به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اگر انتشار «مانیفست حزب کمونیست» توسط کارل مارکس و فردریک انگلس در ٢١ فوریه ١٨٤٨ میلادی را نقطه آغاز تولد «کمونیسم» قلمداد کنیم، در طی این ١٧٠سال گذشته شعب مختلفی از این تفکر در نقاط مختلف جهان نضج پیدا کرد که هر کدام بسته به رهبرانی که مروج آن تفکر انشعابی بودند نام و نشانی جدید به خود گرفتند.
بیشتربخوانید: نقش فزاینده فساد تیموشنکو و یوشچنکو بر سقوط انقلاب نارنجی
«مارکسیسم لنینیسم» و «مائوئیسم» را شاید بتوان معروفترین این مسلکها نام برد که از تنیده شدن مرام کمونیستی با تفکرات ولادیمیر لنین نخستین رهبر اتحاد جماهیر شوروی و همچنین مائو تسهتونگ بنیانگذار جمهوری خلق چین خبر میدادند. بر همین
از میان همه این مرامهای برگرفته از کیش شخصیت کمونیستی، «خوجهئیست»ها را شاید بتوان جالبتوجهترین آنها قلمداد کرد. مرامی که پیروانش انور خوجه، رهبر کمونیست آلبانی را لیدر فکری خود قرار داده و به آن تمسک میجستند.
٣٤سال پیش در چنین روزی، برابر ١١ آوریل ١٩٨٥ میلادی، انور خوجه، دبیر اول حزب کار آلبانی، بعد از حضوری ٤ دههای در رأس زمامداری این کشور، در ٧٦ سالگی درگذشت. خوجه از آن دسته سیاستمداران پیرو مرام کمونیستی بود که دنبالهروی کورکورانه از پدرخوانده یعنی اتحاد جماهیر شوروی را چه به لحاظ ایدئولوژیک و چه از نظر سیاسی مطلوب نمیدانست.
او هرگونه بازنگری در اصول مارکسیسم لنینیسم را سبب انشقاق در اردوگاه شرق تلقی میکرد و به واسطه اظهارنظرهایش در این خصوص که گاه با نظر مسکو ١٨٠ درجه تفاوت داشت مورد توجه قرار میگرفت. حال جالب است بدانید شخص انور خوجه تا مدتی مدید و براساس تقسیمبندیهای کمونیستی، «مائوئیست» تلقی میشد، اما در میانه دهه ٧٠ میلادی و با فاصله گرفتن خوجه از مائوئیستها، طرفدارانش لقب «خوجهئیست» را برای خود برگزیدند. مرامی که نه به اندازه «مارکسیسم لنینیسم» مشهور شد و نه به اندازه «مائوئیسم» طرفدار داشت، اما نهایتا به فهرست مسلکهای کمونیستی راه یافت و در دفترچه خاطرات تاریخ ثبت شد.
انور خوجه را شاید بتوان «استالین آلبانی» لقب داد. البته خوجه سفاکی دومین رهبر اتحاد جماهیر شوروی را نداشت، اما تقریبا به اندازه او اسیر کیش شخصیت بود و تصور میکرد بر همه مقدرات آلبانی و مردمش باید احاطه داشته باشد. برای شناخت شخصیت عجیب انور خوجه همین بس که بدانید به دستور او ٧٠٠هزار سنگر بتونی تک نفره برای مقابله با حمله اتمی و شیمیایی در آلبانی ساخته شد و قرار بود از این سنگرها برای دیدبانی و تیراندازی به مهاجمان استفاده شود. ساخت این سنگرها ازسال ١٩٦٧ آغاز شد و تقریبا تا زمان مرگ خوجه درسال ١٩٨٥ ادامه یافت. خوجه هدف از ساخت سنگرها را آمادگی برای دفاع در برابر «دشمن امپریالیستی» تعریف کرده بود، هرچند که امروز همه آنها همچون اجسادی بیکفن و دفن در گوشه و کنار آلبانی بلا استفاده افتادهاند.
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/