر نمیدهد بلکه به نظر میرسد این کشور کوچک درباره حضور خود در جهان عرب و حوزههای نفوذش بیشتر تجدیدنظر میکند. امارات بعد از آنکه بارها عقبنشینی نیروهایش از یمن را اعلام کرده است، شاهدان عینی نیز به رای الیوم گفتهاند که امارات به وضوح در حال عقبنشینی از لیبی است و جنگجویان «ارتش ملی لیبی»، تحت فرماندهی ژنرال «خلیفه حفتر» را مدتها بدون مزد و اجرت رها کرده است. این شیخنشین همچنین تماس و رابطهاش با دیگر نظامها از جمله نظام مصر را کاهش داده است که به نظر میرسد سعی دارد کارتهایش را از نو بچیند.
منبع: راه دانا
انتهای پیام/