در مطلب زیر مروری کوتاه بریکی از خاطرات شهید لشکری را میخوانید.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سید[1] هوش عجیبی داشت و کافی بود فقط هر مطلب را یک بار بخواند تا از حفظ بشود، یکی از استادانش با اینکه خیلی او را سر کلاس نمی دید ولی خوب به این موضوع پی برده بود و از طرف دیگر رتبه ششم شدن او در کنکور سراسری هم، مساله ای بود که توجه دیگران را به سید جلب می کرد به خصوص اساتیدش را.

استادش که خیلی نسبت به مسأله ادامه تحصیل او حساس بود و می دانست که اگر ادامه بدهد و سر کلاس ها حاضر بشود، از نوابغ و آینده داران جامعه پزشکی خواهد شد، قضیه را دنبال کرد و زنگ زد به مسئول گردان بهداری و از او خواست تا سید را زودتر به تهران برگرداند و گفت: اگه بزارید که اون سر کلاسهاش حاضر بشه به جای اینکه آخر ترم جزوه ها رو بگیره و بخونه از نوابغ پزشکی کشور میشه.

شرط سید برای رفتن سر کلاس های دانشکده پزشکی چه بود؟

خبر که به گوش فرمانده اش رسید ازش خواست تا زودتر برگردد سر کلاس اما از فرمانده اصرار و از سید انکار که نمی رود تا جایی که فرمانده بهش گفت: سید جان می دونی طبق فتوای امام که تو مقلد ایشونی جنگ واجب کفاییه و من هم به اندازه کافی اینجا نیرو دارم اما درس خوندن برای تو واجبه.

کلام فرمانده که به اینجا رسید، سید کوتاه آمد و برای فرمانده شرط گذاشت که پس حتما موقع عملیات خبرم کنید.[2]



  1. شهید سید محمد شکری، دانشجوی ممتاز رشته پزشکی دانشگاه تهران. وی رتبه ششم کنکور سراسری بود که در عملیات کربلای پنج و در دوازدهم اسفند ماه سال 65 در شلمچه به شهادت رسید.
  1. برگرفته از خاطره یکی از اساتید وی.

منبع: جماران

انتهای پیام/

چند قدم همراهی با شهید شکری

برچسب ها: شهدا ، خواندنی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.