به گزارش حوزه احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، برنامه این هفته دستخط با حضور محسن کوهکن نماینده مردم لنجان در مجلس شورای اسلامی پخش شد.
سلام و خیلی خوش آمدید.
بسمالله الرحمن الرحیم. خدمت شما و بینندگان عزیز این برنامه خوب سلام عرض میکنم. در خدمت شما هستیم.
آقای کوهکن خیلی ارتباط نزدیکی با آقای باهنر دارد. شما و آقای باهنر را برخی میگویند یک روح در دو بدن هستید؛ مجلس بدون آقای باهنر چطور است؟
ایشان در دوره قبل، یعنی برای مجلس نهم، از قبل مطرح کردند که نمیآیند و ثبتنام نمیکنند. آنهایی که وجود ایشان را برای مجلس ضروری میدانستند، تلاش کردند و به هر جهت شرایطی ایجاد شد. ایشان از این تجربه استفاده کرد و حتی به نزدیکترین دوستانش برای دوره دهم چیزی نگفت. یعنی منتظر بودند روز آخر ثبتنام کند و روز آخر، اگر اشتباه نکنم تلفن ایشان در دسترس نبود و به هر جهت تا پایان ثبتنام رفت و ثبتنام نکرد. ایشان خیلی هم زرنگ است؛ به هر جهت کسی به راحتی در صحبت کردن نمیتواند یک مطلبی را رنگ و لعاب بدهد و به ایشان بگوید. من خاطرم هست از زمان بررسی بودجه گاهی اوقات که قدری کند پیش میرفت همه میگفتند فرمان را به آقای باهنر بدهند.
من از اینجا میخواهم پلی به مجلس فعلی بزنم. مجلس فعلی را چطور دیدید؟
کسی که رای منطقهای میگیرد و به مجلس میآید، هر چقدر هم بخواهد ملی فکر کند، یک جاهایی نمیتواند. بودهاند افرادی که سر این عهد و پیمان ایستادند و به درد این مجلس هم میخوردند؛ حالا من اسم نبرم، استاد دانشگاه بودند، روحانی بودند. اینها بعد از یک یا دو دوره اقبال مردم حوزه انتخابیهشان برگشت، چون در کشور جا افتاده – البته وضعیت نسبت به گذشته بهتر شده است - فضای مجازی کمک میکند. بحثها با تمام تبعاتی که دارد کمک میکند مطالبات از یک نماینده به سمت و سوی وظایف اصلی او برود.
وظایف ملی؟
بله و حق این نیست که ما در فرهنگ عمومی مطالبات مردم را آنقدر پائین بیاوریم که آن مطالباتی که باید از شورای شهر داشته باشیم، باید از شهرداری و دستگاههای اجرایی داشته باشند از نماینده مجلس داشته باشند. این عارضه و اشکال به هر جهت در همه مجالس وجود داشته و در مجلس دهم هم بیشتر است.
من آرزو میکنم در مجلس آینده و مجالس آینده، فضایی داشته باشیم که یک همپوشانی بین مطالبات مردم و شرح وظایف اصلی نماینده به وجود بیاید. این را مردم فکر نکنند، عرائض من به این معنی است که مطالباتمان را از نماینده پائین بیاوریم؛ اینچنین نیست. این مطالبات را از نماینده خیلی بالا میبرد. هر نمایندهای خواست تصمیم بگیرد نباید ملاحظه این را بکند که دوره بعد بیایم رای میآورم یا خیر، باید به وظیفه اصلی خود توجه کند. در بخش نظارت به اعتقاد من همه مجالس و به خصوص این مجلس نمره خوبی ندارد.
از ۲۰ چه نمرهای میدهید؟
از ۲۰ مثلاً ۱۰/۲۵ میدهم. حالا خیلی ارفاق کردم این نمره را دادم.
حتماً بینندهها از من مطالبه دارند که بپرسم آنجا که فکر میکنید نظارت باید دقیقتر میبود و نبود، کجاست؟
و نمیدهند.
نفس پاسخ ندادن خلاف است و انفصال دارد، اما ۴ مورد بیاورند و بگویند که تمام مکاتباتی که کمیسیون اصل نود کرده در مهلت قانونی پاسخ دادند؟ من حداقل این یک مورد را سراغ دارم. اصلاً پاسخ نمیدهند. چند بار مکاتبه و پیرو میزنند تا انجام شود. خب این قانون است.
ما تفکیک و استقلال قوا داریم، اما در یک جا استقلال قوا در قانون اساسی نیست و آن هم کمیسیون اصل نود است. اگر در اصل نود کسی از طرز کار رئیس محترم قوه قضائیه، رئیس محترم جمهور یا رئیس محترم مجلس شکایت کند و کمیسیون اصل نود از رئیس قوه دعوت کند او مکلف به شرکت است. البته این مجلس اگر در بخش نظارتی یک مورد خوب و قابل قبول بگویید سوال از آقای رئیسجمهور است.
از آن طرف هم نوع برخوردی که شد، به شکلی بود که رضایت مقام معظم رهبری را که هیچ رودربایستی با کسی ندارد، به همراه داشت. من که در این چند ساله بودم، دیدم با کسی رودربایستی ندارند. مطالبه ایشان از مجلس این است که مجلس با حفظ حرمت مسئولین اجرایی و دیگر مسئولین وظیفه خود را انجام دهد. چه اتفاقی افتاده که یک مدیر کل امور مجلس یک وزیر، یک سفر اروپایی میرود، مثلاً کار خود را انجام میدهد و برمیگردد و این آقای یک مدیر کل امور مجلس صبح سر صبحانه راه میافتد که تشکر و قدردانی از وزیر!. حالا ۱۵۰-۱۰۰ نفر امضا کنند تا در صحن مجلس قرائت شود. اینها شان مجلس نیست.
حالا امکان دارد بگویید تقصیر کیست؟ تقصیر همه است. یک تعدادی هستند که در تمام مجالس وکیلالدوله هستند. وکیلالدوله در نظام جمهوری اسلامی اگر طرف رعایت انصاف و بیطرفی را بکند، اشکالی ندارد، اما اگر چشم خود را ببندد و هر آنچه را که دولت گفت درست است همان را مجری باشد و بخواهد دنبال کند قطعاً قابل قبول نیست. ما وکیلالمله هستیم. در ارتباط با دولت و آقای رئیسجمهور وظیفه احترام است.
گفته بودید در چنین شرایطی دولت را تحت فشار قرار دهیم نه منطقی است و نه فایدهای دارد.
تحت فشار قرار دادن به این معنی است که یک جایی واقعیت امر را میدانیم و یقین داریم که اگر خود ما هم در این تنگنا بودیم، نمیتوانستیم این کار را انجام دهیم، ولی انصاف نمیدهیم و به هر جهت به سمت و سوی برخورد میرویم. اصلا ظرافت قضیه همین است که وظیفه را انجام دهیم، کوتاه نیاییم اما با انصاف تمام. اگر سوال میکنیم پاسخ سوال قانعکننده بود، خیلی با صراحت بگوییم پاسخ سوال قانعکننده است و عبور کنیم.
این را باید کنار این بگذاریم که رئیسجمهور باید در این شرایط اقتصادی به این مسئله واقف باشد که بخش عمده شرایط فعلی کشور حاصل مدیریت وی و دولت اوست و باید پاسخگو باشد.
بعد هم اتفاقات دیگری رخ میدهد، در هر مقطعی مردم دیدند آنهایی که ادعای با مردم بودن، مسئولیت و صداقت دارند کلی سوءاستفاده کردند.
آفرین. خب منم همین را میگویم.
این اعتماد از بین رفته است.
من همین را بیان میکنم.
چند نفر از نمایندگان اینجا مهمان ما بودند و گفتند ما گفتیم این اتفاقات دارد رخ میدهد، چند ماه به سال ۹۶ و التهابات ارزی مانده بود ولی هیچ توجهی نشده است و مجلس هم هیچ پیگیری نکرده است.
یعنی این حتماً پشت پرده دارد.
باید بررسی میکرد. من نمیخواهم کسی را متهم کنم.
ورود نکرد؟
نه، دقت کنید؛ در عواملی که خرید کردند و اشتهای کاذب درست کردند، ارز را خرید کردند و خارج کردند، با آن طرف مرز ارتباط داشتند، در اینها ورود کردند و به هر جهت نیروی انتظامی این را ورود کرد، اما اینی که من به عنوان مسئول تصمیم گرفتم که یک اتفاقی افتاده، سر کیسه را در بازار شل کنم و میدانم و از قبل هم گفته میشد که امریکاییها از برجام خارج میشوند و همین راه رفته را در اواخر مردادماه یا شهریورماه برگرداندیم و تصمیم دیگری بگیریم. ما اگر قرار است با هم رودربایستی نداشته باشیم و منافع کشور برای ما مهم باشد، در این قضایا باید بایستیم.
و هم اینکه برخی چیزها تعجببرانگیز است؛ مثلا آقای عادل آذر میگفت حکم انفصال از خدمت رئیس کل سابق بانک مرکزی و چند تن از معاونینشان را صادر کردیم ولی به ما گفتند دخالت نکنید و ما هم ورود نکردیم و تمام شد. اگر دیوان محاسبات نباید ورود کند چه کسی باید ورود کند؟
اگر بخواهیم این مسئله حل شود، یک نگاه غلط از ذهن تصمیمگیران خارج شود. آن نگاه غلط چیست؟ کوهکن 4 دوره نماینده مجلس است، سوابقی و خدماتی دارد و همه اینها درست است، اما اگر تخلف و تخطی کرد، باید با او برخورد شود و ملاحظه هم نشود. حالا چون من خدمت کردهام، حالا انشاالله قصدم این نبود این اتفاق بیفتد، این طور نمیشود مسائل را حل کرد! خدمت کردید به جای خود، ولی این تصمیمی که گرفتید تصمیم غلطی است؟ بعد از انقلاب مثلاً یک آقایی را مجلس برای وزارت رای نمیدهد، آقای رئیسجمهور وقت هنوز رای مجلس را به صداوسیما اعلام نکرده، اول حکم مشاور آقای رئیسجمهور در همان بخش را میخواند و بعد رای مجلس را میخواند.
این به چه معنی است؟
نمیخواهم بگویم لجبازی است، اما بیتوجهی به مطالبات و ذهنیتهای منفی است که در افکار عمومی نسبت به رئیسجمهور یا دولت به وجود میآید.
من میخواهم از شما انتقاد کنم. این حرفها را برای شما میزنند دیگر. منشا اختیارات آقای رئیسجمهور و یا دولت در کجاست؟
در قانون اساسی است.
یعنی شما قاطعیتی نمیبینید؟
نخیر. من اصلاً قاطعیت نمیبینیم، قاطعیت را در این میبینم که شما فیلم میسازید و بعد نامه مینویسند، بودجه شما این جور و آن جور شد. برای دولت زشت است که این کارها را بکند. من رئیس دولت باشم، پول به صداوسیما میدهم فیلم بسازد و من را نقد کنید، اما نقد عالمانه کنید. وقتی در مورد ده موضوع مکاتبه میکنم و سه ماه میگذرد و جواب من داده نمیشود، خب این را تحلیل بر ناکارآمدی میکنم.
آقای کوهکن متولد زرینشهر لنجان، ۱۳۳۶.
بله. اردیبهشتی هستم.
خدا رحمت کند، پدر شما هم معمار بودند.
بله.
اوایل هم از آنجا به شهر ری مهاجرت میکنید و مدتی در شهر ری بودید و بعد هم برمیگردید. ازدواج شما چطور شکل گرفت؟ چطور آشنا شدید؟ چه سالی ازدواج کردید؟
۱۳۵۸ یا ۱۳۵۹ بود.
بعد از انقلاب.
بله. برادر ایشان از دوستان ما بود. خیلی ساده با ایشان مطرح کردیم که شما بنده را میشناسید و قطعاً خواهر خود را بهتر از من میشناسید و به نظر شما ما مناسب هم هستیم یا خیر. ولذا آن چه در مرحله اول خواستگاری فرستادم برادرخانمم بود.
مهریه چقدر بود؟
حتماً باید بگویم؟
در یک جایی گفتهاید.
بله. خیلی کم است.
گفتید سال ۸۵ جمع زدید و تقریباً ده میلیون تومان میشد.
کمتر از این بود. زمان خودش یعنی سال ۵۸ مثلاً یک تخته فرش ۲ در ۳ شهرکردی و ۱۵ مثقال طلا بود که در آنجا مرسوم بود و خیلی کم پول رایج بود.
خطبه را چه کسی خوانده است؟
خطبه را یکی از باجناقها که افتخار ما هم هست، روحانی وارسته و باسواد و اهل اخلاق هستند، حاج آقای رهبر که خانم ایشان بزرگتر از خانم من هستند، ایشان خطبه را خواندند.
با حاج آقای رهبر که مجلس بودند نسبتی دارند؟
اخوی کوچکتر ایشان هستند.
اخوی کوچکتر حاج رهبر که نماینده مجلس بودند.
بله.
دو پسر و یک دختر دارید
بله.
همه ازدواج کردند؟
همه ازدواج کردند و زود هم ازدواج کردند.
ازدواجها سیاسی بوده یا خیر؟
ازدواجی که کردند هر دو از خانوادههایی که افتخار آنها این بود که از پاسداران انقلاب بودند. هر دو عروسی که داریم پدرانشان پاسدار بودند و افتخاری برای ما است.
دختر خانم چطور؟
دختر خانم هم از اقوام و نزدیکان هستند.
سمت سیاسی ندارند؟
نه داماد و نه دو پسری که دارم، هیچ گونه مسئولیت اجرایی و دولتی اصلا و ابدا ندارند و در هیچ کار تجارت داخلی و خارجی هم نیستند.
یکیشان در دفتر شماست؟
دومی در دفتر من کار میکند. اولی هم در یک شرکت خصوصی کارمند است.
ماجرای ویلای لاکچری که گفته شد چه بود که در نهایت شما رفتید و شکایت کردید؟
اهل کمک کردن در کارِ خانه هستید؟
حتماً.
حتماً یعنی واقعاً کمک کردید؟
انجام میدهم.
اهل ورزش هستید؟
ورزش هم تا اندازهای که فرصت و زمان اجازه بدهد سعی میکنم انجام بدهم.
فوتبالی؟
والیبال و فوتبال و پینگپنگ و یک زمانی شنا کار میکردم.
قرمز یا آبی؟
من طرفدار تیم ملی هستم. تعصبی روی هیچ تیم فوتبالی ندارم.
حتی سپاهان اصفهان؟
واقعاً ندارم. یعنی به همان میزان که به سپاهان احترام میگذارم، یا ذوب آهن را احترام میگذارم، به تراکتورسازی تبریز هم واقعاً احترام میگذارم، البته تعصب خاصی روی تیم ملی دارم و مسابقات آنها را علاقهمند هستم و تماشا میکنم، اما وقت برای مسابقات بین باشگاهی معمولاً نمیگذارم.
آقای کوهکن فعالیتهای انقلابی قبل از انقلاب داشتند؟
روز ۲۲ بهمن کجا بودید؟
بعد به سپاه پیوستید.
من به خاطر اینکه ارتباط با روحانیت داشتیم، وقتی کمیته تشکیل شد مجموعه نظامی کمیته بودیم. بعد سپاه که تشکیل شد وارد سپاه شدیم. سپاه ناحیه تشکیل شد، وارد آنجا شدیم.
بعد معاون فرماندار فارسان شدید.
فرمانداری فارسان و بعد بروجن.
بله. اداره کل آموزش و پرورش چهارمحال و بختیاری، معاونت آموزشی ...
و مجلس چهارم شد. چطور شد در این دوره چهارم نماینده شدید؟
البته یک مدتی هم شورای کمیته امداد استان هم افتخار همکاری داشتم. از دوره دوم و سوم در شهرستان ورود پیدا کردم.
در لنجان؟
بله. دوره سوم هم نفر دوم بودم. با نفر سوم با اختلافی بودم و روی لطف و عنایتی که آنجا داشتند، هم روحانیت آنجا، به تاکید آنها مجلس سوم هم ورود پیدا کردیم که نماینده دوم شدم و مجلس چهارم ورود پیدا کردم و اتفاقات بعدی رخ داد.
مجلس چهارم چند ساله بودید؟
دولت آقای هاشمی بود؟
بله.
ریاست مجلس هم که آقای ناطق بود
بله.
از انجا با آقای ناطق آشنا شدید؟
بله. از قبل هم آقای ناطق را میشناختم و ارادت داشتم، اما چهار ریاست ایشان باعث شد آشنایی بیشتری داشته باشیم. من معتقد هستم آقای ناطق یکی از تشکیلاتیترین روحانیون کشور است و به کار کارشناسی ارزش قائل است.
مجلس پنجم شرکت کردید و رای نیاوردید؟
ببینید، مجلس پنجم همه آثار و شواهد نشان میداد که من رای میآورم، شب انتخابات توسط شورای محترم نگهبان درخواست کردند من انصراف بدهم، چون چیزی را نمیدیدم دال بر این باشد، انصراف ندادم و لذا اسم بنده را حذف کردند و در رقابت نبودم. در انتخابات میاندورهای اصفهان حضور پیدا کردم و یک فرصتی شد که بررسی کنم و از آن زمان حضور داشتم.
یعنی چه؟ به چه علت گفتند باید انصراف بدهید؟
به من نگفتند. من انصراف ندادم.
ولی رای نیاوردید.
شورای نگهبان حذف کرد، یعنی رد کردند. من در رقابت نبودم.
خب علت چه بود؟
به من چیزی نگفتند چون آن زمان هم قانون نمیگفت که دلیل را به خود فرد بگویند. من از افرادی هستم که به شدت معتقد هستم نظارت شورای نگهبان باید استصوابی باشد، نظارت استطلاعی به درد نمیخورد. نظارت استطلاعی اگر بخواهد روی انتخابات باشد، اصلاً نظارتی نباشد بهتر است. این را به عزیزانی عرض میکنم که نقد دارند، همین شورای نگهبان یک بار بنده را رد کرده است اما به هیچ عنوان نه جایی گلایه کردم ...
آن زمان هم گلایه نکردید؟
خدا مرحوم آیتالله خزعلی را رحمت کند، بعد از انتخابات به مجلس آمدم و طرح دوفوریتی بود و ایشان مجلس بودند. اشاره کردند و من خدمت ایشان آمدم. گفتند فلانی آن چه مطرح کردند، در مورد شما چیزی نبود منتهی ما احتیاط کردیم و روزه شکدار نگرفتیم. عین جمله ایشان بود. عرض کردم شما هر تصمیمی گرفتید من هیچ گونه گلایهای ندارم، چرا که در نظام جمهوری اسلامی ایران مسائل را باید بر اساس تکلیف دید.
خدا وکیلی آن زمان اینقدر هم ناراحت نشدید که علت را به شما نگفتند؟
ابداً.
پیغامی هم به آنها ندادید؟
نخیر، ابدا. من همان زمان که رد کردند از ارادتمندان حضرت آیتالله جنتی بودم، هستم و خواهم بود و با صراحت میگویم و هیچ ابایی هم از کسی ندارم، ایشان اگر در شورای نگهبان نبود و ایستادگی ایشان نبود، مجالسی که در گذشته تشکیل میشد معلوم نبود برخی از افرادی که صلاحیت نداشتند، راه پیدا میکردند یا خیر.
انتخابات ۷۶ برای آقای ناطق کار کردید.
در زمان آقای هاشمی
بله. برای من مهم بود که ... این را عرض میکردم که شما از همه اینهایی که رئیسجمهور شدند، سوال کنید حتی مرحوم آیتالله هاشمی که در قید حیات نیستند. دست ایشان از دنیا کوتاه شده و خداوند ایشان را رحمت کند. از آنها سوال کنید زمانی که داوطلب شدید چند خط برنامه داشتید؟ آقای ناطق با برنامه وارد شده بود، برای اداره کشور برنامه داشت. من یک زمانی به آقایانی که از مجموعه کارگزاران بود و در 3-2 ماه پیش از آقای ناطق خیلی حمایت کرد، مصاحبه کردم و گفتم این آقای ناطق همان آقای ناطقی است که در مناظره دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین داشتیم و خود شخص شما میگفتید اگر آقای ناطق رئیسجمهور شود طالبانی میشود، دیوار میکشد.
این چه کسی بود؟
آقای مرعشی.
فردی که در مناظرهها میگفتید همین عبارت را میگفتند آقای مرعشی بودند؟
با چه استدلالی؟
با این استدلال که ایشان برای اقتصاد، برای بسیاری از اینها مکتوب برنامه داشت و با برنامه جلو میرفت.
فکر نمیکردید که رای نیاورد؟
ما فکر نمیکردیم، از دو هفته مانده به روز رایگیری نظرسنجیهایی که روزانه میآمد، یک دفعه حرکت معکوس را شروع کرد.
آقای مرحوم هاشمی و تیم کارگزاران چقدر در موفقیت طرف مقابل نقش داشتند؟
آن زمان حلقه «کیان» بود و اقداماتی که انجام دادند. من با آن کار ندارم فقط یک نکته بیان کنم.
حالا تحلیل خود را بیان کنید.
نگفتید نقش آقای هاشمی و تیم کارگزاران در پیروزی رقیب آقای ناطق چه بود؟
تشویق کردند که بیاید؟
بله. من یک نکته دیگری بیان کنم که آقای هاشمی و آقای احمدینژاد برای دوره دوم رفتند. در مجلس یک جلسهای گرفتند، چون ما دنبال این نبودیم که مجلس این چراغ را روشن کند، چون این چراغ برای بیتالمال بود. اگر آقای احمدینژاد یک جلسه برای نمایندگان میگذاشتیم طبیعی بود که برای آقای هاشمی هم بگذاریم. نمایندهها هم افرادی نبودند که بحث و صحبت نکنند. آقای احمدینژاد یک جلسه با تعدادی نمایندگان گذاشت و رفت.
در محل کمیسیون تلفیق.
بله. من شخصاً به مرحوم آقای هاشمی زنگ زدم و گفتم دعوت میکنیم، آقای احمدینژاد به مجلس آمده و با نمایندگان جلسه داشته، شما هم بیاید و با نمایندگان جلسهای بگذارید و سوال و بحثی دارند چون میخواهیم افکار عمومی روشن شود. خود شخص ایشان قبول کرد. با همان لحنی که داشتند گفت خوب است و من استنباطم این بود که قبول کرد. قرار شد من از طریق دفتر پیگیری کنم و بعد به من اطلاع دادند آقای هاشمی نمیآیند. بنده معتقد هستم به خصوص این اواخر بخش قابل توجهی از نظرات و مشورتهایی که به ایشان میدادند، در این حلقهها نیروهای انقلابی و نیروهایی که در کشتی انقلاب باشند، نبود. یک نفر بود که با ایشان ارتباط خود را حفظ کرد و آقای هاشمی به خاطر ارادتی که به ایشان داشت، در یکی دو مقطع آقای هاشمی پی حرف ایشان رفت و همان خیلی کمک کرد که آقای هاشمی خیلی صدمه نبیند.
چه کسی بود؟
آن هم خدا رحمت کند ایشان مرحوم استاد عسگراولادی بود.
به خاطر ارتباط نزدیکی که با آقای هاشمی داشتند.
به خاطر این که آقای عسگراولادی شخصیتی بود که – من این را شنیدم و چون از خود آقای عسگراولادی هم نشنیدم و با واسطه عرض میکنم - که یکی از دوستان گفتند سوالی از آقای خاتمی کردند که در دوره 8 ساله چه کسی بیشترین انتقاد را به شما کرد جملهای را گفته بودند که عمیقترین و پروزنترین انتقادات را با بهترین اخلاق، آقای عسگراولادی بود.
آقای عسگراولادی هر چیزی را تشخیص میداد، خیلی تلاش کرد و با آقای احمدینژاد صحبت کرد. خدا ایشان را رحمت کند؛ ما هفتهای یکی دو جلسه با ایشان داشتیم. آقای عسگراولادی را کم عصبانی میدیدم. سر یک مسئلهای گفت من به آقای احمدینژاد گفتم این مسئله بین و شما به قیامت بماند.
نمیگویید چه بود؟
سر همان رئیس دفتر و مشاور ایشان. ایشان تلاش میکرد که آن سمپاتی و دفاعهای متعصبانه از او اصلاح کند و این به خاطر خدا بود. اولین جلسهای که بعد از انتخابات 2 خرداد 76 گذاشته شد یکی از آقایان پیشنهاد کرد که ما الان یک لیدر میخواهیم.
یک پیشنهاد داد که دوم خرداد این اتفاق افتاده است و آقای خاتمی هم رای آورده است و ما اطراف آقای هاشمی برویم و آقای هاشمی لیدر ما بشود. آقای عسگراولادی این را رد کردند اما بسیار محترمانه و زیرکانه؛ گفتند آقای هاشمی را ما در جمع جامعه روحانیت قبول داریم. من یک نکته دیگر عرض کنم که ایشان از بن دندان معتقد بود همگی مسئولین باید در این کشور نگاه به رهبری داشته باشند. در این زمینه هم با هیچ کسی رودربایستی نداشت.
شورا را جمعی از آقایان بودند که مسئول پیگیری کار شورای شهر تهران بودند که آقای فدایی، آقای احمدینژاد و دیگران بودند. انتخابات شوراها انجام شد و تهران را آقایان میشناختند و تکلیف آن مشخص بود. یکی از لیست آنها رای نیاورده بود اما یک نفر دیگر که از بیرون رای آورده بود همین گرایشات اصولگرایی داشت. اینجا خیلی نیاز به توضیح نداشت دیگر. بعد از آنکه من توضیحی خدمت آقایان دادم که مشهد و اصفهان این طور شده، گزارش از انتخابات شوراها را دادم برخی فکر میکردند شورا این جور شد کار ما تمام است.
من خاطرم هست آقای ناطق رو به دوستانی کردند که انتخابات شورای شهر تهران را مدیریت کرده بودند، گفتند کار شما تمام نشده است. دوستان شورا را همراهی کنید تا مستقر شوند و تصمیمات خودشان را بگیرند. این ادامه پیدا کرد تا جایی که دوستان متوجه شدند، به انحاء مختلف یک کسانی را به عنوان شهردار معرفی میکنند که هم یک گرایشهای این طرفی داشته باشند و هم اگر آمد نبش قبری نسبت به گذشته نکند. آدمهای اینچنینی داریم.
وقتی آقای احمدینژاد را مطرح کردند دولت آقای خاتمی گارد گرفتند و حتی وزیر کشور آن زمان مطابق آنچه منعکس شد، در صحنه آمدند تا این اتفاق رخ ندهد. هم آقای احمدینژاد خودش میداند و هم همه ما میدانیم، اگر ایستادگی آقای ناطق نبود آقای احمدینژاد شهردار تهران نمیشد. من زمانی که ایشان در دوره دومش اسم آقای ناطق را در کنار آقای هاشمی آورد، یک جملهای گفتم و تلویزیون را تماشا میکردم، بلند شدم و گفتم خیلی ناجوانمردی است!
شهرداری تهران پلهای شد برای اینکه در انتخابات ریاست جمهوری و این را مدیون آقای ناطق هستید. خاطرم هست آقای ناطق در آن جلسه به آقای باهنر گفتند از طرف جمع میروید با وزیر صحبت میکنید و محکم میایستید. آقای ناطق یک فرد تشکیلاتی است و حتی جاهای مختلف رصد کرد که پاپیچی برای آقای احمدینژاد درست نکنند و مانع حضور او در شهرداری نشود؛ این را رها نکرد. آقایانی که بعضاً دلخوش کردند که ایشان طور دیگری فکر میکند، بدانند که ایشان خودش را سرباز ولایت میداند.
ولی خب با وجود اینکه دلخوری داشتند، ولی سرباز ولایت در همان برهه حساس وسط میدان میآید!
وقتی من عرض میکنم آقای عسگر اولادی زنگ زدند و آن مطلب را بیان کردند و ایشان اینطور گفت، من همین الان هم به آقای ناطق ارادت دارم و خود ایشان هم میداند. بارها در زمان مسئولیت آقای احمدینژاد این مطالب را رسانهای صریح و روشن بیان کردم. یک جو انصاف حکم میکند که این مسائل را بیان کنیم، ولی به آن مواضع هم انتقاد دارم. شما که این همه زحمت کشیدید و فرد مدیری هستید و فرد تشکیلاتی هستید، دوست ندارم یک اتفاقاتی بیفتد که جمع کثیری از دوستان خوب و ولایتی و متدین ما در کشور از شما رنجیده شوند.
درباره ریاست جمهوری گفتید؛ ببینید با یک سازوکار انتخاب شد. چون آقایانی که داوطلب شدند آن سازوکار را قبول نکردند و داوطلب شدند و آقای ناطق انتظار داشت آن سازوکاری که بر اساس خرد جمعی بود، مراعات شود آقای ناطق دلخور شدند. آقای ناطق جلو میاید و زحمت خودش را میکشد و آنهایی که باید حرفشنوی داشته باشند ندارند، نه حرفشنوی از شخص آقای ناطق باشد. حرف شنوی از خرد جمعی. قبول نکردند و راه دیگری را رفتند و آقای ناطق پای خودش را کنار کشید.
من در سال ۸۴ در مرحله اول به آقای لاریجانی رای دادم.
در مرحله دوم چطور؟
به آقای احمدینژاد رای دادم.
در سال ۹۲ به آقای قالیباف رای دادم.
و سوال آخرم این که به عنوان نائب رئیس جبهه پیروان خیلیها دوست دارند از زبان شما بشنوند برای انتخابات مجلس دوم اسفند اصولگرایان چه کار میکنند؟ به لیست واحد میرسند یا خیر؟
کار در این مراحل عمدتاً تشکیل پرونده و جمعآوری اطلاعات و شناسایی میدانی و استانی است.
در کل کشور؟
بله. کار را شروع کردهایم. کار سنگینی است و امیدواریم خدا کمک کند. نگاه ما هم خیلی بسته نیست. هر زمانی هم که شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به هر جمعبندی برسند، قطعاً اهل رودررویی نیستیم، چون جبهه نشان داده همیشه در مقاطع مختلف برای اتحاد و همراهی و وحدت نیروها معمولاً جلودار بوده است.
«جمنا» دوباره تشکیل میشود؟
من اطلاع دقیقی ندارم. از دوستانی که هستند باید سوال کنید. من معتقد هستم اگر لجنههای مختلفی باشد اما روی اصول و چهارچوبها که میتوانند توافق کنند، توافق کنند مشکلی ایجاد نمیشود.
چقدر جوانگرایی در آن وجود دارد؟
بحثی هم وجود دارد که میگویند مجلسی که الان این همه فشار در شهرستانها دارد و باید مردم را ببینید و برای مشکلات مردم بدوید و در خود مجلس و صحن علنی و امثال آن، بالاخره یک نیروی باتجربه مسن ممکن است نتواند تحمل کند.
بله؛ این هم هست. بنده در انتخابات دوم اسفند در حوزه خودم اگر به جوانی برسم که ببینیم خداقلهای تجربه را دارد و یا میشود به او منتقل کرد، حتماً میدان میدهم.
احسنت. آرزوی توفیق میکنیم و انشاءالله یک مجلس خوب از همه تفکرات تشکیل شود.
دعا کنید یک مجلس انقلابی، توانمند، مستقل و قدرتمند تشکیل شود.
خیلی ممنونم.
«بسم الله الرحمن الرحیم. خدا را شاکر و سپاسگزارم که در فضای الهی نظام ارزشی جمهوری اسلامی توفیق با صراحت حرف زدن و بازگو کردن وقایع گذشته جهت درس برای آینده را به این جانب عطا فرمود. جا دارد از کلیه دست اندرکاران این برنامه و عزیزان صداوسیما تشکر کنم».
انتهای پیام/