به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان ، صبح ۲۶ اسفند ۹۷ در هفته ۳۸ بارداری علائم زمان به دنیا آمدن فرزندش او را از خواب بیدار میکند، سارا به اتفاق همسرش راهی بیمارستان ارجمند کرمان میشود، رفتنی که قصور پزشکی آن را بی بازگشت میکند.
سارا السادات فردوس زنی ۳۱ ساله اهل کرمان، مادری است که برای همیشه لذت در آغوش کشیدن فرزندش را به گور میبرد.
پرونده پزشکی سارا، گواه بر ۲ سقط جنین و البته تاکید دکتر معالجش بر انجام عمل سزارین و درج کلمه «زایمان پر خطر» است، اما بدو ورود به بیمارستان پزشک کشیک وی را تشویق به انجام زایمان طبیعی میکند.
پزشک سارا که خود در مرخصی سال نو به سر میبرد برای زمان جراحی سارا در این نامه سه واحد خون درخواست داده، اما پرسنل بیمارستان بعدها وجود چنین نامهای را تکذیب میکنند در حالی که یکی از ماماهای این بیمارستان وجود این نامه را در پرونده سارا تایید میکند.
پزشک کشیک بعد از تحویل گرفتن سارا اعلام میکند، پروسه زایمان ۱۲ ساعت طول میکشد و در صورت ناموفق بودن، وی مورد عمل سزارین قرار میگیرد.
بعد از القای دردهای زایمانی توسط دارو با وجود درد از آغاز روند زایمان خبری نمیشود.
همراه بیمار که خواهر وی است به ماما و پرستاران بخش تاکید میکند این روند را به اطلاع دکتر برسانند، اما برای مرتبه چندم پاسخ میگیرند «دکتر در حال استراحت است.»
ساعت ۶:۳۰ صبح روز بعد از بستری طبق دستور پزشک به سارا آمپول فشار تزریق و دردهای وی ناگهان زیاد میشود.
ساعت هشت صبح، دکتر برای معاینه سارا به بخش لیبر مراجعه و یکی از پرستارها شرایط وی را به پزشک گوشزد میکند حدود ساعت هشت و پنج دقیقه شرایط بدنی سارا در مدت زمان بسیار کوتاه ناگهان آماده زایمان میشود.
سرانجام انتظار سارا و اطرافیانش به پایان میرسد، حالا نیلا غافل از سرنوشت تلخی که در انتظارش است چشم به جهان میگشاید.
اول، نیلا و دقایقی بعد سارا را نیز از اتاق زایمان بیرون میآورند، سارا فرزندش را برای اولین و آخرین بار میبیند و، اما لذت مادری کردن را نه. خونریزی شدید و ضعف و بی حالی حتی مانع در آغوش کشیدن و شیر دادن کودک میشود.
خواهر سارا میگوید، سارا بارها این کلمه را تکرار میکند، خونریزی شدیدی دارم و احساس میکنم دارم به کما میروم.
دکتر یک ربع بعد از زایمان سارا از بیمارستان بیرون میرود، در همین حین بعد از اصرار خواهر سارا، پرستارها برای معاینه بیمار به بالین او میآیند و وی را مجدد به اتاق زایمان میبرند در این بین طبق گفته خودشان با دکتر تماس میگیرند و وی پاسخ نمیدهد.
حالا همسر سارا شاهد رفت و آمد سریع پرسنل اتاق عمل و اتاق زایمان بیمارستان است، حدود ساعت ۹ صبح ۲۷ اسفند سارا را به اتاق عمل میبرند و بعد از یک ساعت و نیم اعلام میکنند خونریزی بیمار قطع شده است.
حالا همسر سارا این خبر مسرت بخش را به دیگر همراهان نگران میدهد و سوسوی امید از این کلام در دل یاسین؛ همسر دل نگران سارا میدرخشد.
اما این خرسندی زیاد طول نمیکشد و حدود نیم ساعت بعد مجدد اعلام میکنند، متاسفانه خونریزی قطع نشده و باید آمپول ضد انعقاد خون را از بیمارستان پیامبر اعظم تهیه و به وی تزریق کنیم.
یاسین مدائنی همسر سارا میگوید: بعد از نیم ساعت از تزریق آمپول ها، پزشکی که روند زایمان سارا را بعد از ورود به بیمارستان بر عهده گرفته بود مرا صدا زد و گفت: خونریزی بند نیامده و باید رحم همسرت را برداریم.
وی میگوید: پزشک معالج سارا گفت: نمیتوانم قول و تضمینی بدهم که سارا با برداشتن رحم سلامتی خود را به دست بیاورد.
حالا پرسنل به یاسین میگویند، چهار میلیون و ۵۰۰ تومان به حساب بیمارستان واریز کنید تا سارا جراحی شود و به قول همسر سارا این پول علاوه بر ۲ میلیون و ۵۰۰ تومانی بود که بدو ورود پرداخت کرده بودند.
سارا مجدد وارد اتاق عمل میشود و بعد از یک ربع، پرسنل اتاق عمل، رحم را برداشته و بدون اطلاع خانواده و همراهانش به آزمایشگاه میبرند.
یاسین میگوید، هر بار سراغ سارا را از پرسنل اتاق عمل میگرفتیم، میگفتند داخل ریکاوری است.
بعد از مدتی یاسین متوجه میشود که زمزمههای انتقال سارا از بیمارستان در جریان است، زمزمههایی که کمی بعد به آنها نیز با طرح این سئوال که 'برای انتقال وی به آی سی یو بیمارستان مهرگان مشکل هزینهای ندارید'، میرسد.
یاسین میگوید: شنیدن این جملات مرا به وحشت انداخت، باورش دشوار بود، به خاطر یک زایمان ساده که هر روز بارها در مرکز یک استان اتفاق میافتد کار همسرم به آی سی یو کشیده شود.
بعد از کمی همسر سارا را مطلع میکنند که آی سی یو بیمارستان مهرگان در حال انجام تعمیرات است.
بعدها متوجه شدیم حتی بیمارستان پیامبر اعظم (ص) و سید الشهدا (ع) نیز به دلیل حال وخیم سارا وی را پذیرش نکرده اند، سرانجام پرسنل بیمارستان فاطمه زهرا (س) سارا را میپذیرند، اما در پرونده وی این جمله نیز ثبت میشود' بیمار برای رضای خدا پذیرش شده است'.
ساعت پنج و ۳۰ دقیقه عصر ۲۷ اسفند اعلام کردند در بیمارستان فاطمه الزهرا (س) تخت آی سی یو خالی شده و وی را با سرعت زیاد به این بیمارستان اعزام کردند.
وقتی سارا را از در اتاق عمل بیرون آوردند خون تمام بدنش را فرا گرفته بود و دکتری که از اتاق عمل بیرون آمد گفت 'برایش دعا کنید'.
فضای خانه پدری یاسین سنگین بود، همسر سارا در حالی که بین برگههایی که به عنوان مدرک نگه داشته بود جست و جو میکرد خیلی آشفته و نگران به نظر میرسید شاید یادآوری لحظات تلخ بیش از انچه من تصور میکردم او را آزار میداد.
صدای گریههای نیلا هم باعث میشد یاسین بعضی جملاتش را برای اطمینان از شنیده شدن ۲ بار تکرار کند.
یاسین دستی به سر و صورتش کشید و ادامه داد: نه روی زمین بودم نه آسمان، نمیدانستم چه اتفاقی دارد میافتد تمام خیال و نقشههای من و سارا بعد از سه سال داشت بر باد میرفت.
سارا به بیمارستان فاطمه الزهرا (س) منتقل شد و بلافاصله چند آمپول را نسخه کردند و به من گفتند آنها را تهیه کنید، اما همه جا تعطیل بود حتی داروخانه هلال احمر، گفتند در حال انبار گردانی هستند.
شهر شلوغ بود همه در تکاپوی انجام کارهای نوروزشان بودند و من با حالی پریشان در پی داروخانهای میگشتم که آمپولهای همسرم را داشته باشد بلکه راه نجاتش شود.
بالاخره آمپولها را با واسطه افراد پیدا کردیم و به بیمارستان بردیم، اما انگار خیلی دیر شده بود.
در این بین دکتر معالج سارا نیز وی را ویزیت کرده بود، اما چه دیداری؟ حالا تن سارا با خونی که به دلیل پاره شدن سرخرگ رحمی از دست داده بود فارغ از من و نیلا روی تخت آی سی یو آرمیده بود.
ساعت ۶ و نیم صبح ۲۸ اسفند رفت و آمد سریع پرسنل به آی سی یو مرا متوجه اتفاق بدتری کرد، قلب سارا که دیگر ادامه حیات برایش میسر نبود برای دقایقی از حرکت میایستد و پرسنل بیمارستان وی را احیا میکنند، اما این اتفاق را به ما نگفتند.
یاسین میگوید: یادم است یکی از پرسنل بیمارستان به من گفت خیلی دیر آوردیدش، شنیدن این جملات بیشتر مرا از یک اتفاق بد آگاه میکرد.
همسر سارا ادامه داد: مجدد مرا پی گرفتن آمپول فرستادند و ما باز با مشقت زیاد تهیه کردیم و آوردیم، اما ظاهرا آمپولها تاثیری بر بازگشت سلامت سارا نداشتند.
سرانجام قلب سارا در ساعت هشت و ۴۵ دقیقه بیست و هشتم اسفند در آستانه سالی نو که همه انتظارش را میکشیدند تا روز و روزگاری جدید را شروع کنند از حرکت ایستاد و من و نیلا را در تنهایی محض تنها گذاشت.
صدای گریههای نیلا که حال در بغل پدربزرگش بالا و پایین میشد، دلم را بیشتر به درد میآورد.
پدر همسر سارا که مردی با چهرهای مهربان و دوست داشتنی بود در حالی که نیلا را در گهواره میخواباند تا ساکت شود گفت: دلمان نمیخواهد به کسی آسیبی برسد، اما میخواهیم پزشک معالج سارا به نظام پزشکی فراخوانده شود و در مورد این اقدامش توضیح دهد.
وی میگوید: شبها من و همسر و پسرم به نوبت نیلا را نگهداری وتر و خشک میکنیم.
او میگوید: سارا دختر عزیز و مهربانی بود، مقصران این پرونده باید پاسخگو باشند.
مادر و خواهر یاسین نیز که به نوبت نیلا را میگرفتند و سعی میکردند وی را آرام کنند همین تقاضا را داشتند.
حالا نیلا در گهوارهای که وسط اتاق دائم تکان میخورد فارغ از دردهای خانواده اش آرام گرفته، دختری زیبا روی با لپهای برآمده که نمیداند چه مصیبتی بر سرش آمده.
یاسین ۲۴ فروردین سال جاری از پزشک سارا به نظام پزشکی شکایت میکند، اما آنها برای ثبت شکایت ۲۰۰ هزار تومان از وی پول میگیرند که خود میتواند سد راهی برای افراد بی بضاعت باشد که میخواهند از قصوری در پزشکی شکایت کنند.
خانواده سارا و همسر وی خواستار رسیدگی سریع به پرونده فوت وی هستند.
آنها میدانند رفتن سارا بی بازگشت است، اما نمیخواهند این حادثه تلخ برای فرد دیگری تکرار شود.
اما در این میان پیگیریهای مصرانه مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کرمان جای تقدیر دارد.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمان از معرفی عوامل مرگ سارا السادات فردوس مادر باردار کرمانی به نظام پزشکی کرمان خبر داد.
مرتضی هاشمیان با اشاره به فوت سارا زن باردار ۳۱ ساله در ۲۸ اسفند سال گذشته در یکی از بیمارستانهای کرمان افزود: عوامل دست اندرکار این پرونده به دلیل قصور در اقدامات به نظام پزشکی معرفی شدند.
وی با بیان اینکه تناقضات متعددی در پرونده فوت مادر باردار کرمانی وجود دارد تصریح کرد: تذکرهای تخلفات در پرونده بیمارستان و عوامل دست اندرکار ثبت شده است.
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی کرمان با بیان اینکه عوامل درگیر در پرونده مرگ مادر باردار کرمان در نظام پزشکی پاسخگو خواهند بود، افزود: پزشک معالج، ماماها، پرسنل اتاق عمل و مسئول فنی بیمارستان به نظام پزشکی میروند.
هاشمیان تاکید کرد: قصور در اقدامات مرتبط با زایمان مادر باردار کرمانی آن هم در مرکز استان قابل قبول نیست و نمیتوان رخداد چنین حادثهای را پذیرفت.
وی افزود: مرگ یک زن باردار توجیه پذیر نیست و ادله حاکی از قصور در پرونده است.
هاشمیان با اشاره به اینکه هر چند دل بازماندگان این حادثه دردناک با چیزی شاد نمیشود، افزود: کمیته تخصصی نظام پزشکی قصور احتمالی عوامل دست اندرکار در این پرونده را در قسمتهای مختلف مشخص میکند.
۲۶ اسفند سال گذشته سارا السادت فردوس برای انجام زایمان به بیمارستان ارجمند کرمان مراجعه میکند.
سارا به دلیل قصور متعدد که حالا مورد تایید مسئولان دانشگاه علوم پزشکی کرمان است بعد از خونریزی گسترده به بیمارستان فاطمه الزهرا (س) منتقل میشود و سرانجام ساعت هشت صبح ۲۸ اسفند سارا بدون دیدن و در آغوش کشیدن نیلا دختر زیبا رویش چشم از جهان فرو میبندد.
انتهای پیام/ی
منبع ایرنا