به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، صفحه اجتماعی ریحانه وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللّه خامنهای در شبکه های اجتماعی فعالیت میکند. کانال ریحانه همزمان با فرا رسیدن چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی قسمت دوم روایتی تاریخی از همراهی همسر مکرمه رهبر معظم انقلاب در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی را به اشتراک گذاشت.
بیشتر بخوانید: همسر صبور| روایتی از همراهی همسر رهبر انقلاب در مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی +عکس نوشته
«روایتهایی تاریخی از همراهی همسر مکرمه رهبر انقلاب در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی
در سال های گذشته با بیان مبارزات حضرت آیتالله خامنهای علیه پهلوی، کمتر به نقش همسر ایشان در آن دوران اشاره شده است.
کانال ریحانه در آستانه سالروز پیرپزی انقلاب اسلامی، نقش خانم منصوره خجسته باقرزاده در مبارزات رهبر انقلاب در بخش های مختلف زندگی ایشان به اشتراک می گذارد.این اطلاعات براساس اطلاعات موجود در کتاب "شرح اسم" به اشتراک گذاشته می شود.ریحانه در بخش دوم با عنوان فقر نوشت:
روایتهایی تاریخی از همراهی همسر مکرمهی حضرت آیتالله خامنهای در طول سالیان مبارزه با رژیم ستمشاهی
عواقب مبارزه با دستگاه حاکم یکی از مصائب بود، فقر ونداری گرفتاری بعدی. بیپولی دوره اقامت در قم، در مشهد هم ادامه یافت؛ و اینبار در کنار همسری که با طعم تلخ آن آشنا نبود. سختیهای بیپولی همچنان پابرجا بود.
سیدعلی خامنهای پس از بازگشت به مشهد، مباحث فقهی خود را با پدر پیگرفت. صبحها راهی منزل قدیمی خود میشد و پس از پایان محفل علمی در اتاق باستانی پدر، برای تدریس به مدرسه نواب میرفت.
اوایل زندگی مشترک بود. صبح که میخواست از خانه بیرون آید، همسرش گفته بود که برای ظهر چیزی نداریم؛ فکری کن. و اکنون در کوچه پسکوچههای منتهی به مدرسه نواب یادش آمد که چه سفارشی به او شدهاست.
«دست کردم توی جیبم. جیبهای بالا که هیچ نداشت... جیب پایین... حدود چهار ریال یا چهار ریال و ده شاهی... بود... بیاختیار خندهام گرفت... و گفتم الحمدلله... واقعاً هیچی نداشتم... این طور نبودم که مثلاً از فلان کس بگیرم یا از توی بانک بردارم، نه. نه یک ریال ذخیره، نه یک امکان... در چنین مواقعی خیلی به من فشار میآمد.»
روزی نبود که دغدغه معاش نداشته باشد. همیشه مقروض بود و اعداد این دیون دائم افزایش مییافت. گاه اگر منبری میرفت و صاحب مجلس کرامتی نشان میداد، صرف پرداخت قرضها میشد، و «باز هم پولم تمام میشد، باز هم وضع زندگیام همانطور بود.»
انتهای پیام/