یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامههای و جراید سراسر کشور دوم بهمنماه به شرح زیر است:
آقای روحانی! اینجا که واتیکان نیست!
حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان با عنوان " آقای روحانی! اینجا که واتیکان نیست! " نوشت؛ ۱- «انگار ما اختیاری از آسمان داریم که میتوانیم بر زمینیان هر فرمانی را صادر کنیم، نه اینطور نیست، چنین چیزی وجود ندارد. اینطور نیست که ما اختیار داشته باشیم. خداوند به پیغمبرش میگوید: «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ، تو وکیل مردم نیستی، تو چکار به کار مردم داری؟ «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ»؛ تو باید پیام برسانی، حالا مردم یا گوش میکنند و هدایت میشوند یا گوش نمیدهند… مردم باید انتخاب کنند، اگر انتخاب نکنند که دین نمیشود، با تحمیل که نمیشود دین درست کرد. «لا اکراه فیالدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است».
این، بخشی از سخنان دیروز رئیسجمهور محترم در جمع مدیران وزارت ارتباطات است که سخن حق و بایستهای است چرا که دین یک باور قلبی است و باور قلبی افراد را نمیتوان با توسل به زور تغییر داد. اما این نکته که بدیهی نیز هست از مسئولیت مسئولان در قبال دین مردم نمیکاهد چرا که ابلاغ دین در آیه شریفه «وَمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» تنها ابلاغ زبانی و بیان مبانی دینی نیست بلکه مقابله با موانعی که از فهم دین و رسیدن پیام اسلام به مردم جلوگیری میکند نیز بخشی از همان ابلاغ دین است. جناب رئیسجمهور یک شخصیت روحانی است و به یقین میدانند که آیات قرآن را باید در ضرب با آیات دیگر تفسیر کرد. مثلاً در آیه شریفه «یدالله فوق ایدیهم… دست خدا بالای دست آنهاست» نمیتوان «ید» را به معنای «دست» گرفت! زیرا خداوند تبارک و تعالی منزه از جسم و ماده است. «ید» هم به معنای دست است و هم به معنای «قدرت» و در آیه مورد اشاره معنای قدرت مورد نظر بوده است چرا که در آیه دیگری میفرماید «لیس کمثله شیء… هیچ چیز مانند او-خدا- نیست».
حال اگر مفهوم آیه شریفه «وما علینا الا البلاغ» و یا «وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ» رها کردن امور به حال خود باشد! ضمن آنکه با سیره رسول خدا (ص) و ائمه هدی (ع) در تناقض آشکار است، با آیات فراوان دیگر قرآن نیز مغایرت و تضاد جدی دارد و این در حالی است که به مصداق «وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً… اگر (قرآن) از جانب غیر خدا بود در آن اختلافی بسیار مییافتند». در قرآن اختلاف و تناقضی نیست بنابراین، چنانچه منظور جناب روحانی از استناد به آیات یاد شده، رفع مسئولیت از دولت و مسئولان باشد، با عرض پوزش باید گفت: برداشت و تفسیر ناصواب و خطایی داشتهاند!
به عنوان مثال در آیهای که زینتبخش آرم سپاه پاسداران نیز هست، آمده است؛ «وَأَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم… هر چه نیرو در توان دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید». بدیهی است که این آیه شریفه با آیه «و َمَا عَلَیْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ» مغایرتی ندارد بلکه به وضوح نشان میدهد که تهیه ساز و برگ جنگی برای مقابله با دشمنان نیز بخشی از همان ابلاغ است.
۲- استاد شهید آیتالله مطهری در این خصوص تعبیر حکیمانهای دارند؛ «مثلًا عدهای در کشور کفری که حکومتی ضد دین در آنجاست زندگی میکنند و، چون آن حکومت وسیلهای است برای به زنجیر کشیدن مردم و جلوی هر ایدئولوژی را میگیرد، چنین وضعی اجبارپذیر است که با شمشیر موانع را بردارند تا زمینهای برای تبلیغ آزاد دین وجود پیدا کند. این است که در عین اینکه برای قبول دین داریم: «لا اکْراهَ فِیالدِّینِ»، یعنی دین اجباربردار نیست، ولی در عین حال بایستی خرطوم ابوجهلها و ولیدبن مغیرهها را زد. تا بعد از رفع موانع، از راه تبلیغ، مردم محاسن دین را بفهمند، و مسئله جهاد همین است».
۳- اساساً اگر مسئولان نظام اسلامی در قبال مردم وظیفهای جز ابلاغ مبانی اسلام نداشتند و قرار بود ملت را در مقابل پلیدیها و پلشتیهایی که از سوی دشمنان اسلام به جامعه تزریق میشود، تنها بگذارند، اینهمه تاکید بر وظیفه امر به معروف و نهی از منکر معنا و مفهومی نداشت. توضیح آنکه امر به معروف و نهی از منکر علاوه بر آنکه یک فریضه دینی است یک ضرورت عقلی نیز هست و هیچ نظام حکومتی-تاکید میشود، هیچ نظام حکومتی- را نمیتوان یافت که از این قاعده مستثنا باشد. همه نظامها و دولتها «امر به معروف و نهی از منکر» دارند و تفاوت فقط در معروفها و منکرهاست. مثلاً امروزه در فرانسه حجاب خانمها در مراکز علمی و دانشگاهی را «منکر»! میدانند و با همه توان با آن به عنوان یک منکر! مقابله میکنند تا آنجا که فرانسه کاپیتالیست چند دوره ریاست جمهوری میتران سوسیالیست را میپذیرد، ولی حجاب یک زن مسلمان را تحمل نمیکند! و یا در آلمان و برخی دیگر از کشورهای اروپایی اعتقاد به «هولوکاست» را- که یک افسانه ساخت صهیونیستهاست- معروف میدانند و با هرکه هولوکاست را باور نداشته باشد به شدت برخورد میکنند تا آنجا که نفی هولوکاست در آلمان رسماً جرم تلقی شده و نفیکنندگان به تحمل زندان محکوم میشوند!
۴- اگر دولت اسلامی در قبال مردم، غیر از بیان مبانی دینی و نهایتاً تبلیغ شفاهی آن مسئولیت دیگری نداشته باشد، اساساً تشکیل حکومت معنی و مفهومی نخواهد داشت. این قاعده در سایر نظامهای حکومتی نیز ساری و جاری است. ژان-ژاک روسو متفکر سوئیسی قرن ۱۸ میلادی در کتاب معروف خود «قراردادهای اجتماعی» وظیفه حکومتها را ایجاد هماهنگی میان آزادیهای فردی و مسئولیتهای جمعی میداند و بر این باور است که حکومتها نمیتوانند و نباید مردم جامعه را به حال خود رها کنند و از تنبیه مجرمان چشم بپوشند. این قاعده صرفنظر از نوع حکومتها و ایدئولوژی آنها در تمامی نظامهای حکومتی به عنوان یک اصل ضروری شناخته میشود و بدیهی است که در اسلام عزیز که برداشتن غل و زنجیرهای وابستگی- یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ- را شعار خود میداند، ضرورتی به مراتب بیشتر و برتر دارد و دولت اسلامی نمیتواند و نباید از این مسئولیت شانه خالی کند.
۵- آقای روحانی پیش از این هم گفته بودند نمیتوان مردم را با زور شلاق به بهشت برد! که باید پرسید؛ مگر کسی یا کسانی درپی آن بودهاند مردم را با زور شلاق به بهشت ببرند که حضرت ایشان نگران شده و قصد پیشگیری داشتهاند؟! بله به زور نمیتوان مردم را به بهشت برد، ولی وظیفه دولت اسلامی است که با آنچه باعث گمراهی مردم و مانع خیر و صلاح و نهایتاً بهشتی شدن آنان میشود به جد مقابله کند و از آنجا که رستگاری در جهان آخرت، هدف نهایی همه انسانها و مخصوصاً امت اسلامی است، مسئولیت یاد شده بیش از هر مسئولیت و وظیفه دیگری روی شانه همه مسئولان به ویژه دولتمردان است.
۶- بخش نخستین سخنان رئیسجمهور محترم این تصور و تلقی را به ذهن میرساند که ایشان فقط در پی بیان ضرورت تبلیغ مبانی اسلامی بودهاند که از ایشان به عنوان رئیسجمهور یک کشور اسلامی و مخصوصاً یک شخصیت روحانی جز این نیز انتظاری نمیرود اما، با کمال تأسف باید گفت که بخشهای بعدی اظهارات آقای روحانی این برداشت را تائید نمیکند و نشاندهنده آن است که جناب ایشان برای ایران اسلامی نسخهای شبیه واتیکان را توصیه میکنند و بر این باورند -و انشاالله نباشند- که حکومت در قبال خیر و صلاح مردم و سعادت و شوربختی آنان غیر از ابلاغ شفاهی و یا کتبی مبانی دینی وظیفه و مسئولیت دیگری ندارد!
به این بخش از سخنان ایشان توجه کنید؛ «لا اکراه فیالدین». اساس دین باید با فهم و درک و پذیرش باشد. بقیه مسائل هم همینطور است. طرف باید تفهیم شود و ارزش کار را بداند تا خودش دنبال کند. نیاز نیست ما به مردم فشار بیاوریم. بله؛ مردم وقتی میبینند که ماشین خطراتی دارد، خودشان هم به بچهشان نصیحت میکنند و میگویند از قسمت عابر پیاده باید عبور کنی و صبر کن تا چراغ سبز شود، درواقع شروع میکنند به یاد دادن فرهنگ به او. در همه فناوریهای روز هم همینطور است… مقاومت در برابر فناوریها و تحولات نوین، رویکردی قدیمی است… فناوریهای نوین منافع زیاد و خطرات محدودی دارد. شناخت درست و فرهنگسازی، تنها راه مدیریت و پیشگیری از مشکلات فناوری است. نمیتوانیم زندگی مردم را از تحولات فناوری و ارتباطی جدا کنیم.
مبارزه با خواست عموم مردم، شرعی و قانونی نیست … در جهان شبکهای، درخت ممنوعه نسازیم، فرهنگسازی کنیم. جوانان و نوجوانان بیش از همه از اثرات منفی فیلترینگ آسیب میبینند. نه مسدود کردن و نه رها کردن ما را به مقصد نمیرساند، سواد رسانهای جامعه را باید افزایش دهیم. انحصار در هیچ پدیدهای جواب نمیدهد، چه در رسانه و چه در فناوری»؟!
یک بار دیگر این بخش از سخنان ایشان را بخوانید. ظاهر زیبایی دارد! و از آزادی انتخاب حکایت میکند! و اینکه دخالت دولت در فضای مجازی چه مفهومی دارد؟! باید همگان بتوانند بدون کمترین مانع و بیآنکه فیلترینگی در میان باشد وارد فضای مجازی شوند! و انتخاب خوب و بد و مطالب مفسدهانگیز و سودمند بر عهده خودشان باشد! این دیدگاه از نسخه واتیکانیسم نیز به مراتب خطرناکتر است و مفهوم آن، دقیقاً این است که جوانان و نوجوانان و همه مردم را در وادی پر مخاطره فضای مجازی به حال خود رها کنیم و فقط خوب و بد را به آنان معرفی کنیم!
بیآنکه برای پیشگیری از آسیبهای جدی و خطرناک این فضا کمترین مسئولیتی داشته باشیم! باید از جناب روحانی پرسید چه تضمینی هست که یک جوان یا نوجوان با مشاهده بخشهای پلشت و مفسدهانگیز فضای مجازی که این روزها به فراوانی در این عرصه وجود دارد در گرداب هلاککننده آن غرق نشود؟! در کجای دنیا و با کدام عقل سلیم گردابهای خطرناک را که ظاهری فریبنده دارند، پیش پای مردم قرار میدهند و مسئولیت مقابله با آن را از دوش خود برمیدارند! بر اساس این دیدگاه میتوان دزدان و قاتلان را به حال خود رها کرده و مانعی برای آنان ایجاد نکرد و فقط مشخصات آنها را برای مردم برشمرده و مقابله با آنها را بر عهده خود مردم گذاشت؟! آیا این دیدگاه حضرتعالی -البته بیآنکه بدانید- ترویج همان حکومت عرفی -نرمالیسم- نیست که مقامات و اندیشکدههای آمریکایی بیوقفه از تلاش خود برای حاکمیت آن در ایران اسلامی و نهایتاً نه فقط وابستگی بلکه بردگی ملت در قبال آمریکا دَم میزنند؟!
کوتاه سخن و جان کلام آنکه جناب روحانی! بر فرض که از مسئولیت خود به عنوان رئیس قوه مجریه با خبر نباشید آیا به عنوان یک شخصیت روحانی از سفارشهای اکید اسلام بر ضرورت مقابله با گسترشدهندگان و مروجان فساد و فحشاء و دروغپراکنان نیز با خبر نیستید؟! نظر جنابعالی درباره مثلاً ممنوعیت کتب ضاله و حفاظت از سلامت روحی و اخلاقی مردمان چیست؟!
در خاتمه، این گلایه دوستانه از عالمان دینی در میان است که چرا در مقابل این نظرات و دیدگاههای انحرافی تلاش چندانی نمیکنند تا ورود افرادی نظیر نگارنده به این وادی ضرورتی نداشته باشد؟!
روزنامه ایران در سرمقاله امروز خود با عنوان " حرف حساب " نوشته؛ سال ۱۳۹۷ با مسائل گوناگونی مواجه بودیم، ولی شاید روند بروز و افول یک پدیده از هر چیز دیگری جالبتر بود. شکست فاحش سیاست فیلترینگ در کمترین زمان قابل تصور. همان طور که آقای رئیس جمهوری به درستی اظهار داشت که اولین کسی که سیاست فیلترینگ را پیش گرفت پهلوی اول بود، ولی بر سیاست پهلوی چندان تعجبی نیست، مشکل از ماست که حدود یک قرن پس از او همچنان داریم از یک سیاست شکست خورده تقلید میکنیم. سیاستی که نه تنها شکست خورده، بلکه اثرات منفی آن بیش از پیش آشکار شده است. اگر در گذشته سیاست محدودسازی دسترسی به ماهواره یک دهه طول کشید تا به کلی کنار گذاشته شود، این بار کمتر از یک ماه معلوم شد که فیلترینگ چارهساز نیست. ولی در این فاصله چه تعداد فیلترشکنهایی که فروخته شد و جوانان از آن استفاده کردند و این کار چه عوارضی داشت، خدا میداند. فیلترینگ باعث شد که اطلاعات زیادی در اختیار کسانی قرار گیرد که هیچگونه مسئولیتی ندارند و شناخته شده نیستند. فیلترینگ موجب شد که در سازوکار بررسیهای پلیسی برای پیدا کردن مجرمین اختلال ایجاد شود. فیلترینگ مردم را در عدم رعایت مقررات جریتر و نسبت به مسئولین بیاعتمادتر کرد.
واقعیتهای تجربه یکساله از فیلترینگ در سخنان آقای روحانی بیان شد. این حق مردم است که استدلالهای موافقان فیلترینگ را در برابر منطق آقای رئیس جمهوری بدانند. متأسفانه موافقین فیلترینگ همواره از پاسخ به پرسشهای اصلی فرار میکنند. تجربه یک سال گذشته و حتی پیش از آن نشان میدهد که نقد و رد کردن سخنان آقای روحانی کار سادهای نیست. سعی میکنیم که برخی از خطوط کلی این نگاه را در اینجا شرح دهیم. از منظر آقای روحانی، این نحوه برخورد با فضای مجازی و ترس از آن، در عادتِ نادرستِ مقابله با چیزهای نو و جدید است که همیشه در بخشی از مردم وجود داشته است. اگر جمله معروف امام علی (ع) را به یاد آوریم که فرمود، مردم دشمن چیزهایی هستند که نمیشناسند، در این صورت متوجه میشویم که این مخالفتها با ماهواره و فضای مجازی و امثال آنها ریشه در ترس ناشی از ناآگاهی دارد.
نکته دیگر این است که عوارض فناوریهای جدید کم نیست. هر پدیدهای به همان اندازه که مفید است، احتمالاً عوارضی به همان اندازه هم دارد. براساس عوارض منفی آنها نمیتوان این فناوریها را نفی و طرد و ممنوع کرد، بلکه برای مقابله با آن باید از شیوههای دیگر سود جست. در این مورد خاص سواد رسانهای به معنای آشنایی مردم با فضای مجازی و نیز نحوه استفاده از آن راهحل اساسی است. از همه مهمتر مبارزه با خواست عمومی از نظر آقای روحانی نه مشروع است و نه قانونی. امکانات و اختیارات حکومتها در راهبری جامعه محدودیت دارد. هنگامی که دین یک امر انتخابی است، به طریق اولی سایر موارد را نیز باید در چارچوب انتخاب تحلیل کرد. هنگامی که دهها میلیون نفر از مردم در یک شبکه اجتماعی عضو هستند، فیلتر این شبکه نه تنها معنا ندارد، بلکه نتیجه معکوس نیز خواهد داشت. اصولاً اجبار مردم در اموری که مربوط به اختیار آنان است نتیجه معکوس دارد. نمونهاش کوشش برای استفاده از مردم از شبکههای بومی است که به طور قطع این اجبار نتیجه معکوس دارد، به طوری که حتی مدیران این شبکهها متوجه شدند و خواهان قطع این فشارها به مردم هستند.
مهمترین بخش سخنان آقای رئیس جمهوری مربوط به چرایی وجود اخبار و تحلیلهای نادرست در فضای مجازی بود. ایشان به درستی متذکر شدند که برای اصلاح فضای مجازی نیازمند رسانه رسمی آزاد هستیم. در حقیقت راه اصلاح فضای رسانهای کشور از فیلترینگ نمیگذرد، بلکه از اصلاح نظام رسانهای رسمی کشور و به طور مشخص صداوسیما و سپس مطبوعات میگذرد. تا هنگامی که این نظام رسانهای اصلاح و به معنای دقیق تبدیل به یک رسانه با کلیه مشخصات نشود، نمیتوان انتظار داشت که مشکلات فضای مجازی را حل کرد. فضای مجازی کارکردهای محدود خود را دارد؛ بنابراین دلیلی ندارد که وارد کارکردهای رسانههای رسمی و اطلاعرسانی موثق شود. فضای مجازی قادر به اطلاعرسانی حرفهای نیست. این وظیفه رسانههای رسمی یا روزنامهنگاران حرفهای است. نگاه غیرعلمی و ناشی از ترس به فضای مجازی به بنبست رسیده است. ولی این نگاه نه فقط درباره فضای مجازی که در همه حوزههای دیگر نیز وجود دارد و در آنجا هم به بنبست رسیده است، ولی مثل فضای مجازی نیست که مردم از طریق فیلترشکن آن را دور بزنند و شکست آن را به رخ بکشند؛ بنابراین باید کوشید که این نگاه را در همه حوزهها اصلاح کرد.
آینده درخشان انقلاب و عصبانیت دشمنان
عباس حاجی نجاری در یادداشت امروز جوان با عنوان " آینده درخشان انقلاب و عصبانیت دشمنان " نوشته؛ روز گذشته وزیر خارجه امریکا با ادعای تلاش ایران برای گسترش مذهب شیعه در جهان، شیعه هراسی را نیز بر ابعاد قبلی جنگ روانی خود علیه مردم ایران افزود و در گفتگو با خبرنگار شبکه رسانهای «سینکلیر» در پاسخ به این پرسش که چه تغییری را در ایران انتظار دارد با ادعای اینکه حاکمیت ایران به فکر انقلابیگری دینی و گسترش آن در سرتاسر منطقه و حتی در اروپا است، میگوید «خواست ما از جمهوری اسلامی ایران خیلی ساده است: سلاح اتمی نساز، به برنامه هستهای خود ادامه نده و...» او سپس میافزاید: «چیزی که از ایران میخواهیم، این است که کشوری بشود که رفتاری نرمال داشته باشد.» این در حالی است که وزیر خارجه امریکا هفته پیش در جریان دورهگردی خود در کشورهای منطقه با تأکید بر براندازی نظام ایران گفته بود «ما تلاش میکنیم تا مردم ایران کنترل پایتخت خود را در دستگیرند و ایران به یک کشور نرمال تبدیل شود».
تردیدی در این نیست که آنچه سبب سردرگمی وهذیان گویی مستأجران جدید کاخ سفید شده است این است که باید درعین اعمال بینظیرترین تهدیدها و تحریمها علیه مردم ایران و برای تسلیم ونرمال شدن نظام جمهوری اسلامی ایران مطابق خواست امریکا، به ناچار بر عظمت واقتدار ایران، توان موشکی و هستهای ایران و موج فزاینده گسترش تفکر انقلاب اسلامی نه تنها در منطقه که حتی در اروپا اعتراف کنند. ودر شرایطی که به زعم خود برنامه ریزی کرده وبه این امید نشسته بودند که ایران نتواند چهلمین سال انقلاب خود را جشن بگیرد، حالا ناچار شدهاند که برخوردهای منافقانه گذشته را کنار گذاشته ودر عین تهدید ایران، برای مذاکره با ایران التماس کنند.
شرایط کنونی فشار وتحریم دشمنان علیه ایران اگر چه مشکلاتی را برای مردم ایران ایجاد کرده است، اما این وضعیت در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، شرایطی را ایجاد کرده است که حقانیت مردم ایران در لبیک به فراخوان حضرت امام (ره) برای قیام در برابر سلطه گری استکبار جهانی در آستانه انقلاب نیاز به اثبات نداشته و دشمنی آشکار کاخ سفید علیه مردم ایران به گونهای شده است که دیگر کسی از توهم توطئه سخن نمیگوید واین واقعیت نقطه عزیمتی برای نسلهای جدید و برای تداوم انقلاب در چهل سالهای بعدی است.
مقام معظم رهبری در دیدار مردم قم در روز ۱۹ دیماه با تأکید بر افق روشن انقلاب اسلامی، رسیدن انقلاب به چهلسالگی را درروند شکلگیری تمدنها، آغاز بلوغ و شکوفایی خواندند و افزودند: «در این مسیر تمدنی، چهلسالگی نه دوران پیری بلکه دوران عمق یافتن حرکتها است و به فضل الهی و به برکت «ایمان دینی، عزم راسخ، حضور و آمادگی و کار و تلاش ملت بهویژه انبوه جوانان خوشفکر، مبتکر و امیدوار به آینده، حرکت تاریخی ملت ایران به نتایج درخشان خود خواهد رسید.»
آنچه را که در ترسیم ابعاد روشن انقلاب میتوان مورد تأکید قرار داد این است که به رغم وجود برخی از کاستیها در روند اداره کشور که آنهم محصول ضعفها وناکارآمدیها وغفلت مسئولین از ظرفیتهای انقلاب وباور واعتماد به دشمنان است، نظام اسلامی در چهل سال گذشته توانسته در مسیر تحقق آرمانها واهداف انقلاب گام بردارد. حفظ استقلال وتمامیت ارضی کشور به رغم تحمل یکی از کمنظیرترین جنگهای معاصر در عین صلابت وعظمت وایستادگی انقلاب در مقابل سلطه گران جهانی، نمایانگر قابلیت وتوانایی نظام اسلامی در پاسداشت شعار استقلال است. اهتزاز پرچم اسلام در جهان و ایستادگی در برابر حرکتهای انحرافی تکفیری والتقاطی که با هدف مقابله با حرکت ناب انقلاب اسلامی ایجاد شده بود بیانگر کارنامه روشن انقلاب در پاسداشت اسلامیت نظام است، پاسداشتی که البته هزینههای سنگین مادی وانسانی را بر ایران اسلامی تحمیل کرد.
انقلاب اسلامی با ارائه تصویری کارآمد از دین بهعنوان پدیدهای معنوی پویا توانست نقش آموزهها و اعتقادات دینی را بهعنوان منبع معرفتی و راهنمای زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی به منصه ظهور برساند و توان دین را بهعنوان پرچم معنوی مبارزه برای رفع استیلای بیگانگان، فراروی بشریت قرار دهد و با شاخصه دینباوری و آرمانخواهی، دین را بهعنوان پدیدهای سیاسی و عنصری فرهنگی معرفی کند. تجلی رکن جمهوریت نظام را در نقش وحضور مردم در همراهی با نظام میتوان دید. آنچه این روزها قدرتهای استکباری را عصبانی کرده، همین ویژگی است. چرا که براساس محاسبات آنها باید این فشارها و تحریمها تاکنون چندین بار کشور را دچار چالش وبحران کرده بود، اما برای شکست زنجیره وار فراخوانهای آنها برای تحریک مردم علیه نظام اسلامی، تنها وتنها دلیلی را که میتوان آورد این است که مردم به رغم تحمل مشکلات معیشتی وسختی زندگی، پذیرش سلطه بیگانگان را برنتافته و حاکمیت خود را مطلوبتر از الگوهای تحمیلی بیگانگان میدانند وحاضر نیستند که همچون قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، گاو شیرده بیگانگان باشند.
دشمنان فهمیدهاند که تا زمانی که انقلاب از متن مردم باشد، نمیتوان آن را شکست داد. مقام معظم رهبری در بخشی از بیاناتشان به مناسبت روز ۱۳ آبان ۱۳۹۷ در این زمینه میفرمایند: «یکی از مظاهر شکست امریکا این است که نتوانسته بر روحیه استقلالطلبی جوانان ما اثر بگذارد. جوانان ما در سراسر کشور احساسات استقلالطلبانه دارند؛ بعضی حتی خیلی پایبندی دینی ندارند، اما نسبت به تسلط بیگانه حساس هستند. امروز جوانان ما از جوانان نسل اول انقلاب اگر جلوتر نباشند عقبتر هم نیستند.».
اما در میان شاخصههای کنونی انقلاب آنچه بیشتر قدرتهای استکباری را عصبانی کرده است نفوذ وگسترش انقلاب در منطقه واقبال مردم در این کشورها به سمت انقلاب اسلامی است که آینده روشن انقلاب را در فراسوی مرزهای سرزمینی ایران تضمین میکند. یعنی همان پدیدهای که امریکاییها تحت عنوان شیعه هراسی تلاش دارند نفوذ انقلاب را با آن مهار کنند وبه زعم خود با فشار وتهدید انقلاب را در داخل مرزها محصور کنند، فارغ از آنکه این جذابیتهای انقلاب اسلامی است که سبب این نفوذ واقبال به سمت آن شده است، چرا که اگر مطابق با ادعای آنها درآمد نفتی ایران باعث این نفوذ شده بود، اکنون رژیم سعودی به دلیل پول پاشیهایی که در منطقه کرده است باید محبوبترین دولت بود ونه منفورترین.
مقام معظم رهبری در همان دیدار روز ۱۳ آبان ۱۳۹۷ با تبیین دقیق این نکته یادآور میشوند:
جوانهای عزیز مؤمن در کشورهای نزدیک به ما و همسایه ما که انسان حرفهای آنها را، اقدامات آنان را، پیامهای آن را میبیند، رفتارهای آنان را، احساس میکند که روحیه استقلالخواهی در آنها زیاد است. البته -امریکایی ها- بعضی از این چیزها را از چشم ما میدانند؛ میگویند این به خاطر حرکت جوانان ایرانی است. تهدید میکنند ما را، تهدید میکنند که چرا جوانهای فلان کشور به نیروهای ما حمله کردند؟... اینیک واقعیتی است. امریکاییها چرا درک نمیکنند؟ نفرت ملتها از خودشان را چرا نمیفهمند؟... این احساسات [استقلالطلبانه] بهتدریج در جوانان کشورهای دیگر بهخصوص کشورهای همسایه ما نیز رسوخ کرده است... مردم عراق و سوریه و لبنان و افغانستان و پاکستان از شما متنفرند؛ این به ما چه ربطی دارد؟ چرا امریکاییها نفرت ملتها از خودشان را درک نمیکنند؟ بد کردید، سیطرهجویی کردید و مردم حق دارند از شما متنفر باشند.
ایران و اروپا؛ حرکت روی یخهای نازک
جلالخو ش چهره در سرمقاله امروز ابتکار با عنوان " ایران و اروپا؛ حرکت روی یخهای نازک " نوشته؛ همه هوادارانِ رویکرد منزویساختن دوباره ایران در جامعه بینالمللی، کانون توجه خود را متمرکز بر کنفرانس «صلح و امنیت در خاورمیانه» کردهاند. این کنفرانس قرار است ۱۳ و ۱۴ فوریه (۲۴ و ۲۵ بهمن) در ورشو برگزار شود. کنفرانس ورشو که به ابتکار «دونالد ترامپ» و با دعوت از سران کشورهای جهان قرار است با تمرکز بر موضوع ایران برگزار شود، اکنون به مثابه تیغی دولبه تبلیغ شده که به واسطه آن یا نظام سیاسی ایران مجبور به تغییر در سیاستهایش شود و یا به ایجاد اجماع جهانی دوباره علیه این کشور منجر خواهد شد. اما آیا این سناریو مطابق با خواستهای مخالفان ایران تحقق مییابد؟
گزارش اخیر «گروه بینالمللی بحران» که در ایالات متحده منتشر شده، بر ناکامی واشنگتن در واداشتن ایران به خروج از برجام، انزوای دوباره این کشور و نیز عدم تغییر در رفتار ایران تاکید کرده است. این وضع سبب شده تا ناظران تاکید کنند که دولت ترامپ برای تحقق اهدافش به همراهی اروپا به شدت محتاج است. در این حال، تلاش اروپا بهرغم همه اختلافاتش با ایران، ترغیب این کشور به ماندن در توافق هستهای (برجام) است. خبرها حکایت از آمادهسازی طرح اقدام مالی اروپا (spv) در روزهای آینده دارد. همچنین گفته شده بسیاری از رهبران اصلیترین کشورهای اروپا یعنی فرانسه، آلمان و بریتانیا نه تنها با سیاستهای واشنگتن در برجام و بالتبع آن ایران موافق نیستند، بلکه ممکن است بسیاری از رهبران کشورهای اروپایی و دیگر نقاط جهان نیز در ورشو حضور نیابند. رهبران اتحادیه اروپا علاوه بر موضوع ایران، برداشت خصمانهای از انتخاب ورشو به عنوان میزبان اجلاس یادشده دارند. در نظر اروپاییان، واشنگتن درصدد ایجاد و تعمیق شکاف میان شرق و غرب اروپاست و به این ترتیب میخواهد کیان اتحادیه اروپا را به چالش بکشد. اما این وجه امیدوارکننده برای ایران در مقابله با سیاستهای واشنگتن است. وجه دیگر به روابط کنونی ایران و اروپا مربوط است که مانند حرکت روی یخهای نازک است. روابط این دو، درحالحاضر بسیار متفاوت از اردیبهشت سال جاری (مه ۲۰۱۸) است که ترامپ خروج دولتش از برجام را اعلام کرد.
اتحادیه اروپا بهویژه تروئیکای اروپایی (فرانسه، آلمان و بریتانیا) به همراه اکثریت اعضای این اتحادیه، اصلیترین معترضان خروج آمریکا از برجام بوده و هستند. آنان اقدام واشنگتن را به مثابه تجدیدنظرطلبی در رفتار ابرقدرتی تفسیر کردند که به تعهدات بینالمللی خود پایبند نبوده و جامعه جهانی را با خطر بیثباتی روبهرو میکند. به عبارت دیگر، اروپاییان مشروعیت اخلاقی اقدام دولت آمریکا را زیر سوال برده و بر لزوم اتخاذ راهکارهای لازم و مستقل از اراده بیثباتکننده واشنگتن تاکید کردند. اگرچه از پیش معلوم بود که اروپاییان در اجرای سیاستهای مقابلهجویانه با رویکرد واشنگتن دچار محدودیت هستند، ولی همین مخالفت موجب شد که واشنگتن نه تنها در منزویکردن دوباره ایران در جامعه جهانی ناکام شود بلکه به اهداف خود در ایجاد بیثباتی در جامعه ایران نیز دست نیابد. ازاینرو، شاهد چند تغییر تاکتیکی در سیاستهای اجرایی دولت ترامپ بودهایم که عبارتند از: تغییر لحن واشنگتن از تشدید تحریمها تا تهدید به انتخاب گزینه نظامی، اعزام ناوهای جنگی به منطقه، سفرهای دورهای مقامهای دولت ترامپ به منطقه و دیگر کشورهای تاثیرگذار در جامعه جهانی، و سرانجام تلاش برای تشدید اختلافات میان ایران و اتحادیه اروپا به منظور همراهشدن اروپاییان در مخالفت با برجام و بالتبع آن ایران.
همراهی لهستان، مجارستان، آلبانی با سیاستهای دولت ترامپ البته قابل توجیه است، ولی تلاش برای تاثیرگذاری بر روابط ایران با هلند، دانمارک و اتریش هشداردهنده بوده و این تصور را تقویت میکند که حرکت روی یخهای نازک، بسیار هشداردهندهتر از گذشته شده است. تا برپایی اجلاس ورشو زمان زیادی باقی نمانده است. واشنگتن میکوشد از گسلهای ایجادشده در روابط ایران و اروپا به عنوان فرصتی موقعیتساز بهرهبرداری کند. ایران، اما با ایجاد یکدستی در پیامهای بیرونی خود، میتواند و لازم است بر فرآیندی که به اجماع علیه این کشور نظر دارد، تاثیر گذاشته و همچنان سیاستهای واشنگتن را در بحران مشروعیت نگه دارد.
انتهای پیام/