به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ رمان احضاریه اثری از «علی موذنی» است که در نشر اسم منتشر شد. این کتاب در ردیف رمانهای مذهبی ما قرار میگیرد و سعی میکند جلوهای دیگر از زندگی حضرت زینب (س) را به نمایش بگذارد. کتاب با این جملات آغاز میشود:
«یکی از دوستانم که مقید است آخر هر ماه قمری را با سفر به مشهد به اول ماه قمری بعد پیوند میزند، با استقامتی مثال زدنی در طی دو سال اخیر هر دو ماه یک بار زنگ زده و دعوتم کرده تا در سفر به مشهد با او همراه شوم. من هم هربار جواب رد داده ام. اما... اما نه گفتن برای رفتن به سفر مشهد فرق میکند با نه گفتن به سفرهای دیگر که بیشتر تفریحی هستند، عوارض دارد. یکی از این عارضهها احساس گناهی بود که بعد از نه گفتن دست میداد و مضطربم میکرد که مبادا خودم را از دریافت یک هدیه معنوی محروم کنم. احساس دیگر دلخوری بود و این اواخر عصبانیت از دوستی که خود را مقید میدانست هر دو ماه یکبار احساس فروخفته گناه را در من بیدار کند.»
رمان احضاریه نثری روان دارد از همان ابتدا به کشمکش داستانی مواجه میشویم. این کشمکش در نگاه متفاوت دو دوست به طلبیده شدن توسط امام رضا (ع.) خود را نشان میدهد. در ادامه نویسنده میگوید دیدگاهش از ابتدا نسبت به طلبیده شدن چه بوده است و برای بیان این امر خاطراتی از دوران کودکی اش را بازگو میکند. نویسنده مخاطب را رو به رویش میبیند و با او مانند کسی که میخواهد ماجرایی را برای دوستش تعریف کند، مواجه میشود. انگار مخاطب دوست اوست با همان شور و هیجان حرف میزند.
نویسنده در صفحات بعدی خاطرهای از سفرش را به مشهد به همراه مادرش بیان میکند. نویسنده پس از نقل این خاطره به زمان حال میآید و دوباره با دوستش تلفنی گفتگو میکند. این رفت و آمد ذهنی بین حال و آینده برای خواننده لذت بخش است. این شیوه بیان روایت را در اصطلاح جریان سیال ذهن مینامند. نمونه عالی این شیوه را میتوان در کتاب «شازده احتجاب» مشاهده کرد. رمانهایی از این دست ذهن خواننده را از زمان حال به گذشته و از گذشته به حال میاورد. نمونه این رمانها را در عالم سینما هم میتوان مشاهده کرد.
در یکی از همین رفت و برگشتهای ذهنی میخوانیم:
رجوع اختیاری آن است که سالک با ارشاد انسان کامل طریق تصفیه را بپیماید و به تهذیب نفس رسد و حقیقت را شهود کند، اما رجوع اجباری فقط با مرگ و فنای کالبد عنصری تحقق یابد؛ و قولی از حکیم سبزواری را در ستونی دیگر خرج کرده بودم، چون انسان کامل مظهر جمیع اسماء و صفات الهی است و صفت قهر و لطف را توأمان دارد پس با همگان اعم از صالح و طالح معاشرت کند.
معذرت میخواهم رسول جان شوخی بی مزهای بود به دل نگیر هرچند هنوز پای حرفم هستم و به این شیوه سفر کردن نمیگویم طلبیده شدن.
عارفه، خواهر شخصیت اصلی داستان مطلبی را برای انتشار در مجله به برادرش داده است مطلب چاپ نمیشود در خلال گفتگوهای میان این خواهر و برادر است که روایتهای مختلفی از زندگی حضرت زینب (س.) بیان میشود این روایتها را عارفه میگوید. در فصلهای بعدی به سراغ زندگی حضرت زینب (س.) میرود و از زمان فوت مادر گرامیشان، حضرت فاطمه (س.) داستان این بانوی بزرگ اسلام را روایت میکند. البته در جای جای داستان رفت و برگشتهای ذهنی نویسنده وجود دارد.
در جای دیگری از این رمان میخوانیم:
طلحه، صحابهای که دست راستش را مقابل تیرهای جنگ احد گرفت تا به پیامبر خدا اصابت نکند و برای همین تا زنده بود دستش از کار نیفتاد با زبیر سراع علی میروند و میگویند: ما شمر را در تقسیم بیت المال بیشتر میپسندیم تا روش تو را. او سهم هرکسی را متناسب با زحمتی که برای اسلام کشیده و بیشتر مجاهدت کرده بود در نظر میگرفت. اما تو به هر تازه از راه رسیدهای همان مقدار سهم میدهی که به صحابه نزدیک پیامبر؛ و ظاهرا پیش تو فرقی میان کنیز و غلام با صاحبشان نیست. این چه معیاری است؟
علی میفرماید: معیار من همان است که در کتاب رسول خدا آمده و رسول خدا به آن عمل میکرد. اگر تازه مسلمانان سیره رسول خدا را ندیده اند شما که دیده اید پس چرا جای تشویق من به من اعتراض میکنید و مدح آن کسی را میگویید که برخلاف کتاب خدا و سیره رسول عمل کرده؟
در مجموع میتوان گفت: رمان «احضاریه» از جمله رمانهایی است که تلاش میکند از دید دیگری به مباحث دینی بپردازد. از نویسندگان دیگری که این شیوه را دارد «سید مهدی شجاعی» است وی در داستانها و رمان هایش تلاش میکند از زاویه دیگری به موضوع بنگرد و همین از زاویه دیگر نگریستن است که رمان احضاریه و رمانهایی از این دست را برای مخاطب دلنشین میکند. به قول معروف «سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر».
انتهای پیام/