ماجرای هلاکت فرزندان عاد و ساخت بهشت شَّداد در زمین را اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یکی از مورخین و تاریخ نگاران بزرگ بشریت، پروردگار عالم و کتاب مقدس قرآن کریم است که با بیان روایت های مختلف، تاریخ اسلام را ورق می زند.

بهشت شَّداد و هلاکت او قبل از عزیمت به بهشت خودساخته

بعضی روایات و تفاسیر در ذیل آیات ۶ تا ۸ سوره فجر ماجرای بهشت شَّداد و هلاکت او را قبل از دیدار با بهشت نقد کرده اند. «أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعادٍ «6» إِرَمَ ذاتِ الْعِمادِ «7» الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُها فِي الْبِلادِ «8»، آیا ندیدی پروردگارت با قوم عاد چه کرد؟ با آن شهر ارم و با عظمت عاد چه نمود؟ همان شهری که مانند در شهر‌های آفریده نشده بود.»
 
روایت شده که حضرت هود علیه السلام مامور هدایت قوم عاد شد. عاد دو پسر به نام شدید و شداد داشت که بعد از رحلت عاد، شَّداد و شدید با قلدری جمعی را به دور خود جمع کردند و به فتح شهر‌ها پرداختند و با زور و غارت در همه جا تسلط یافتند. در این میان شدید از دنیا رفت و شَّداد تنها شاه بی‌رقیب کشور پهناور شد و غرور او را فراگرفت. هود علیه السلام او را به خدا پرستی دعوت کرد و به او فرمود: سوی خدا بیایی پاداش بهشت جاوید به تو خواهد داد. او گفت: بهشت چگونه است؟ هود علیه السلام بخشی از اوصاف بهشت خدا را برای توصیف نمود و گفت: «اینکه چیزی نیست من خودم اینگونه بهشت را خواهم ساخت.» و غرورش او را از پیروی هود علیه السلام بازداشت.

او تصمیم گرفت از روی غرور بهشتی سازد تا خدای بزرگ جهان از زندان کنند. شهر اِرَم را با صد نفر از قهرمانان لشکرش مأمور کرد و آنها را نظارت ساختن بهشت در شهر کرد. هر یک از آن قهرمانان هزار نفر کارگر را سرپرستی می‌کردند و آن‌ها را به کار مجبور می‌ساختند. شَّداد برای پادشاهان جهان نامه نوشت که هرچه طلا و جواهرات دارند همه را نزد او بفرستند و آن‌ها آنچه داشتند را فرستادند. آن قهرمانان به مدت طولانی به بهشت سازی مشغول شدند تا اینکه از ساختمان خارج گشتند و در اطراف آن بهشت مصنوعی حصار محکم می‌ساختند. در اطراف آن حصار هزار قلعه باشکوه بنا شد، سپس به شَّداد گزارش دادند که با وزیران برای افتتاح شهر بهشت وارد شوند. شَّداد با زرق و برق و همراهان بسیار  به سوی آن شهر یعنی «جزیره العرب» (بین یمن و حجاز) حرکت کرد، هنوز یک شبانه‌روز مانده بود تا به آن شهر برسد؛ اما ناگهان صاعقه‌ای  همراه با صدای کوبنده و بلندی از سوی آسمان به آن‌ها رسید و همه آن‌ها را به سختی بر زمین کوبید همه آن‌ها متلاشی شده و به هلاکت رسیدند.

منبع: قصه های قرآن به قلم روان، محمد محمدی اشتهاردی

 
انتهای پیام/
 
برچسب ها: قرآن ، احادیث ، ائمه اطهار
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.