به گزارش حوزه احزاب و تشکلها گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، حسین الله کرم رئیس شورای هماهنگی حزبالله مهمان برنامه دستخط بود که مشروح آن به شرح زیر است:
*سلام خیلی خوش آمدید.
سلام. هم به شما و هم به بینندگان شما عرض سلام میکنم. البته سلام بچههای جبهه از سلام به شهدا آغاز میشود، از سلام به امام شهدا آغاز میشود.
*روز پرکاری را گذراندید و میدانم خسته هستید. قرار بود یک ماه پیش خدمت شما باشیم، با موتور تصادف کردید.
درست است.
*هنوز با موتور این ور آنور میروید؟
اجازه دهید یکی از سرداران سپاه همچنان موتورسوار باشد. همچنان خانه او کنار قبرستان یعنی ابنباویه باشد. مثل مردم بودن و مثل مردم زندگی کردن عیبی ندارد.
*اگر یک نفر بگوید شما که پنجاه و هفتی فکر میکنید، اینطور فکر میکردید و در این مسیر حرکت کردید، الان بعد از ۴۰ سال کلیت جامعه به کدام سمت رفته و چه برداشت کردید، چه میگویید؟
*فکر میکنید چند درصد از نسل سومیها مثل شماها فکر میکنند؟
*و در دی ماه۹۶.
*یک نگرانی وجود دارد. همه اینها را میگویم چون میخواهم با شما راحت بحث کنم. اشاره کردید که در انتخابات میآییم و راه سازندگی را در دست میگیریم و مجاهده و مدیریت جهادی میکنیم؛ بعد از جنگ ما ۴ دولت در راس کار آمده است. با دولت فعلی ۴ تا دولت میشود، ولی همه اینها به نحوی با آرمانهای اصلی زاویه پیدا کردند. با خود شماهایی که ممکن است اعتقادات واقعی و پنجاه و هفتی خودتان را داشته باشید. حتی دولت نهم و دهم که رئیس جمهور آن آمد و از دل مردم هم بود و با همین سبک و سیاقی که بیان میکنید، شعارهای آرمانگرایانه داشت؛ ولی فاصله گرفت.
به خوبی میدانیم که یک جریان غیرانقلابی هم در کشور داریم؛ از ابتدای انقلاب دو جریان اصلی داشتیم که یکی جریان انقلابی و دیگری جریان غیرانقلابی است اما اینها باید در صحنه باشند و رای بدهند. شما برای این کار نیروهای غیرانقلابی را تائید صلاحیت میکنید. این یک سیاست کلی است.
*که مشارکت حداکثری شکل گیرد.
بله؛ شکل میگیرد. ما این را آگاهانه انجام میدهیم. اما نکته دوم اینجا بصیرت است که حضرت آقا کلید بصیرت به عنوان کلید مورد نیاز آن مشارکت حداکثری را ضمیمه کرده است که مردم عزیز باید بصیرت داشته باشید.
بصیرت این است که نیروهای انقلابی را از انقلابیتر و انقلابی را از غیرانقلابی و غیر انقلابی را از ضدانقلاب تشخیص بدهیم. مثلاً مدرک بنی صدر از لانه جاسوسی بیرون آمده است که دانشجویان خط امام به امام میدهند، امام زیر تشکچه خود میگذارند. همان زمان شکاف بین بچههای دانشجو میشود که چرا امام افشاگری و برخورد نکرد. در حالی که امام دنبال آن بصیرت است که اگر مردم به کسی رای میدهند خودشان رای خود را پس بگیرند. الان ما با بصیرت میدانیم در آن روز به بنی صدر که یازده میلیون رای دادیم، بعد از آن پس گرفتیم و این ممکن است برای هر کس دیگری اتفاق بیفتد.
مردمی که رای دادند ممکن است رای خود را پس بگیرند. برخی قبل از اینکه مردم رای خود را پس بگیرند استعفا میدهند، بهتر است کنار بروند. بهتر است عذرخواهی کنند.
من اگر رئیس جمهور فعلی ایران بودم در کنار شما از ملت ایران عذرخواهی میکردم از اینکه به آمریکاییها اعتماد کردم، از اینکه فکر کردم اوباما و جان کری آدمهای مودبی هستند، من عذرخواهی میکردم و اعتراف میکردم که جریان دموکراتهای امریکا افراد پیچیدهای هستند، اینها با پنبه سر میبرند، اما این جمهوریخواهان ساده هستند و حرف خود را میزنند و مانند ترامپ میگوید به عربستان گفتم این میزان پول بدهید یعنی مشت آهنین را راحت نشان میدهند و همه میفهمند.
*گفتید اگر جای رئیس جمهور فعلی بودم، از مردم به خاطر کاری که آمریکاییها کردند، عذرخواهی میکردم.
استعفا میدادم و مردم را معطل نمیکردم.
*این حرف استعفا فکر نمیکنم بر مبنای حضرت آقا باشد! من فکر نمیکنم، شاید من اشتباه میکنم.
حرفی در این لحظه ندارم. من در این لحظه را پس میگیرم و الان هم از شما عذرخواهی میکنم. در وضع کنونی که ما با آمریکا در حال مبارزه هستیم، من هم این را قبول دارم که همه باید یکپارچه باشیم.
*کنار هم کمک کنند و کار کنند تا دولت جلو برود. اما مثلاً میگویند آقای دکتر الله کرم که می گویی من از مردم عذرخواهی کنم، شما هم از مردم به خاطر حمایت از رئیسجمهوری که دوآتیشه از او حمایت میکردید و بعد کل آرمانهای شما را کنار گذاشت، عذرخواهی میکنید؟
*انتخابات ۸۴؟
*از شما پرسیده بودند پویش فشار حداکثری به ایران به جنگ ختم میشود؟ گفتید بله، امکانپذیر است. در مصاحبهای گفته بودید.
*چند روز پشت تنگه هرمز ایستاد.
اینها افراد حسابگری هستند. اینها به دقت میدانند این کاری که کردند اشتباه بود. به اشتباه انداختن دشمن، جزئی از استراتژی دشمن است.
*اصل چهارم و پنجم چیست؟
*همان نه شرط رهبر انقلاب.
بله. همان. هر وقت راه رهبر انقلاب را نرویم که راه نائب امام زمان است، راه اصلی را نرویم، دچار همین میشویم.
*خیلیها از زدن پهباد امریکایی در داخل تعجب کردند. شما چنین حالتی داشتید؟
وقتی رهبر انقلاب به نخستوزیر ژاپن آقای آبه گفتند من پیامی برای آقای ترامپ ندارم...
*شایسته پیام نیستند
ایشان را شایسته تبادل پیام نمیدانم و پیامی برای ایشان نمیدهم، غرور ملی ... سالها است که تحقیر میشویم. یک بار در لانه جاسوسی این تحقیر را تغییر دادیم و آنها را تحقیر کردیم. یک بار هم توسط رهبر انقلاب این تحقیر دوباره شد و ملت و پاسداران جان گرفتند. فکر نکنید که مثلا یک برنامهریزی خاص وجود دارد. یک پاسدار پشت یک دستگاه نشسته است و غرور ملی توسط رهبری در او تزریق شده، چشمها بیناتر و گامها استوارتر و پای دستگاه نشسته و به موقع عمل کرده است. وقتی رهبر یک کشور در مقابل یک حرف 100 درصد اشتباه و زورگویانه مقاومت میکند و تسلیم نمیشود، ملت آن چه میکنند؟ همه خوشحال میشوند. همه خوشحال شدند.
به نظر من بالاتر از زدن پهپاد ... البته کسی باور نمیکرد این پهپاد زده شود و دلیلش هم سطح پرواز آن است که بالای 55 هزار پا بود. واقعاً کسی تصور نمیکرد که چنین تکنولوژی را دست پیدا کرده باشیم. سردار فدوی گفت که در منطقه خلیج فارس اسلحههایی داریم که هنوز رو نکردهایم.
شاید برای شما جالب باشد که چرا ناو آبراهام لینکلن را در داخل نیاوردند. چرا که باید به پلیس تنگه هرمز یعنی سپاه پاسداران پاسخ دهد که چیست و کجا میرود و برای چه آمده است؟ آنها میخواستند نگویند. اینجا یک رهبر شجاع وقتی تصمیم میگیرد که اگر آمدند برخورد کنید، اگر پاسخ ندادند و رهبر طرف مقابل گفته است پاسداران تروریست هستند و نباید پاسخ آنها را نباید داد و بعد از کشتیهای کوچک امریکایی همه پاسخ میدهند، این به چه معنی است؟
این یعنی دفع هر چه تحقیر که در طول تاریخ شدیم. یعنی کسی فکر میکند محرومین کشور ما دست به تابستان داغ میزنند؟ اینها مشکل اقتصادی، معیشت دارند، بیکاری وجود دارد، اینها را میبینند و لمس کردهاند. برخی از مسئولین که زندگی اشرافی دارند و بچههای آنها درس در خارج میخوانند، گرچه عیبی ندارد در خارج درس بخوانند ولی در آنجا بمانند چطور؟ حالا فردا خرده میگیرند که چرا میگویید درس هم بخوانند. خب این کار علمی است و یکی میگوید من دوست دارم این طور باشم اما اینکه آنجا با پول ملت زندگی کنند، قابل قبول نیست. ما تبعیض را نمیپذیریم. این تبعیضی که در وضعیت حاضر اتفاق افتاد فقط با حرکت رهبر انقلاب تبدیل به مقاومت شد.
درست است.
*پدر شما کفاش بودند؟
نخیر. شغل پدر من پینهدوزی یعنی تعمیر کفش است.
*مادر شما هم خانهدار بودند.
بله.
*اصلیت شما کجایی بود؟
ما تهرانی محسوب میشویم ولی مادران مادرم، تقریباً بین زنجان و قزوین هستند، پدران پدرم برای لرستان هستند.
*در جایی نوشته بودید که خاطرات شیرین شما با آبتنی به جویهای قدیم تهران برمیگردد.
بله. به هر حال آب تهران بخشی از توی جویها میآمد.
*آب زلال آن زمان دیگه.
بله. آب انبارها از آب قنات بود. بچهها هم گاهی در روز در این آبها شنا میکردند.
*در گرمای تابستان.
بله. جالب اینجا است که میوه هم در این آبها میآمد و بچهها استفاده میکردند.
*میوه از کجا میآمد؟
یکسری میوه که لک گرفته بود را در آبها میریختند بچههای شناگر از اینها استفاده هم میکردند.
*چه سالی ازدواج کردید؟
*چند سال با هم زندگی کردید؟ حاج خانم چرا فوت شدند؟
بنده وابسته دفاعی ایران در کشور کراوسی بودم.
*دو پسر دارید.
البته من بهتر است بگویم من الان یک خانواده 5 نفره دارم، چرا که بعد از آن با خانواده شهیدی خداوند توفیق داد ازدواج کردم و سه فرزند از آن شهید و دو فرزند از خودم دارم. همان چیزی شد که خودم دلم میخواست. همان پیش آمده و در درجه بالاتر و ممتازتر است.
*اهل کمک کردن در خانه بودید، چه با همسر سابق و چه در حال حاضر؟
*تفریح شما چیست؟
شاید بهتر است این سوالات نشود، چون خیلیها تفریحشان این است که به مسافرت بروند ولی مسافرت ما محدود به قم و مشهد میشود یا کربلا. تفریح برخی هم این است که به گنبد علی ابن موسی الرضا (ع) نگاه کنند. این لذتی بیپایان است.
*اهل سینما و فیلم دیدن هستید؟
بله. سینما و فیلم و تلویزیون را میبینم. من حتی فوتبال را هم دنبال میکنم. بازیکنهای بزرگ، چه داخلی و چه خارجی را میشناسم.
*قرمز هستید یا آبی؟
من دوره قبل از انقلاب قرمز بودم، چون ما فکر میکردم تاج وابسته به رژیم است. میدانستیم تیمسار خسروانی که مسئول تاج بود، وابسته است اما پرسپولیس را به خاطر علی پروین، مردمی میدانستیم. علی پروین بچه جنوب شهر است.
ما در حلقه محافظین حضرت امام (ره) بودیم. ما همه بازوبند انتظامات داشتیم. در آن روز ورود امام (ره) جزو حلقه بودیم و خیلی عجیب بود و من اینها را خیلی دوست داشتم و به عنوان یک افتخار برای خود سالها نگه داشتم.
*روز ۲۲ بهمن کجا بودید؟ روزی که انقلاب به پیروزی رسید
*راحت تسلیم میشدند؟
*بعد سمت کمیته رفتید و کمیته تشکیل دادید.
وقتی جنگ شروع شد جزو کسانی بودم که ...
*در شهریور ۵۹ کجا بودید؟
*با شهید پیچک ارتباط نزدیک داشتید.
*یک چیزی هم گفتید که قبل از اینکه جنگ شروع شود در قصر شیرین با عراقیها درگیر شدید پس مشخص بود که عراق میآید. درست است؟
بله. قبل از جنگ و عملیات سراسری ...
*و این آمادگی که ما باید داشته باشیم را نداشتیم.
خب اطلاعات زیادی از آنجا دریافت میکردیم. از قصر شیرین اطلاعات لازم را به تهران میدادیم و میگفتیم عراقیها آمدهاند و سازماندهی دارند و نیرو در خط آوردهاند. در روزهای آخر علنی بود.
*و توجهی نمیشد.
بنی صدر و اطرافیان او مسائل داخلی را دستاویز قرار داده بودند.
*یک نفر از فرماندهان ارتش میگفت خیلی از استراتژیستهای اروپایی در این مانده بودند.
بله، این مورد سوال است و اول جنگ عراقیها از این رودخانه عبور نمیکنند، حتی با قایق و نیروهای عملیاتی محدود و چریکی هم وارد نمیشوند. به هر حال در بحث فاو معروف است که آقای هاشمی معتقد بود فاو را بگیرید من جنگ را تمام میکنم اما بعدها ایشان گفت شما فاو را باید تا بصره پیش میرفتید. البته حرف درستی نیست، بحث تصرف فاو انجام شده بود. فاو عراق را از دریا محروم کرده بود. همسایه کویت شده بود و امکان گسترش جغرافیایی بود. اتفاقات بسیار زیادی افتاده بود.
*چطور فاو را از دست دادیم؟ بحثی در این باره هست که یکسری از فرماندهان جنگ مشغول انتخابات مجلس شدند. درست است؟
ببینید در ادامه نبرد جنگ را به شمال غرب کشاندیم و معتقد بودیم اگر در شمال غرب بجنگیم، با کمک گرفتن از طالبانی، میتوانیم جبهه کرکوک را باز کنیم و در جبهه کرکوک دشمن را بیاوریم و آنجا منهدم کنیم. دشمنی که طی یک سال گذشتهاش، مرتب طراحی آزادسازی فاو را در سر داشت. خیلی از توپخانههای خودمان را که مدافع فاو بودند به شمال غرب انتقال داده بودیم. چرا که میخواستیم دشمن را در آنجا منهدم کنیم. شاید این اعتراض واقعی به ما باشد که چرا برآورد ما آنقدر دقیق نبود که دشمن را در غرب بیاورید و متلاشی کنید.
*و آنجا خالی شد ...
*چطور ورود منافقین پیشبینی نشده بود؟ تا یک جاهایی آمدند و بعد متوجه شدند.
در آن زمان که اینها مهران را گرفتند، تصرف مهران تشدید شود و دوباره آنجا را منطقه آزاد قرار دهند یا ایلام را بگیرند، ما در تعقیب بودیم و اینها را برآورد کلی داشتیم ولی من هم میپذیرم و آقای محسن رضایی هم برخی جاها بحث کردند که بله، اطلاعات ما تاکتیکی بود و ما نمیخواهیم اطلاعات استراتژیک داشتیم. اطلاعات تاکتیکی همین بُرد را دارد که شما دیدید. یک نظام تازهکاری که اطلاعات استراتژیک آن شکل نگرفته بود و با الان خیلی فرق داشتیم.
*بعد از جنگ و تشکیل انصار حزبالله؛ شما و آقای ذوالقدر و آقای نقدی و دیگر چه کسانی بودید؟
اصلاً اینطور نیست.
*پس چطور تشکیل شد؟
ما به عنوان جناح هیاتی هیات رزمندگان عاشق ثارالله که در مسجد شهدا بود، به عنوان یک جریان بودیم و دو جریان دیگر هم بودند که تقریباً سه جریان میشدیم و یک جریان هم نفوذی بود. در نهایت ۴ جریان میشد.
*جریان نفوذی چه کسانی بودند؟
کسانی بودند که با کارگزاران که بعدها شکل گرفت، رابطه داشتند. چنین جریانی هم در ما نفوذ کرد.
*این نفوذ را چه زمانی متوجه شدید؟
*چه لطماتی وارد کرد؟
*راه شما به نظر شما درست بود؟ یا نقدهایی که به شما میشد و اشکالاتی که داشتید را قبول دارید؟
*یعنی برخورد با مردم عادی داشتند؟
اینها در سطوح محدودی انجام شد.
*ممکن است بتوان این را تفسیر کرد که همین جریان نفوذی با یکسری تحرکات که مورد تائید اصل شما نبود، باعث شد که فضای برای رای آوردن دوم خرداد و دوم خردادیها فراهم شود؟
این تحلیل آقای حجاریان است که ... اگر به مجلس پنجم برگردید، انصار حزبالله موجب پیروزی جریان انقلابی – حالا در آن زمان انقلابی نبود ولی به اصطلاح راست سنتی - در مجلس شد. چون یک لیست ترکیبی از طریق انصار حزبالله داده شد و این لیست ترکیبی پیروز شد. یعنی نباید نقطهای نگاه کرد. مجلس پنجم در حمایت انصار حزبالله به این ترکیب درمیآید و در ریاست جمهوری... البته مسائل متعددی در ریاست جمهوری هست، به نظر من باید در بحث بعد از آن برویم. باید در کوی دانشگاه برویم.
*به آن هم میرسیم، ولی میخواهم این را بدانم که با شعار عدالتطلبانه که آن زمان نیاز مردم بود با توجه به عملکردی که دولت آن زمان داشت، چرا نتیجهای در انتخابات ریاست جمهوری نگرفتید؟ نتیجه عکس گرفتید
آنها بزرگنمایی کردند اشتباهاتی که از طریق نفوذیها به وجود میآمد. از طریق نفوذیها مثلاً بحث فیلم «آدم برفی» بود. این بزرگنمایی شد در حالی که واقعیت ندارد.
*آن هم برای نفوذیها بود؟
بله. مثلاً حمله به سینمای قدس در میدان ولیعصر است.
بله. جریانی که بعدها معروف به جریان تندروی دوم خرداد شد، آن زمان هم در روزنامه سلام بودند و این مسائل را حرکت میدادند و عمدتاً انها میخواستند پرچم عدالتخواهی در دست خودشان بماند، گرچه اینها فقط در حد نماد بود و اینها تغییر رویه داده بودند.
*لیدر جریان نفوذی در جمع شما چه کسی بود؟
اجازه دهید اسم ایشان را بیان نکنم. نیروهای امنیتی اسم ایشان را میدانند. مسائلی که جریان نفوذی ایجاد میکرد، مثلاً درگیر شدن با سروش در دانشکده فنی بود که اصلاً قرار ما نبود. حتی آقای دهنمکی هم آنجا بحث مناظره را مطرح میکند، اما میبیند جلسه متشنج است و بهم خورده است، در حالی که انصار حزبالله اساساً در آن جلسه حضور ندارد، مگر جریان نفوذی در آن جلسه حضور دارد.
*ایکاش اسم این را میگفتید. جالب بود.
به درد بینندگان ما نمیخورد. وقتی من میپذیرم جریان نفوذی وجود دارد و هر گروهی باید این کار را انجام دهد، مراقبت و حراست کند...
*حداقل بگویید عاقبت این جریان نفوذی چه شد؟ در کارگزاران ادغام شدند؟
به هر حال جایزه خود را هم از کارگزاران گرفتند؛ در حد معاون وزیر!
*بعد از دوم خرداد فعالیت شما و تجمعهایتان تشدید شد.
بعد از دوم خرداد اتفاقاً برعکس، تجمعات را تغییر دادیم. ما تحت عنوان گام چهارم یا نوسازی معنوی تجمعات خود را به داخل مساجد بردیم و بیش از 50 جلسه بنده سخنران بودم و آقای منصور ارضی دعای کمیل داشتند و در مساجد حضور داشتیم.
تبلیغات جریان صاحب قدرت و ثروت همان چیزی میشود که شما میگویید و هنوز هم حتی شما به عنوان نیروی حزب اللهی از من این سوال را میکنید، در حالی که اساساً انصار حزبالله در کوی حضور ندارد. شما ممکن است دست روی دو نفر بگذارید که یکی آقای دهنمکی است که مطرح نیست و یکی دیگر از برادران انصار حزبالله.
وقتی شورای عالی امنیت ملی که به ریاست آقای خاتمی بود، در جلسه محاکمه دو تا از برادران انصار که آنجا حضور داشتند، آنها را میخواهند و از آنها میپرسند چرا الله کرم حضور نداشت؟ برادران ما میگویند چون الله کرم این تحلیل را داشت که در پازل کسانی عمل میکنیم که به دنبال مجلس بعدی هستند، کسانی که قتلهای زنجیرهای را به وجود میآورند و گردن دیگران میاندازند، اما در روز تشییع جنازه فروهر بحث مرگ بر اللهکرم مطرح میشود.
میخواهد به بسته شدن روزنامه سلام اعتراض کند. روزنامه سلام چه کار کرده است؟ آقای ایکسی که باز الان جزو نیروهای تندرو هست، ایشان یک مقاله از وزارت اطلاعات در آنجا آورده که طرح یا لایحه مطبوعات توسط آقای سعید امامی به مجلس داده شده و با شکایت وزارت اطلاعاتِ آقای خاتمی، توسط قوه قضائیه روزنامه سلام بسته میشود. حالا شما دانشجو هستید و میخواهید اعتراض کنید. نصفه شب خیابان آل احمد را میبندید؟ این کار را میکنید؟ شما دانشجو باشید نصفه شب میآیید؟ دولتی که حامی شماست چرا در روز اعتراض نمی کنید؟ چرا از کوی نصفه شب میآیید خیابان را میبندید؟ این سوالی است که هیچ کسی جواب نمیدهد. این سوال اللهکرم فهمیده که این توطئه است. چرا نیروهای منوچهر محمدی و مهاجری که الان در امریکا هستند و فرار کردند، چرا نیروهای انتظامی را تله میکنند و سه سرباز نیروی انتظامی را اسیر میکنند و موجب حمله نیروی انتظامی میشوند و عدهای از درون و عدهای از بیرون موجب درگیری با دانشجویانی که در خوابگاهها خواب هستند، میشوند؟ اینها در خیابان نیامدند.
در آنجا وزارت کشور و آقای تاجزاده و آقای سروش تصمیم میگیرند آنجا قائلهای راهاندازی کنند. تحلیل بنده آن زمان این بود که بستر شکلگیری مجلسی است که به نفع جریان دوم خرداد پیش برود.
* برخی هم خارج از کشور هستند.
آقای خوئینیها و آقای میثم سعیدی ...
*خانم حقیقتجو.
بله؛ الان جایگاهی هم ندارند و معلوم هست در بازی قدرت، جنبش دانشجویی را به دولت وقت فروختند و خیانت به جنبش دانشجویی کردند.
در کجا؟
*محاصره فرودگاه خرم آباد.
عرض کردم، جریان ارزشی در همه استانها تحت عنوان انصار حزبالله شکل میگرفت اما آن جریان نفوذی همراه آن بود و اساساً ...
به اسم انصار حزبالله عملیات میکردند.
*همینطور ادامه دار بود؟
بله.
*به رغم این که شما شناسایی کرده بودید؟
*حالا چه میزان از این را اشتباهات روشی خود انصار حزبالله میدانید؟ یعنی یک جاهایی خود شما اشتباه کردید جدای از این جریان نفوذی بوده است. نداشتید؟
هیچ جریانی از اشتباه جدا نیست. شاید باید میگفتید خیلی زودتر باید اقدام میکردید. در کوی دانشگاه انصار حزبالله وارد نمیشود، ولی همچنان لباس شخصیها با این عنوان متهم هستند.
جریان نفوذی بخشهایی را دارد. مثلاً فرشاد ابراهیمی اصلا جزو انصار حزبالله نبوده و نیست اما امروز در خارج از کشور به عنوان معاون سیاسی انصار حزبالله مطرح شده و هر روز در BBC علیه ما مصاحبه میکند. من نمیخواهم بیش از این قضیه را باز کنم، ولی همینقدر که پذیرفتم نیروی نفوذی در ما بوده و بحث مرغ آمین را یک پردهبرداری کوچک کردم و سریع بستم موضوعاتی است که باید مشخص شود. در این نیروهای ارزشی نیروهای خودسر هم وجود دارد. علاوه بر نیروهای نفوذی نیروهای خودسر که تحت فرآیند هیجانی که نیروی نفوذی که میتواند به وجود بیاورد، میتوانند به آن سمت کشیده شوند.
*که حرف عقلا را هم گوش نمیکنند یا ممکن است گوش نکنند.
شاید شما بگویید چرا جلوی این کار را نگرفتید. جلوی این کار با تغییر رویکرد بخشی از آن ممکن است و امکانپذیر است.
در بوسنی و هرزگوین کار مستشاری و همچنین پشتیبانی از مردم مظلوم بوسنی وجود داشت و بنده هم یکی از عناصر آن دوران بودم.
*به نظر شما آن اندازه که آنجا سرمایهگذاری کردیم، برداشت هم کردیم؟
ببینید، منابع ما یک منابع محدودی است و در هر زمان ممکن است این منابع محدود از جایی به جای دیگر برود و گاهی از مواقع ممکن است، این منابع قطع شود و شما مجبور شوید در داخل مانند الان منابع خارجی را محدود کنید. نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. در اینجا نیروهای بیرونی شما تضعیف میشوند. به قول معروف هر چقدر پول بدهید آش میخورید، ولی همین که مردم بوسنی متشکر ایرانیها و حضور مستشاری نیروهای ایرانی هستند، کافی است.
اگر به بوسنی رفتید بگویید مقاومت ملی شما چیست؟ آنجا به شما یک تونل را نشان میدهند که مردم بوسنی از منطقه آزاد شده ... به سارایوو زدند و بیش از دو کیلومتر است و بخشی را به عنوان مقاومت ملی نگه داشتند. این نقش و جایگاه نیروهای مستشاری را میرساند. این که ما تونل را زدیم؟ خیر. ما نزدیم. تونل را مردم بوسنی زدند و نقطه مقاومت برجسته مردم بوسنی است.
*خیلی از بحثها ماند، با اینکه آنقدر قشنگ صحبت کردید که من دوست دارم ادامه دهم ولی فرصت نیست.
ممنونم. تشکر میکنم.
انتهای پیام/