به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، نزدیک به یک ماه شد که جهان شاهد تحولی عجیب در روند یک بحران هستهای در شرق آسیا است. خبر از این جا شروع شد که کره شمالی آمادگی مذاکره با آمریکا را دارد؛ عجیب اما واقعی بود. رهبر جوان دیگر از مواضع تند و حمله مستقیم به گوام چیزی نمی گفت و تمایل داشت با ترامپ بر سر میز مذاکره بنشیند. در همین راستا خبر دیگری با این محتوا که کره شمالی برای تعلیق برنامه هستهای خود و تعطیلی یک سایت هستهای برای آغاز مذاکرات پیش قدم شده است، بهت خاصی را میان کارشناسان ایجاد کرد، چراکه این نرمش و واکنش منعطف در حالی مطرح شده که پیش از آن تنش واشنگتن-پیونگ یانگ به مرحله ای رسیده بود که دو طرف یکدیگر را به حمله نظامی تهدید می کردند و جهان هر لحظه به سمت یک جنگ هستهای پیش می رفت تا جایی که آماده باش نظامی و هستهای در ژاپن، کره جنوبی و گوام که نقطه هدف حمله کره شمالی بود، برقرار شد.
تقریبا طی یکسالی که تنش بین رهبر کره شمالی و دونالد ترامپ در گرفته بود تحلیل های متعددی از سوی کارشناسان مطرح می شد و هر کدام به نوعی بر اساس دیدگاه خود، آینده بحران به وجود آمده در شرق آسیا را تبیین می کردند و سعی داشتند دلیلی برای رفتار دو کشور هسته ای ارائه بدهند. اما مطمئنا هیچکدام این پیش بینی را که رهبر جوان کره شمالی به این سرعت چنین واکنش منعطفی از خود به نمایش خواهد گذاشت، نداشتند.
دیدگاه آمریکایی و غربی، این رفتار همکاری جویانه کیم جونگ اون را ناشی از فشار اقتصادی و تحریم های بی سابقه نسبت به پیونگ یانگ توصیف می کند و ادعا می کند که وجود فشار تحریمی باعث شده است که کره شمالی در مذاکره با متحدین منطقهای آمریکا، آمادگی خود را برای عقب نشینی اعلام کند تا زمینه مذاکره با واشنگتن که زمزمه هایی از نیز آن شنیده می شود، فراهم شود. اما در آن سوی ماجرا این موضوع روشن است که رهبر جوان کره شمالی قدرت نظامی و هسته ای خود را ضامن ثبات حکومت خود می داند و در تلاش است با رشد و توسعه آن به مردمی که او را به عنوان یک شخصیت پیشوا پذیرفته اند، القا کند که قوی و قدرتمند است. با توجه به این موارد سوالی در این زمینه پیش می آید که چرا کیم جونگ اون یکباره چنین چرخشی را در دستور کار خود قرار داده است؟ آیا واقعا تحریم های اقتصادی موجب چنین انعطافی شده است و یا وجود بازیگران قدرتمند و همراه با کره هم چون چین و روسیه تلاش کرده اند چنین اتفاقی رخ بدهد و در نهایت این ترامپ بوده که برنده بازی شده است یا خیر ؟
در پاسخ به سوال آخر و با تاکید بر این نکته که ترامپ اولین رئیس جمهوری نیست که از سوی کره شمالی برای مذاکره دعوت می شود و در طی بیست ساله گذشته این دعوت همواره از جانب پیونگ یانگ وجود داشته باید گفت دونالد ترامپ ترجیح داده است شانس دیپلماتیک خود را با پیونگ یانگ امتحان کند و ضرب شستی را به رقبای دموکرات و منتقدین داخلی خود نشان دهد؛ اما نقطه عطف ماجرا این جاست که پذیرش مذاکره با کره شمالی بدین معناست که ترامپ ناخواسته پیونگ یانگ را برای به رسمیت شناخته شدن به عنوان یک قدرت هستهای و هم تراز با آمریکا پذیرفته است و این دقیقا همان چیزی است که کره شمالی به دنبال آن بود.
لذا مبرهن و واضح این است که برنامه هستهای و موشکی کره شمالی به هیچ وجه عقب نشینی را تجربه نخواهد کرد، چراکه این کشور به سطح بازدارندگی مناسب دست یافته و هر زمان بخواهد سلاح مورد نظرش را می سازد، به اصطلاح، این کشور توسعه هستهای خود را به اتمام رسانده و وارد مرحله گسترش شده است، پس کیم جونگ اون با دستانی پر پای میز مذاکره آمده و مطمئنا به راحتی دستاوردهای خود را نمی فروشد و امتیازات بیشتری را کسب خواهد کرد.
در خصوص بازگشت و نرمش کره شمالی باید به این نکته اشاره کرد که دو قدرت چین و روسیه نقش پررنگی را در این زمینه ایفا کرده اند و این امر شاید به دلیل وجود مذاکراتی بین این دو کشور با واشنگتن است، به طوری که ترامپ نیز در روزهای گذشته اعمال تحریم های جدید علیه مسکو را به تعویق انداخت و از سوی دیگر با شروع جنگ تجاری بین چین و آمریکا و سطح بالای صادرات پکن به واشنگتن که هر گونه تنش و اختلاف نظری می تواند این تعادل تجاری منفعت محور را بهم بریزد. همه اینها مزید بر علت است که امروز در رسانه ها تحت عنوان عقب نشینی کره شمالی از آن یاد می شود.
چین برای حفظ تعادل تجاری مثبت خود با آمریکا نیازمند کاهش تنش های اقتصادی است، بنابراین بر خود لازم دانسته تا حدودی به مسئله کره شمالی ورود پیدا کند تا با برگ برنده پیونگ یانگ مانع ضرر اقتصادی خود بشود. از طرفی دیگر؛ شاید تعویق تحریم های جدید آمریکا علیه مسکو این زمینه را فراهم کرده باشد که پوتین چراغ سبزی را به واشنگتن نشان دهد و از کره شمالی بخواهد با حفظ موقعیت کنونی خود وارد مذاکره شود. در مورد تحریم های اقتصادی و فشار ناشی از آن بر تغییر رفتار پیونگ یانگ باید گفت هر چند در این اواخر چین با تحریم های بین المللی علیه کره شمالی همنوایی کرد، اما واقعیت امر این است که مسکو و پکن مهم ترین نقش را در دور زدن تحریم ها علیه کره شمالی داشتند و همین امر اعصبانیت آمریکا را بر انگیخته بود. اگر هم تحریم را موثر بدانیم قطعا دلیل اصلی و علت العلل این اتفاق نیست.
اما این چرخش و نرمش را نمی توان عقب نشینی کره شمالی توصیف کرد، زیرا این برای بار اول نیست که کره شمالی وارد مذاکره با آمریکا می شود. پیونگیانگ یک بار در سال 1994 با آمریکا به توافقی موسوم به «چارچوب مورد توافق» دست یافت و پذیرفت برای ساخت سلاح اتمی تلاش نکند. هرچند عدم پایبندی آمریکاییها به این توافق (از جمله خودداری این کشور از انتقال سوخت به نیروگاههای کره شمالی بر خلاف توافق) نهایتا موجب شکست آن و احیای برنامه اتمی کره شمالی شد، اما این کشور در سال 2005 هم بعد از مذاکرات 6 جانبه با حضور آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه، در بیانیهای تأکید کرد که به «کنار گذاشتن کامل تسلیحات اتمی» متعهد است؛ اما آنچه که بعد از سال 2005 رخ داد، خلاف چنین برداشتی بود.
بنابراین با توجه به شروطی که کره شمالی برای مذاکرات تعیین کرده است که مبتنی بر عادیسازی روابط و به رسمیت شناختن حاکمیت کنونی کره شمالی و خروج نیروهای آمریکایی از شبه جزیره کره و پایان دادن به پیمان نظامی این کشور با کره جنوبی است، باید منتظر بود و دید که سرانجام آمریکا چنین امتیازاتی را به کره خواهد داد و یا پیونگ یانگ نسبت به برد موشکی و گسترش سلاح های هستهای خود محدودیتی را خواهد پذیرفت. نکته قابل توجه این است که شروط تعیین شده برای مذاکره از سوی کیم جونگ اون باب میل روسیه و چین نیز هست، چرا که این دوکشور نسبت به حضور نظامی آمریکا در شرق آسیا احساس رضایت نمی کنند، لذا به نظر می رسد که پشت میز مذاکره کره شمالی با آمریکا صندلی چین و روسیه نقش پررنگی را دارد.
انتهای پیام/
ازطرفی ترامپ هم اصلا قابل اعتماد نیست و به راحتی بهانه برای خروج از هرگونه توافق احتمالی را به دست کره شمالی خواهد داد
طرف سایت های هسته ایش رو تعطیل کرده چی دارید میگید؟؟؟