به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، امام جعفر صادق (ع) امام ششم شیعیان و رئیس مکتب شیعه دارای فضائل و ویژگیهای منحصر است و جایگاه مهمی در گسترش دین مبین اسلام دارد؛ بر همین اساس گزیدهای ازحکمتهای پند آموز ایشان گردآوری شده است که در این گزارش به آن میپردازیم.
ابو بصیر گفت: خدمت ام حمیده رسیدم که به خاطر شهادت امام صادق (ع) به او تسلیت بگویم، شروع به گریه کرد، من نیز از گریه او اشکم جارى شد. گفت: اگر امام (ع) را در هنگام شهادت می دیدی، چیز عجیبى را مشاهده میکردى، گفت: امام صادق چشم باز کرد و فرمود: بگویید هر کس با من نسبت خویشاوندى دارد، بیاید. همه را جمع کردیم، نگاهى به آنها نموده و فرمود: شفاعت ما به کسى که نماز خود را سبک بشمارد نخواهد رسید.
بر اساس حکایتی از اصحاب نزدیک امام جعفر صادق (ع) به نام زید شحام؛ روزى به همراه عده اى در محضر پربرکت امام جعفر صادق (ع) بودیم، یکى از شعراء به نام جعفر بن عفان وارد شد و امام (ع) او را نزد خود فرا خواند و کنار خود نشاند و فرمود: اى جعفر! شنیده ام که درباره جدم، امام حسین (ع) شعر گفته اى؟
جعفر شاعر پاسخ داد: بلى، فدایت گردم.
امام (ع) فرمود: چند بیتى از آن اشعار را برایم بخوان.
همین که جعفر مشغول خواندن اشعار در رثاى امام حسین (ع) شد، امام صادق (ع) به قدرى گریست که تمام محاسن شریفش خیس شد و تمام اهل منزل نیز گریه اى بسیار کردند.
سپس امام صادق (ع) فرمود: به خدا قسم، ملائکه مقرب الهى در این مجلس حضور دارند و همانند ما مرثیه جدم امام حسین (ع) را مى شنوند و بر مصیبت آن بزگوار مىگریند..
آن گاه خطاب به جعفر بن عفان فرمود: خداوند تو را به جهت آن که بر مصائب حسین (ع) مرثیه سرایى مى کنى اهل بهشت قرار داد و گناهان تو را نیز مورد مغفرت و آمرزش خود قرار داد.
بعد از آن، امام (ع) فرمود: آیا مایل هستى بیش از این درباره فضیلت مرثیه خوانى و گریه براى جدم، امام حسین (ع)، برایت بگویم؟
جعفر بن عفان شاعر گفت: بلى، اى سرورم
امام (ع) فرمود: هرکس درباره امام حسین (ع) شعرى بگوید و بگرید و دیگران را نیز بگریاند، خداوند او را مى آمرزد و اهل بهشت قرارش مىدهد.
هارون بن جهم میگوید: وقتی امام صادق (ع) به حیره نزد منصور دوانیقى آمده بود، در خدمت امام (ع) بودیم. یکى از سرهنگان بچهاش را ختنه کرد، غذایی فراهم کرده و مردم را دعوت کرده بود، امام صادق (ع) نیز بین دعوت شدگان حضور داشت. بر سر سفره هنگامی که میهمانان مشغول خوردن غذا بودند، یک نفر از آنها آب خواست. قدحى که شراب داشت آوردند، همین که قدح به دست آن مرد رسید، امام صادق (ع) از جا برخاست. پرسیدند: آقا چرا بلند شدید؟ فرمود: پیامبر (ص) فرمود: هر کس سر سفرهاى بنشیند که شراب در آن سفره خورده مىشود؛ ملعون است.
مرحوم راوندى در کتاب خرایج و جرائح خود آورده است؛ امام محمد باقر (ع) به همراه فرزندش امام جعفر صادق (ع) برای انجام مراسم حج وارد مکه مکرمه شدند؛ در مسجدالحرام نزدیک کعبه الهى نشسته بودند که شخصى وارد شد و اظهار داشت: سوالى دارم؟
امام باقر (ع) فرمود: از فرزندم، جعفر سو ال کن
آن مرد خطاب به حضرت صادق علیه السلام کرد و گفت: سوالى دارم؟
امام جعفر صادق (ع) فرمود: آنچه مى خواهى سو ال کن
آن مرد گفت: تکلیف کسى که گناهى بزرگ مرتکب شده است، چیست؟
امام صادق (ع) فرمود: آیا در ماه مبارک رمضان از روى عمد و بدون عذر روزه خوارى نموده است؟
گفت: گناهى بزرگتر انجام داده است.
امام (ع) فرمود: آیا در ماه مبارک رمضان زنا کرده است؟
آن مرد اظهار کرد: یاابن رسول اللّه! گناهى بزرگتر از آن را مرتکب شده است.
امام (ع) فرمود: آیا شخص بى گناهى را کشته است؟
گفت: از آن هم بزرگتر
پس از آن صادق آل محمد (ص) فرمود: چنانچه آن از شیعیان و دوستداران امیرالمو منین امام علی (ع) باشد، باید به زیارت کعبه الهى برود و توبه کند و سپس قسم یاد کند که دیگر مرتکب چنان گناهى نشود؛ ولى اگر از مخالفین و معاندین باشد راه پذیرش توبه براى او نیست.
آن مرد گفت: خداوند، شما فرزندان فاطمه زهرا (ع) را مورد رحمت خویش قرار دهد، من این چنین جوابى را از رسول خدا (ص) نیز شنیده ام.
بعد از آن، از محضر مقدس آن بزرگواران خداحافظى کرد و رفت.
امام محمد باقر (ع) به فرزندش فرمود: همانا این شخص، حضرت خضر (ع) بود، که خواست تو را به مردم معرّفى کند.
روزى ابن ابى العوجاء از هشام بن حکم که هر دو از شاگردان امام جعفر صادق (ع) هستند، پرسید: آیا خداوند متعال حکیم و به همه امور و مسائل دانا است؟
پاسخ داد: آرى، او حکیمترین و داناترین حکیمان و عالمان است.
پرسید: آیه قرآن که مى فرماید: آنچه از زنان مورد علاقه شما قرار گیرد مى توانید تا با چهار زن ازدواج کنید و اگر نتوانستید بین آنها عدالت برقرار کنید، به یک نفر اکتفا کنید، آیا ضرورى و حتمى است؟
هشام گفت: بلى، سپس پرسید: پس این آیه قرآن که مى فرماید: هرگز نخواهید توانست بین زنان به عدالت رفتار کنید، آیا با آیه قبل منافات ندارد؟
اگر خداوند، حکیم است؛ پس چرا دو سخن مخالف و ضد یکدیگر در یک موضوع ایراد مى فرماید؟
هشام از دادن پاسخ صحیح ساکت ماند و سریع به سمت منزل امام صادق (ع) حرکت کرد و، چون به مدینه رسید و در حضورامام (ع) حاضر شد، ایشان فرمود: چه عجب، الان که موقع حج نیست، چطور این جا آمده اى؟!
هشام گفت: به جهت یک مشکل علمى که ابن ابى العوجاء از من سو ال کرد و نتوانستم جواب آن را بگویم، به حضور شما آمدم و سپس داستان را به طور مشروح براى حضرت تعریف کرد.
امام (ع) فرمود: در رابطه با آیه اول، مقصود مصارف و مخارج زن است یعنى اگر امکانات مالى برایتان فراهم بود و مایل بودید، مى توانید تا با چهار زن ازدواج کنید؛ وگرنه بیش از یکى حق ندارید
و اما نسبت به دومین آیه قرآن، مقصود علاقه و محبت است، که امکان ندارد مردى نسبت به تمام همسران خود یک نوع ابراز علاقه و محببت داشته باشد.
بنابراین در این مورد، رعایت عدالت امکان ندارد، برخلاف آیه اول که امکان عدالت هست و مى توان براى هر کدام یک نوع لباس، منزل، خوراک و... تهیه و در اختیار آنها قرار داد.
بعد از آن هشام از امام صادق (ع) خداحافظى کرد و، چون نزد ابن ابى العوجاء آمد و جواب امام (ع) را بازگو کرد، ابن ابى العوجاء گفت: به خدا قسم! این جواب از خودت نیست.
روزى منصور دوانیقى امام صادق (ع) را به دربار خود احضار کرد، هنگامى که امام (ع) وارد شد، کنار منصور که برایش محلى در نظر گرفته شده بود، نشست.
پس از آن، منصور دستور داد تا فرزندش مهدى را بیاورند و، چون آمدن مهدى مقدارى به تاخیر افتاد، منصور با تهدید گفت: چرا مهدى نیامد؟
اطرافیان در پاسخ گفتند: همین الا ن خواهد آمد.
هنگامى که مهدى وارد مجلس شد، خود را آراسته و خوشبو کرده بود؛ منصور خطاب به امام صادق (ع) گفت:یا ابن رسول اللّه! حدیثى را پیرامون دیدار و رسیدگى به خویشان برایم گفته اى، دوست دارم آن حدیث را تکرار فرمائى تا فرزندم، مهدى نیز بشنود.
امام صادق (ع) فرمود: امیرالمومنین علی (ع) به نقل از رسول خدا (ص) فرمود: چنانچه مردى با یکى از خویشان خود صله رحم را به بیاورد و از عمرش سه سال بیشتر باقى نباشد، خداوند متعال آن را به مدّت سى سال طولانى مى نماید و اگر قطع صله رحم کرد و سى سال از عمرش باقى بود، خداوند آن را سه سال مى گرداند.
منصور گفت: این حدیث خوب بود؛ ولى قصد من آن نبود، امام صادق (ع) فرمود: بلى، پدرم از امیرالمومنین علی (ع) و او از رسول خدا (ص) روایت نمود: صله رحم سبب عمران و آبادى خانه و زندگى است؛ و نیز موجب افزایش عمر خواهد بود، گرچه از خوبان نباشد.
منصور گفت: این خوب بود، ولى منظورم حدیث دیگرى است.
امام جعفر صادق (ع) فرمود: پدرم باقرالعلوم (ع) از پدرش زین العابدین (ع) و او از پدرش سیدالشهداء (ع)، از امیرالمومنین علی (ع) و او از رسول خدا (ص) حدیثى را نقل کرده است، که فرمود: صله رحم بازخواست شب اول قبر و محاسبات قیامت را آسان مى کند؛ و دل مرده را با از بین بردن کینهها و حسادتها و ناراحتىها زنده و شاداب مى کند.
در این هنگام منصور گفت: آرى، منظورم همین حدیث بود.
بر اساس حکایتی از محمد بن قیس؛ روزى در محضر مبارک امام جعفر صادق (ع) نام گروهى از مسلمانان به میان آمد و من گفتم: سوگند به خدا، من شبها شام نمى خورم، مگر آن که دو یا سه نفر از این افراد با من باشند و من آنها را دعوت مى کنم و مى آیند در منزل ما غذا مىخورند.
امام صادق (ع) به من خطاب کرد و فرمود: فضیلت آنها بر تو بیشتر از فضیلتى است که تو بر آنها دارى.
اظهار داشتم: فدایت شوم، چنین چیزى چطور ممکن است؟! در حالى که من و خانواده ام خدمتگذار و میزبان آنها هستیم و من از مال خودم به آنها غذا مى دهم و پذیرایى و انفاق مى کنم!
امام صادق (ع) فرمود: چون هنگامى که آنها بر تو وارد مى شوند؛ از جانب خداوند همراه با رزق و روزى فراوان میهمان تو مى شوند و زمانى که خواستند بیرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت.
بر اساس روایات؛ در یکى از سالها امام صادق (ع) به همراه بعضى از اصحاب و دوستان خود، براى انجام مناسک حج خانه خدا، به سوى مکه معظّمه حرکت کردند.
در مسیر راه، برای استراحت در محلى فرود آمدند، آن گاه امام (ع) به بعضى از افراد حاضر فرمود: چرا شما ما را سبک و بى ارزش مى کنید؟
یکى از افراد که از اهالى خراسان بود و در آن مجلس حضور داشت از جا برخاست و گفت: یاابن رسول اللّه! به خداوند پناه مى بریم از این که خواسته باشیم به شما بى اعتنایى و توهینى کرده و یا دستورات شما را عمل نکرده باشیم.
امام صادق (ع) فرمود: چرا تو خودت یکى از آن اشخاص هستى.
آن شخص گفت: پناه به خدا، من هیچ جسارت و توهینى نکرده ام.
امام (ع) فرمود: واى بر حالت، در بین راه که مى آمدى در نزدیکى جحفه، تو با آن شخصى که مىگفت: مرا سوار کنید و با خود ببرید، چه کردى؟
و سپس امام (ع) افزود: سوگند به خدا، تو براى خود کسر شان دانستى و حتى سر خود را بالا نکردى و او را سبک شمردى و با حالت بى اعتنایى از کنار او رد شدى؛ و سپس امام (ع) در ادامه فرمایش خود افزود: هرکس به یک فرد مومن بى اعتنایى و بى حرمتى کند؛ در حقیقت نسبت به ما بى اعتنایى کرده است و حرمت و حق خدا را ضایع کرده است.
انتهای پیام/
و اجعلنا من الذابین عنه بحق صادق آل محمد