تفسیر آیات91 سوره انعام را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.
انعام، ششمین سوره قرآن است و داراي 165 آيه و مكي مي باشد.در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «سوره انعام به یکباره بر من نازل شده و هنگام نزول، هفتاد هزار فرشته که در حال تسبیح «سبحان الله» و تمجید «الحمدلله» گفتن هستند آنرا مشایعت و همراهی کردند. هر کس این سوره را بخواند این 70هزار فرشته در شب و روز، به تعداد آیات سوره انعام بر او درود می فرستند.
در روایتی دیگر از ایشان آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که خداوند در دار دنیا آن را آفریده است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار حسنه و صدهزار درجه به او عنایت می شود...»
امام جعفر صادق علیه السلام نیز در این باره فرموده است: سوره انعام به صورت کامل و یکباره بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است. پس آن را عظیم و عزیز بدارید. زیرا در 70 جای آن نام خداوند برده شده است و اگر مردم می دانستند چه آثار و برکاتی در این سوره نهفته است ان را رها نمی کردند.

تفسیر آیات91 سوره انعام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۱﴾
و آنگاه كه [يهوديان] گفتند خدا چيزى بر بشرى نازل نكرده بزرگى خدا را چنانكه بايد نشناختند بگو چه كسى آن كتابى را كه موسى آورده است نازل كرده [همان كتابى كه] براى مردم روشنايى و رهنمود است [و] آن را به صورت طومارها درمى ‏آوريد [آنچه را] از آن [مى‏ خواهيد] آشكار و بسيارى را پنهان مى ‏كنيد در صورتى كه چيزى كه نه شما مى‏ دانستيد و نه پدرانتان [به وسيله آن] به شما آموخته شد بگو خدا [همه را فرستاده] آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند (۹۱)

شان نزول :
خدانشناسان
از ابن عباس چنين نقل شده كه جمعى از يهوديان گفتند: اى محمد! آيا راستى خداوند كتابى بر تو فرستاده است ؟! پيامبر گفت : آرى ، آنها گفتند: به خدا سوگند كه خداوند هيچ كتابى از آسمان فرو نفرستاده است !. در شان نزول اين آيه ، روايات ديگرى نيز نقل شده و چنانكه بعدا خواهيم دانست آنچه در بالا آورديم از همه بهتر و مناسبتر است .
تفسير:
در اينكه اين آيه درباره يهود است يا مشركان در ميان مفسران گفتگو است ، ولى از آنجا كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در مكه گفتگوئى با يهود نداشته و آنچه بوده در مدينه بوده است و از طرفى سوره انعام كه اين آيه جزء آن است مكى است ، بعضى معتقدند كه اين آيه استثنائا در مدينه نازل شده است و به دستور پيامبر به تناسب خاصى در وسط اين سوره مكى قرار گرفته و اين موضوع در قرآن نمونه هاى فراوانى دارد.
براى روشن شدن حقيقت مطلب ، نخست بايد تفسير اجمالى آيه را بدانيم و بعد در باره اينكه آيه از چه اشخاصى سخن ميگويد و هدفش چيست بحث كنيم نخست ميگويد آنها خدا را آنچنانكه شايسته است نشاختند زيرا گفتند: خدا هيچ كتابى بر هيچ انسانى نازل نكرده است ! (و ما قدروا الله حق قدره اذ قالوا ما انزل الله على بشر من شى ء).
خداوند به پيامبرش دستور مى دهد كه در جواب آنها بگو چه كسى كتابى را كه موسى آورد و نور و هدايت براى مردم بود نازل گردانيد؟ (قل من انزل الكتاب الذى جاء به موسى نورا و هدى للناس ).
همان كتابى كه آن را به صفحات پراكندهاى تبديل كردهايد، بعضى را كه به سود شما است آشكار ميكنيد و بسيارى را كه به زيان خود مى دانيد پنهان مى داريد(تجعلونه قراطيس تبدونها و تخفون كثيرا).
و در اين كتاب آسمانى مطالبى به شما تعليم داده شد كه نه شما و نه پدرانتان از آن با خبر نبوديد و بدون تعليم الهى نمى توانستيد با خبر شويد (و علمتم ما لم تعلموا انتم و لا آبائكم )
در پايان آيه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه تنها خدا را ياد كند و آنها
را در اباطيل و لجاجت و بازيگرى خود رها سازد زيرا آنها جمعيتى هستند كه كتاب الهى و آيات او را به بازى گرفته اند. (قل الله ثم ذرهم فى خوضهم يلعبون )
اكنون اگر اين آيه در مدينه نازل شده باشد، و روى سخن به يهود باشد معنى آن چنين است : كه جمعى از يهود منكر نزول كتاب آسمانى بر تمام پيامبران بودند آيا چنين چيزى ممكن است ؟ كه يهود و پيروان تورات ، نزول كتاب آسمانى را انكار كنند؟ اگر تعجب نكنيد آرى ، و با توجه به يك مطلب نكته اين موضوع روشن ميشود، زيرا چنانكه كتب عهد جديد (اناجيل ) و عهد قديم (تورات و كتابهاى وابسته به آن ) را به دقت بررسى كنيم خواهيم ديد كه اين كتابها هيچكدام لحن آسمانى ندارد، يعنى جنبه خطاب خداوند به بشر در آنها نيست ، بلكه به خوبى از آنها استفاده مى شود كه اينها از زبان شاگردان و غير شاگردان از پيروان آئين موسى (عليه السلام ) و مسيح (عليه السلام ) به شكل تاريخ و شرح زندگى نوشته شده است و ظاهرا يهود و مسيحيان كنونى نيز اين مطلب را انكار نمى كنند زيرا داستان مرگ موسى و عيسى و حوادث زيادى مربوط به زمانهاى بعد از آن در اين كتابها آمده است ، نه به عنوان پيش بينى بلكه به عنوان خبرى از گذشته ، آيا چنين كتابى امكان دارد بر موسى و عيسى نازل شده باشد.
منتها مسيحيان و يهوديان عقيده دارند كه اين كتابها چون به دست انسانهائى نوشته شده كه از وحى آسمانى با خبر بودند كتاب مقدس ‍ و قابل اعتماد و خالى از اشتباه محسوب ميشود.
با توجه به اين نكته روشن مى شود كه چرا آنها از لحن قرآن كه به شكل خطاب خدا به پيامبر و بندگان است تعجب ميكردند، و در شان نزول فوق نيز خوانديم كه آنها با تعجب از آن حضرت پرسيدند آيا خداوند كتاب آسمانى نازل كرده ؟ و سپس اين موضوع را بطور كلى انكار كردند كه هيچ كتابى از ناحيه خدا بر هيچ انسانى حتى موسى نازل نشده است .
ولى خداوند در جواب آنها به اين موضوع اشاره مى كند كه خود شما عقيده داريد الواح و مطالبى بر موسى نازل گرديد، يعنى اگر آنچه در دست شما است كتاب آسمانى نيست ، لا اقل قبول داريد كه چنين چيزى از طرف خدا نازل شده است كه قسمتى از آن را آشكار و قسمت زيادى را پنهان ميداريد، و به اين ترتيب اشكالى باقى نمى ماند كه چگونه ممكن است يهود منكر نزول كتاب آسمانى شده باشند (دقت كنيد).
و اگر آيه همانند ساير آيات اين سوره درباره مشركان باشد معنى آن چنين مى شود كه آنها منكر هر گونه كتاب آسمانى شدند تا دعوت پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) را انكار كنند، ولى خداوند براى آنها استدلال مى كند كه چگونه ممكن است چنين ادعائى داشته باشند با اينكه خداوند تورات را بر موسى نازل كرد؟ و مشركان اگر چه آئين يهود را قبول نداشتند ولى انبياء پيشين و ابراهيم و حتى موسى را احتمالا به عنوان پيامبرى براى منطقه و عصر خاصى قبول داشتند، و خود را پيرو آئين ابراهيم ميدانستند، و لذا هنگامى كه پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) ظهور كرد و براى جستجوى علائم او به نزد اهل كتاب رفتند و از آنها خواستند كه در كتب خود بررسى كنند، آيا خبر از چنين پيامبرى مى دهد و اگر آنها اين كتب را به هيچوجه قبول نداشتند چگونه ممكن بود چنين درخواستى كنند؟ لذا بعد از سؤ ال از يهود آنچه به سود آنها بود اظهار و آنچه به زيانشان بود مخفى مى كردند (مانند نشانه هاى پيامبر كه در كتب پيشين آمده بود) و به اين ترتيب آيه قابل تطبيق بر گفتار مشركان مكه نيز مى تواند باشد.
ولى تفسير اول با لحن آيه و شان نزول ، و ضمائرى كه در آيه است ظاهرا سازگارتر مى باشد.

تفسیر آیات91 سوره انعام
نكته ها
در اينجا به چند موضوع بايد توجه كرد:
1 - قراطيس جمع قرطاس است و اصل آن بطورى كه بعضى گفته اند ازيونانى گرفته شده و معنى آن چنانكه راغب در كتاب مفردات ميگويد هر چيزى است كه روى آن مى نويسند بنابراين كاغذ معمولى و پوست حيوانات و درختان و مانند آن كه در قديم الايام نامه و كتابها را روى آن مى نوشتند، نيز شامل ميشود، و منحصر به كاغذ معمولى نيست .
2 - ممكن است سؤ ال شود كه چرا در آيه مذمت از يهود شده كه آنها وحى آسمانى را روى كاغذها و مانند آن نوشته بودند اينكه مذمتى ندارد.
در پاسـخ ميگوئيم : مذمت از اين نظر نيست ، بلكه از اين نظر است كه آنها مطالب تورات را روى كاغذهاى پراكنده و مانند آن نوشته بودند كه آنچه را به سود آنها بود به مردم ديگر نشان دهند و آنچه به زيانشان بود مخفى سازند.
3 - جمله و ما قدروا الله حق قدره (خدا را آنچنان كه شايسته است نشناختند و اوصاف او را درك نكردند) در حقيقت اشاره به اين نكته است كه هر كس خدا را درست بشناسد نمى تواند انكار كند كه از طرف او رهبران و راهنمايان همراه با كتابهاى آسمانى براى بشر فرستاده شده است زيرا حكمت خدا ايجاب مى كند كه اولا انسان را براى هدفى كه آفريده شده است (هدف تكامل ) در مسير پر پيچ و خمى كه در پيش دارد كمك كند، و گر نه نقض غرض كرده است ، و اين هدف بدون فرستادن وحى و كتاب آسمانى و تعليمات صحيح و خالى از هر گونه خطا و اشتباه ممكن نيست.
ثانيا چگونه ممكن است مقام رحمت عامه و خاصه خداوند اجازه دهد كه انسان را در مسير سعادت كه با هزاران مانع روبرو است و پرتگاه هاى فراوان بر سر راه او كمين كرده اند تنها بگذارد و رهبرانى با تعليمات جامع براى دستگيرى و راهنمائى آنها نفرستد. (بنابراين هم حكمت او و هم رحمتش فرستادن كتب آسمانى را ايجاب ميكند).
شك نيست كه معرفت كنه ذات خدا و كنه صفات او براى هيچكس ممكن نيست و آيه فوق هيچگونه نظر به اين مطلب ندارد بلكه مى خواهد بگويد آن مقدار معرفتى از خداوند و صفات او كه براى انسان امكانپذير است اگر حاصل شود ترديدى باقى نخواهد ماند كه چنين پروردگارى بندگان خود را بدون سرپرست و كتاب آسمانى باقى نخواهد گذاشت.

انتهای پیام/

برچسب ها: تفسیر ، قرآن
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.