به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، "اون با این دیدار کرد"، خبری که در روز جمعه توجه بسیاری از رسانههای جهان را به خود جلب کرد. کیم جونگ اون رهبر جوان کره شمالی با مون جائه این رئیس جمهور کره جنوبی در خط مرزی دو کشور که حالا موسوم به خط صلح است، با یکدیگر دیدار کردند. این دیدار دیپلماتیک در حالی رخ داده که پیش از آن جنگ در یک قدمی شرق آسیا بود. آزمایشهای موشکی مکرر از طرف پیونگ یانگ و مانورهای نظامی مشترک بین آمریکا و متحدان منطقهای آن شرایط را به مرز هشدار رسانده بود و دو طرف تا مرز تهدید یکدیگر پیش رفته بودند. حالا پس از یک اوج در بحران، به نظر میرسد نمودار جنگ، سیر نزولی را در پیش گرفته است، به طوری که پیونگ یانگ آمادگی خود را برای نشستن بر میز مذاکره اعلام کرد و رئیس جمهور کره جنوبی به عنوان متحد منطقهای آمریکا با استقبال گرم رهبر همسایه شمالی خود، وارد خاک پیونگ یانگ شد.
این فرض که کیم جونگ اون یک شبه به این نتیجه رسیده تا نرمش و انعطاف در برابر طرف مقابل خود نشان دهد، فرض اشتباهی است چون عوامل متعددی را میتوان برای چنین رفتاری بر شمرد که از مهمترین آنها باید به جنگ اقتصادی بین چین و آمریکا، تحولات غرب آسیا و روابط رقابت آمیز مسکو-واشنگتن در این منطقه، تحولات ژئواستراتژیکی در سطح جهانی و... اشاره کرد. در حوزه امنیت بین الملل این دومین موضوع هستهای است که سیاستمداران جهان را دور یک میز مینشاند. پیش از آن برنامه صلح آمیز هستهای ایران که برای حدود 12 سال تمرکز جهانی در حوزه امنیت را به خود جلب کرده بود سرانجام به توافقی تحت عنوان "برجام" منتهی شد. در این توافق تهران بر توسعه بخشی از برنامه هستهای خود چشم پوشی کرد و در مقابل نیز طرف غربی متعهد شد، تحریمهای اقتصادی را که مربوط به برنامه هستهای بود برطرف کند و مسیر روابط بانکی، مالی وفروش نفت را برای تهران هموار کند.
اما شرایط آنطور که باید پیش نرفت و با روی کار آمدن جمهوری خواه آمریکایی سیر سینوسی انجام تعهدات از سوی طرف غربی شدت بیشتری پیدا کرد و حالا به گفته برخی کارشناسان بین الملل از برجام جانی نیمه جان باقی مانده است.اصرار رئیس جمهور ایالات متحده بر وارد کردن موضوعات جدید در این توافقنامه؛مادالعمر کردن محدودیت های موجود در برجام و اعمال تحریم های گوناگون به بهانه های مختلف برای بی اثر کردن تعهدات پذیرفته شده از سوی واشنگتن همه از جمله مواردی است که با نزدیک شدن به 12می برابر با 22 اردیبهشت توجه همه را به تریبون کاخ سفید جلب کرده تا بینند که آیا یانکی سفید پوست تصمیم به تعلیق تحریم ها خواهد گرفت یا خیر؟در این میان سوالی پیش آمده که فراهم شدن باب مذاکره بین واشنگتن- پیونگ یانگ چه تاثیری بر ادامه برجام خواهد داشت؟ آیا این مذاکرات نکته مثبتی برای برجام است یا خیر ؟و اینکه آیا فراهم شدن روند مذاکرات در شرق آسیا تاثیری بر رفتار ایران در قبال برنامه دفاعی خود خواهد داشت؟
فراهم شدن زمینه مذاکره با کره شمالی، تحلیلهای دوگانهای را از طرف برخی سیاستمداران و کارشناسان در پی داشته است. عدهای بر این باور هستند که اگر ترامپ میخواهد با کیم جوان به توافق دست پیدا کند باید نسبت به تعهدات خود در توافق با ایران متعهد باشد، چرا که توافق و مذاکره با ایران نمونهای عملی برای پیونگ یانگ است تا مسئولیت پذیر بودن آمریکا را ارزیابی کند. از طرف دیگر کارشناسانی نیز هستند که هر گونه باب مذاکره با کره شمالی را مرگ برجام میدانند. زیرا گفتوگو با کره شمالی دستاویزی برای ترامپ جمهوری خواه است تا به رقیبان دموکرات خود نشان دهد مذاکره به زعم او، خوب چگونه است، همچنین این مذاکره ضرب شستی برای کره شمالی محسوب میشود که تمام موضوعات را با آمریکا بر سر میز مذاکره بگذارد تا به قول آمریکاییها به یک توافق ناقص دست پیدا نکنند تا سیاست همیشگی آمریکا که مبتنی بر محروم کردن به صورت آرام آرام است، شامل حالش نشود. در این نوع از استراتژی یک دولت برای اینکه طرف مقابل را نسبت به توانمندیهایش محروم کند به صورت قدم به قدم پیش میرود و هر بار یک موضوع و یک توانمندی را مد نظر قرار میدهد که در نهایت طرف مقابل به خود میآید و میبیند خلع سلاح کامل شده و آهی در بساط ندارد.
نکته قابل توجه در مذاکره پیونگ یانگ-واشنگتن این است که کیم جونگ اون مسیر هستهای شدن را طی کرده است. این کشور توانایی ساخت کلاهک هستهای را پیدا کرده و بمب هیدروژنی خود را نیز آزمایش کرده و به دانش سلاح هستهای دست یافته است، به همین دلیل از این مرحله به بعد باید به فکر گسترش باشد و آنچه به عنوان تعلیق از جانب کره مطرح میشود به این معناست که این کشور در حال حاضر گسترش فعالیتهای اتمی خود را کنار گذاشته و قصد تعطیلی و برچیدن برنامه هستهای خود را به طور کامل و جامع ندارد.
در طول دو دهه گذشته توان موشکی کره شمالی به شکل قابل توجهی گسترش پیدا کرده است و تقریبا نقاط حساس و راهبردی را تحت تاثیر قرار میدهد. در طول این سالها کره ضمن توسعه انواع جدیدی از موشکهای بالستیک توجه زیادی را صرف تحرک و آسیب پذیری موشکهای بالستیک خود کرده است که حاصل این تلاش تعداد قابل توجهی موشک بالستیک میان برد بود؛ موشکهایی که نقطه اوج آنها توسعه موشکهای دوربرد «Pukguksong-2» با برد سه هزار کیلومتر و «Hwasong-12» و «Hwasong-14» با بردی بین پنج تا 12 هزار کیلومتر بود. این موشکها نه تنها میتوانند سایه خود را به پایگاههای نظامی منطقه آمریکا در اقیانوس آرام برسانند، بلکه برای نخستین بار به راحتی به سواحل غربی آمریکا هم میرسند.
درباره برنامه هستهای این کشور نیز باید گفت هر چهار آزمایش اتمی کره شمالی از نوع شکاف هستهای بوده است که در نتیجه آن بمبی با شکاف هستهای، با قدرت تخریب بالا مانند آنچه در هیروشیما و ناکازاکی رخ داد، میتواند تولید میشود. در 3 سپتامبر 2017 نیز رهبر کره شمالی از آزمایش بمب هیدروژنی خبر داد، برخلاف بمبهای اتمی معمولی، این بمب از گداخت هستهای کمک میگیرد تا انفجاری بزرگتر را تولید کند. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که کره شمالی از حوالی سال 2013 توانسته سرهای جنگی هستهای را روی موشکهای کوتاه برد خود سوار کند. این تکنولوژی میتواند برای ساخت و سوار کردن سرهای جنگی هستهای روی موشکهای قاره پیما هم به کار گرفته شود بنابراین بیشتر موشکهای بالستیک کرهای توانایی حمل کلاهک هستهای را دارند و این کشور بازدارندگی هستهای خود را به اتمام رسانده است.
در این میان برای کشوری که تا این مرز از بازدارندگی پیش رفته است غیرعقلانی، غیرمنطقی و ضد امنیت ملیاش است که بخواهد از راه رفته چشم پوشی کند، بنابراین رهبر جوان کره شمالی نه تنها برنامه هستهای و موشکی خود را از بین نخواهد برد بلکه در مذاکره با آمریکا امتیازات بیشتری را مطرح میکند و توان چانه زنی خود را در مذاکرات بالا میبرد. همان قدر که برای آمریکا محال است که دست از سر شرق آسیا بردارد و سربازان خود را به خانه برگرداند برای کیم جوان نیز دست برداشتن از سلاح های مورد علاقهاش غیرممکن است.
با توجه به مواردی که گفته شد، دلایل مهمی را میتوان نام برد که مذاکرات آمریکا و کره شمالی نه تنها بر رفتار جمهوری اسلامی ایران تاثیری نخواهد داشت، بلکه در مورد برجام نیز اتفاق مهمی تلقی نمیشود. این دلایل را می توان چنین برشمرد:
مورد اول، نکته مهم و اصلی این است که باید منتظر بود و دید آیا مذاکرات پیونگ یانگ-واشنگتن روند نرمالی را طی خواهد کرد یا خیر. با توجه به اینکه پیش شرطهای مطرح شده از سوی دو طرف خط قرمز برای هر یک محسوب میشود بعید به نظر میرسد در کوتاه مدت به نتیجه مطلوبی برسد و بتواند تحولی شگرف در معادلات به وجود آورد.
مورد دوم، بی مسئولیتی آمریکا در قبال تعهداتش در برجام نکته منفی در کارنامه مذاکره با ایالات متحده محسوب میشود. همین یک مورد مذاکره نشان میدهد که پل غربیها راه مطمئنی برای عبور نیست.
مورد سوم، امنیت و بقا در نظامی که همه کشورها با اتکا به توان داخلی خود باید خودیار باشند، مهمترین دغدغه کشورها محسوب میشود و کاملا غیرعقلانی است کشوری تصمیم بگیرد بازدارندگی و توان دفاعی خود را در محیطی که هر لحظه امکان غرق شدن در آن وجود دارد روی میز مذاکره بگذارد و امتیاز ناچیز اقتصادی بگیرد.
در نهایت آخرین مورد این است که این مذاکره نمیتواند مولفه تاثیرگذاری بر رفتار ترامپ جمهوری خواه در قبال برجام باشد چرا که رویکرد اصلی در سیاست خارجی آمریکا سلبی است و این کشور تمام تلاش خود را میکند تا امتیاز بگیرد تا امتیاز بدهد و این خوش بینی که آمریکا برای راضی کردن پیونگ یانگ هم که شده به تعهداتش نسبت به برجام پایبند خواهد ماند جای شک و تردید دارد.
انتهای پیام/