به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۴ دختر و پسر ورزشکار که با جیبهای خالی تصمیم به ازدواج گرفته بودند دسیسه شومی طراحی کردند.
آشنایی عاشقانه
چندی پیش دو دختر و دو پسر ورزشکار که مرتب به باشگاهی در جنوب تهران میرفتند در سئانسهای مردانه و زنانه پیغامهایی برای یکدیگر گذاشتند و همین کافی بود تا با هم سر قراری عاشقانه بروند.مژگان و مریم ۲۵ ساله وقتی با دو پسر به نامهای منصور و حمید روبه رو شدند پس از گفتاری یک ساعته به آنها دل بستند و این آشنایی تا جایی پیش رفت که احساس کردند بدون هم نمیتوانند زندگی کنند.
شرط ازدواج
دوپسر به مژگان و مریم دل بسته بودند، اما برای ازدواج و حتی تفریحات روزانه جیب هایشان خالی بود آنها بیکار بودند و همین باعث شد تصور کنند سد بزرگی بین آنها و آرزوهای شان وجود دارد.شرط ازدواج هر چهار دختر و پسر پولدار شدن بود آنها نمیخواستند بدون داشتن کار و پولی برای هزینههای زندگی زیر یک سقف بروند.
پیشنهادی وسوسه آمیز
در پاتوقهایی که این چهار دختر و پسر دور هم جمع میشدند پیشنهادهای زیادی برای یک کار پردرآمد میشد تا این که قرار گذاشتند دست به اقدامی تبهکارانه بزنند و راحتترین راه را برای پولدار شدن پیدا کنند.
کمین در اینستاگرام
مژگان و مریم یک ماموریت بیشرمانه داشتند آنها در اینستاگرام با به وجود آوردن صفحات مختلف به دوستیابی با مردانی پرداختند که در دنیای مجازی هوسرانی میکردند. هر دو دختر با رفتاری تحریک کننده و با عکسهایی غیراخلاقی زنان و دختران به شکار مردان پرداختند و پس از طرح دوستی و صمیمیت با آنها وارد مسائل و پیشنهادهای غیراخلاقی میشدند تا با طعمههای شان قرار ملاقات بگذارند.
ماموریت مردانه
منصور و حمید نیز همزمان در سایتهای آگهی خانههای اجارهای یک روزه جست و جو میکردند و با اجاره یک روزه خانهها و پرداخت پول آنها یک خلوتگاه را برای محل قرار مژگان و مریم با مردان فریب خورده مهیا میکردند.
دعوت شوم
دو دختر ورزشکار در این پلان از نقشه شان مردان فریب خورده را برای قراری خصوصی به خانههای اجارهای یک روزه دعوت میکردند و مردان هوسران نیز که تصوری اشتباه داشتند برای دیدار با دختران ورزشکار راهی این خلوتگاهها میشدند.
روز قرار
مردان هوسران وقتی داخل خانه میشدند خود را دربرابر دختری میدیدند که شباهتی به عکسهای اینستاگرامی اش نداشت و از او میشنیدند برای حفظ آبرو نمیتوانسته است عکس خود را در اینستاگرام انتشار دهد. از آن جایی که مریم و مژگان ورزشکار بودند مردان هوسران ادعای شان را باور میکردند و منتظر میماندند تا ارتباط پنهانی شان برقرار شود.
پلان آخر
اعضای این باند در پلان آخر نقشه شان به دو روش اقدام میکردند یکی از مردان در خانه پنهان میشد و با ورود خشمگین به اتاق با ایفای نقش شوهر مژگان یا مریم به سمت مرد فریب خورده یورش میبرد و با بستن دست و پای او به سرقت دارو ندارش و خالی کردن حسابش دست میزدند و با رها کردن طعمههای شان خانه را بدون به جا گذاشتن ردپایی ترک میکردند. در دومین روش منصور و حمید با پوشیدن لباس نظامی وارد خانه میشدند و در نقش مامور با دستگیری مردان هوسران آنها را میترساندند تا این که دارو ندارشان را میگرفتند و اگر کارتهای بانکی شان خالی بود آنها را مجبور میکردند تا در تماس با آشنایانشان پول میلیونی به حسابشان واریز کنند سپس با رها کردن مردان با دست و پاهای بسته در خانههای اجارهای یک روزه آن جا را ترک میکردند.
فقط یک شکایت
اعضای این باند میدانستند طعمههای شان که بیشتر مردان متاهل بودند از ترس آبروی شان طرح شکایت نخواهند کرد و با خیالی آسوده به اقدامات سریالی خود دست میزدند و با پولهای بادآورده برای آینده شان برنامه ریزی میکردند. این اقدامات ادامه داشت تا این که چهار دختر و پسر در آخرین شکار خود مردی را در اینستاگرام به خلوتگاهی در شرق تهران کشاندند که با ماشین مگان خود به آن جا رفته بود. این مرد هم شبیه دیگر طعمهها به دام کشیده شد اعضای باند با بستن دست و پای او دارو ندارش را گرفتند و این بار سوئیچ مگان را هم برداشتند و خانه اجارهای را ترک کردند. در این لحظه مرد فریب خورده برعکس دیگران به تقلا پرداخت و با داد و فریاد از همسایهها کمک خواست. همین اقدام کافی بود تا همسایهها پلیس را خبر کنند و ماموران با رساندن خود بالای سر مرد گرفتار او را در وضعیت اسفباری پیدا کنند. مرد مال باخته که چارهای جز شکایت نداشت در بازجوییهای پلیسی گفت: من در اینستاگرام با دختری به نام نسرین آشنا شدم او با ابراز علاقه اصرار کرد برای آشنایی بیشتر به خانه مجردی اش در شرق تهران بروم. وی افزود: خودم هم که علاقهمند بودم نسرین را از نزدیک ببینم تصمیم گرفتم به آن خانه بروم وقتی داخل شدم نسرین با عکس هایش متفاوت بود خب درک کردم نمیخواسته هویتش را همه بدانند بعد هنوز با هم حرف نزده بودیم که ناگهان دو مرد با لباس پلیس داخل آمدند آنها با داد و فریاد من را به وحشت انداختند نمیدانستم چه واکنشی نشان دهم خیلی ترسیده بودم هر حرفی میزدند گوش میدادم تا این که دست و پایم را با چسب بستند. این مرد گفت: نسرین هم ادای وحشت زدهها را درآورد آنها برای بی خیال شدن از بازداشت من کارتهای بانکی ام را گرفتند و من رمزهایش را هم به آنها دادم بعد موبایل و سوئیچ مگان را برداشتند و با تنها گذاشتن من در خانه فرار کردند وقتی دیدم نسرین هم با آنها رفت فهمیدم از همان ابتدا فریب بوده است.
بازداشت دختر و پسر تبهکار
شنبه گذشته ماموران پلیس راهور در اتوبان تهران به کرج به خاطر تصادف رانندگی به خودروی مگان دستور ایست داده بودند که با رفتار عجیب دختر و پسری مواجه شدند. آنها با پیاده شدن از مگان سعی کردند در جهت مخالف فرار کنند، اما ماموران هر دو را بازداشت کردند و با توجه به دستور قضایی مبنی بر بازداشت سرنشینان مگان سرقتی آنها را که مژگان و منصور نام دارند دستگیر کردند و تحویل پلیس آگاهی تهران دادند.
اعتراف
دختر و پسر ورزشکار که باور نمیکردند دستگیر شده باشند اصرار به بی گناهی کردند، اما در پلیس آگاهی با مرد فریب خورده رودررو شدند و دریافتند یکی از مردان جرئت شکایت و افشای راز شوم این باند را داشته است. مژگان و منصور چارهای جز اقرار نداشتند و پذیرفتند در قالب باندی به شکار مردان هوسران دست میزدند. صبح دیروز این دخترو پسر در شعبه سوم داسرای ناحیه ۳۴ تهران پیش روی بازپرس احمدزاده قرار گرفتند. مژگان که گریه میکرد گفت: من و دوستم مریم ورزشکار هستیم منصور و دوستش به نام حمید هم ورزشکار هستند ما بعد از آشنایی تصمیم گرفتیم پولدار شویم و ازدواج کنیم همگی بیکار بودیم و راهی پیدا کردیم که زود پولدار شویم. وی افزود: من و مریم در اینستاگرام مردان را گول میزدیم و به خانههایی که حمید و منصور اجاره کرده بودند میکشاندیم. منصور هم گفت:ما خانههای یک روزه را اجاره میکردیم بعد مریم یا مژگان مردان را به خانه میکشاندند میدانستیم مردان از ترس آبرو شکایت نمیکنند. این مرد ادامه داد:من و حمید یا در نقش شوهر مریم و مژگان یا با لباس نظامی در نقش پلیس وارد خانه میشدیم و با ترساندن مردان مجبورشان میکردیم همه خواستههای مان را انجام دهند. وی درپایان گفت: سه بار مردان را به شهریار بردیم و یک بار به شرق تهران که در آخرین بار ماشین مگان را هم سرقت کردیم و همین دردسر شد. بنابر این گزارش، این دختر و پسر روانه زندان شدند و تحقیقات پلیسی برای دستگیری مریم و حمید و شناسایی مردان فریب خورده، ادامه دارد.
تحلیل کارشناس
راههای خطرناک برای ازدواج
دکتر امیر رستگار خالد جامعه شناس و استاد دانشگاه| متاسفانه برخی دختران و پسران برای کسب درآمد و معیشت زندگی و برای فراهم کردن هزینههای ازدواج و تشکیل خانواده مرتکب خلافهایی میشوند که از نگاه جامعه شناختی رواج این پدیدههای غیراخلاقی خطرناک است، زیرا شیوه اخاذی این قبیل جوانان به قدری نامناسب است که عاملی برای بروز اتفاقات ناگوارتر در آینده میشود. برخی از جوانان از طریق سایتهایی آگهی میدهند و سوژههای مد نظر خود را از این طریق به دام افکار شیطانی میاندازند و افرادی که قربانی و طعمه منفعت طلبی افراد سودجو میشوند ممکن است از ترس آبرو شکایت نکنند و همین مسئله سبب میشود تا بی بندوباری و بی اخلاقی در جامعه رواج یابد. با بالا رفتن فقر و افزایش مشکلات اقتصادی برخی جوانان توان ازدواج و تشکیل خانواده را ندارند و این امر سبب میشود تا برای کسب درآمد دست به روشهای غیراجتماعی و ناهنجار بزنند، زیرا مسائل فرهنگی و اجتماعی در دید این جوان فروریخته و با کمرنگ شدن معنویات در وجودشان به جای انتخاب راه حل درست مرتکب روشهای غیراخلاقی میشوند تا در یک شب راه صدساله را طی کنند. متاسفانه نقش رسانههای بیگانه و الگوبرداری از رسانههای خارجی، به تاخیر افتادن سن ازدواج و در نتیجه شیوع و گسترش روابط نامشروع و بی بندوباری سبب میشود تا جوانان راههای غیراجتماعی نامناسب برای رسیدن به اهداف شان انتخاب کنند. فشار مشکلات اقتصادی، نارضایتی زناشویی در برخی ازدواجها، چتهای غیرمتعارف در فضای مجازی، برنامههای ماهواره، فروریختگی معنویات، نادیده گرفتن ارزشها و هنجارهای فرهنگی همگی بستر وقوع چنین جرمهایی را فراهم میکند. این قبیل حوادث وقتی در جامعه شیوع یابد میتوان از آن به عنوان فحشای پنهان نام برد، زیرا برخی افراد مجبورند غریزه شان را سرکوب کنند و در ظاهر خود را با حیا نشان دهند در حالی که در باطن درگیر یک فساد هستند. به لحاظ جامعه شناختی بالارفتن سن و نبود شرایط ازدواج سبب تمایل جوانان به اجرای این نقشهها میشود و ساز و کارهای فرهنگی باید از سوی مسئولان تدبیر شود تا علاوه بر شرایط سهل و آسان ازدواج جوانان بتوانند منابع مالی مناسبی برای خود تهیه کنند.
منبع:خراسان
انتهای پیام/