گوشه‌ای از زندگی‌نامه شهیداسماعیل بپایی از شهدای هشت سال دفاع مقدس را در اینجا بخوانید.

زندگی نامه شهیدبپاییبه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛حماسه دفاع مقدس روز به روز بالنده‌تر شد و جوانان ما چونان کوهی استوار در برابر تهاجم دشمن ایستادند. مقدس‌ترین و با ارزش‌ترین استقامت، دفاع از عقیده است و بدون شک دوران هشت ساله جنگ تحمیلی عراق علیه ایران از افتخارات بزرگ و بی‌نظیر ایران اسلامی است.

شهادت زندگانی جاودانه یافتن است؛ اوج و عروج تعالی است. شهادت تکامل ایمان و نهایت خلوص قلب‌هاست. شهادت مردن تحمیلی نیست، انتخاب آزادانه و آگاهانه است؛ خلوت عاشق و معشوق است.شما می توانید در ادامه شرح کوتاه زندگی یکی از شهدای دفاع مقدس را در ادامه بخوانید:
شهید اسماعیل بپایی سال1343 در یك خانواده متوسط و مؤمن و متدین و پایبند به مسائل مذهبی در شهرستان سلماس دیده به دنیا آمد و پس از سپری كردن دوران طفولیت در سن7 سالگی پا به محیط تعلیم و تربیت نهاد. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را یكی پس از دیگری با موفقیت به پایان رساند. برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه، هنرستان فنی شهید پناهی را برگزید و در اكثر كلاسها از دانش آموزان ممتاز بود.
شهید علاقه زیادی به مراسمات دینی و عاشورا و تاسوعای حسینی داشت و در هنرستان یكی از اعضای فعال انجمن اسلامی بود و در اوجگیری انقلاب اسلامی به همراه خانواده‌اش و مردم حزب الله نقش به سزایی داشت، برای انجام فرایض دینی بسیار كوشا و جدی بود.
كلاس چهارم دبیرستان را می گذراند كه در بسیج ثبت نام نمود و پس از گذراندن دوره‌های آموزشی نظام برای دفاع از وطن اسلامی عازم جبهه ها گردید. شهید معتقد به ولایت فقیه و دوستدار و عاشق امام راحل(ره) بود و به فرامین وی گوشِ جان می سپرد. پس از یك سال همكاری با بسیج به عضویت رسمی سپاه درآمد و برای ادای تكلیف و حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی و پاسداری از مرزهای میهن اسلامی عازم جبهه های نبرد گردید. به هنگام اعزام به جبهه شادی و سرور خاصی وجود او را در بر می گرفت و لبخند رضایت و شادی بر لبانش نقش می بست.

شهید بپایی نه تنها در جبهه ها و در بین دوستان و آشنایان محبوبیت خاصی داشت، بلكه نام او در لشكر عاشورا پیچیده بود. بیشتر اوقات سعی می كرد پیشانی بندی بر سر داشته باشد. مگر می شد از حمله و جنگ صحبت به میان آید، ولی نام اسماعیل به میان نیاید. در همه عملیاتها جسورانه شركت فعال داشت و بیشتر اوقات به عنوان فرمانده گروهان یا دسته بود. به طور كلی وی عاشق جبهه بود و می گفت ما به جبهه نیاز داریم تا خودسازی كنیم و جبهه به ما نیازی ندارد. شهید فردی فروتن و تلاشگر و ایثارگر بود و با جذابیت خاصی كه داشت دوستانش را تحت تأثیر قرار می داد.


شهید در مناطق كردستان سلماس نیز فعالیت چشمگیری داشت و در اكثر پایگاه های مرزی بین ایران و تركیه هر چند وقت یك بار مدتی به پاسداری و مبارزه با اشرار می پرداخت. سرانجام شهید بزرگوار پس از8 سال مبارزه بی امان با دشمنان اسلام و ایران در منطقه میدانلار كردستان سلماس به كمین حزب منحله دمكرات افتاد و پس از دفاع جانانه در تاریخ1369/4/28 به فیض شهادت نائل گردید.

فرازی از وصیت نامه شهید بپایی

بسم الله الرحمن الرحیم
عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید.
این چندمین بار است که قلم در دست گرفته و کاغذ را به عنوان وصیت نامه از سخنانم سیاه می کنم. اما نمی دانم که چرا توفیق شهادت را پیدا نکرده ام. خداوندا مرگم را شهادت قرار ده. بارالها تو را سپاس که به ما روشنی عقل عطا فرمودی تا در راهت قدم برداریم و بتوانی آنچه را که از دستمان برمی آید در راه تو انجام دهیم. خداوندا سپاس تو را که مرا قبل از آنکه در منجلاب نابودی قرار گیرم نجاتم دادی و به راهی که انتهایش سعادت است راهنمایی ام کردی و تو را سپاس که مرا در برهه ای از زمان قرار دادی و به راهی که به یاری تو دین خود را نسبت به کشور و امامم ادا نمایم. معبودا چه زیباست جلوه گاه جمالت و چه با شکوه است نمایشگاه جمالت.

ای خداوندا آیا این منم که توفیق نظاره بر فروغ تابناک ملکوتی تو را یافته ام؟ نمی دانم این لحظاتی که با تو به نیایش پرداخته ام چه لحظاتی است که نه گذشته دارد و نه حال و نه آینده. بلکه پیامی است از ابدیت که مرا برای رساندن به بارگاهت آماده می سازد.

برادران و خواهران مسلمان در این ایام با مرگ طبیعی از دنیا رفتن برای ما همانا ننگ است به خدا این انقلاب و اسلام است که معنای واقعی حیات را در این کره ی خاکی برای من، موجود از از حیات بی خبر قابل درک و دریافت نموده است. از شما می خواهم که همیشه و همه حال پشتیبان ولایت فقیه باشید و امام را تنها نگذارید و همگی به سوی جبهه ها روانه شوید و خودتان را به سوی معنویات سوق دهید که همانا طرفداری از ولایت فقیه و مظلومان جامعه بشریت است.
پدر عزیزم امیدوارم که بعد از من همیشه به یاد خدا باشید. پدر جان اگر جنازه ام نیامد اصلاً ناراحت نشوید و فقط مادرم و دیگر اعضای خانواده ام را دلداری داده و به صبر و استقامت دعوت کنید. پدرجان در این لحظات آخر که نتوانستم با شما تماسی حاصل کنم خیلی عذر می خواهم. چونکه اصلاً امکانش نبود. فقط با این تکه جمله ی ناقص با شما خداحافظی می کنم. از طرف من به تمامی اهل خانواده خصوصاً به مادر شیرین تر از جانم سلام برسان و به آنها بگو همیشه در نمازها و دعاها منتظر دعای شما عزیزان هستم.

انتهای پیام/

بیوگرافی شهیداسماعیل بپایی

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار