به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،شاید عجیب به نظر برسد که افراد زبان خودشان را ایجاد کنند، اما همان طور که در این مطلب میخوانید، چنین چیزی اتفاق افتاده است. گاهی زبانها برای اهداف تحقیقاتی و گاهی برای یکی و متحد کردن کسانی ایجاد میشود که به زبانهای مختلف صحبت میکنند.
در حداقل دو مورد، زبان به طور ذاتی توسط گویندگان آن ایجاد شده است به طوری که اصلا نمیدانستند که یک زبان جدید اختراع کرده اند و یک مورد هم برای صحبت کردن با موجودات فضایی ایجاد شده است. این یکی کمی بحث برانگیز است، زیرا خالق زبان انکار میکرد که آن را اختراع کرده و اصرار میکرد که یک موجود فضایی آن را به او آموخته است. برخی از زبان هایی که ایجاد میشوند هرگز موفق نمیشوند، برخی هنوز در حال پیشرفت و تکامل هستند و برخی دیگر مدت طولانی است که مورد استفاده گویندگان زیادی قرار میگیرند و به عنوان زبان شناخته شده هستند.
aUI، زبان فضا
این زبان توسط جان ویلگارت به ما زمینیها معرفی شد که ادعا میکند یک موجود فضایی سبز این زبان را به او آموخته است. ویلگارت معتقد بود که زبان فضا شامل چندین نماد است و جایگزین زبانهای طبیعی و پیچیدهای مثل انگلیسی میشود. در این زبان فضای بیرونی به سادگی با یک دایره نشان داده شده، «داخل» با یک دایره که یک نقطه در مرکز آن قرار دارد نشان داده میشود و نماد قدرت، رعد و برق است. کلمات جدید هم از ترکیب نمادها با هم شکل میگیرد.
بیشتر بخوانید:7 زبان عجیب و زنده در دنیا
در سال ۱۹۶۸، ویلگارت کتابی با عنوان «آ او ای؛ زبان فضا» منتشر کرد که شامل نمادهایی میشد که این زبان را تشکیل میدهند. ویلگارت میگوید قبل از فرود موجودات فضایی روی زمین، انسانها باید یاد بگیرند چطور به این زبان صحبت کنند. هم چنین او پیشنهاد میکنند وقتی بیگانگان رسیدند با آرامش با آنها صحبت کنیم و از هر نوع مجادله با آنها بپرهیزیم.
لینگوا ایگنوتا (Lingua Ignota)
حدود هزار سال پیش، هیلدگارد ون بینگن زبان جدیدی ایجاد کرد. هیچکس نمیداند او این زبان را چه مینامید اما به آن لینگوا ایگنوتا گفته میشود. در این زبان خدا «Aigonz»، فرشتگان «aiegenz»، انسانها «inimois» هم چنین پدر «peueriz»، مادر «maiz» و همسر «kaueia» نامیده میشوند. زبان شناسان معتقدند که این زبان برپایه یونانی و شاید سیریلیک بوده است حتی گمان میکردند که لاتین و آلمانی هم روی آن تاثیر داشته اند. ظاهرا، بینگن علاقه زیادی به استفاده از حرف «Z» داشته که در آلمانی رایج است. طریقه نوشتن بینگن شبیه خط Cursive رومی یا حتی شبیه نمادهای زودیاک است. تاکنون هیچکس نتوانسته توضیح دهد چرا او این زبان را ایجاد کرده است.
زبان پوتو و کبنگو
گریس و ویرجینیا کندی دختران دوقلویی بودند که به طور ذاتی زبان خاص خودشان را در دهه ۱۹۷۰ ایجاد کردند. آنها از این زبان در مکالمات خود استفاده میکردند و حتی نام خودشان را به پوتو و کبنگو تغییر داده بودند. از همه بدتر اینکه آنها هیچ زبان دیگری را نمیفهمیدند. پدر آنها زبانشان را با کلمات نامفهوم و دست و پاشکسته اشتباه گرفته بود و فکر میکرد دچار اختلال گفتاری هستند. تا اینکه آنها را نزد یک گفتار درمانگر برد و متوجه شد دختران زبان خودشان را اختراع کرده اند. زبان شناسان و آسیب شناسان گفتاری زمان زیادی را صرف رمزگشایی زبان آنها کردند.ماهها طول کشید تا آنها فهمیدند «پینیت» به معنان «تمام شد»، «بودا» به معنای «کره» و «تولنیس» به معنای ماکارونی است. مشکل اصلی زبان شناسان سرعتی بود که دختران روش تلفظ کلماتشان را تغییر میدادند. به طور مثال آنها «پاندایدوز» را در عرض ۱۵ دقیقه به ۲۶ طریق مختلف تلفظ کردند.
زبان شناسان بعدا فهمیدند که انزوا نقش مهمی در ایجاد زبان دارد. ظاهرا این خواهران بیشتر سالهای کودکی خود را با مادربزرگشان گذرانده بودند که به ندرت با آنها حرف میزد. زبان عجیب و غریب این دو دختر بعدها درمان شد، اما بعد از گذشت دو دهه هنوز مشکلات گفتاری داشتند.
زبان اشاره نیکاراگوئه
اولین مدرسه نیکاراگوئه برای ناشنوایان در سال ۱۹۷۷ ایجاد شد. این مدرسه هیچ برنامهای برای آموزش به دانش آموزان به زبان اشاره نداشت. در عوض به تدریس اسپانیایی و لب خوانی به آنها پرداخت که دانش آموزان هرگز آن را درک نمی کردند. با این حال اتفاق جالب دیگری افتاد: دانش آموزان زبان خودشان را ابداع کردند، که امروزه به نام زبان اشاره نیکاراگوئه شناخته میشود. ابداع این زبان برای زبان شناسان جالب بود، چون اولین بار بود که شاهد خلق یک زبان طبیعی بودند.
این زبان توسط دانش آموزان ناشنوا با ایجاد اشاراتی برای اشیا و فعالیتهای مشترک آغاز شد و به مرور زمان به علائم و اشارات خود اضافه کردند و کم کم ساختار دستوری برای راهنمایی استفاده از زبان هم ایجاد شد. همه اینها به طور ذاتی و بدون هیچ شکلی از برنامه ریزی به وجود آمدند. برخی زبان شناسان از زبان اشاره نیکاراگوئه برای اثبات تئوری گرامر جهانی استفاده میکند که بیان میکند انسانها توانایی ذاتی برای ایجاد ناخودآگاه زبانهای جدید در صورت لزوم دارند.
لوگان
لوگان که مخفف زبان منطقی است توسط جیمز کوک براون در سال ۱۹۵۵ به وجود آمد. براون این زبان را برای آزمایش فرضیه ساپیر-ورف ایجاد کرد که بیان میکند ساختار زبان چارچوبی را تعیین میکند که گوینده آن زبان میتواند در آن تفکر و استدلال کند. به عبارت دیگر، زبانی که توسط یک شخص صحبت میشود، حداکثر سطح پیشرفتی را تعیین میکند که شخص میتواند به آن دست یابد؛ بنابراین افراد هرگز نمیتوانند بیش از محدودیت هایی که زبان برایشان تعیین کرده توسعه یابند.
براون لاگون را اختراع کرد تا ببیند آیا طرز فکر افراد را فرق میکند و آنها را از محدودیت هایی که زبان سابقشان برای آنها تعیین کرده بود فراتر میبرد یا خیر. برخلاف زبانهای طبیعی مثل انگلیسی، لاگون فاقد ابهام است و کلماتی ندارد که هم معنی یا هم صدا به نظر برسند. این زبان بر مبنای حساب محمولات، یکی از رشتههای منطق ریاضی است، هرچند درک ریاضیات برای صحبت کردن به زبان لاگون شرط لازم نیست. وازگان لاگون فعلا شامل حدود ۱۰۰۰۰ کلمه میشود که حدود ۱۰۰۰ کلمه پرکاربرد هستند. کلمات جدید با اتصال کلمات یا وارد کردن کلمه از زبانهای دیگر ساخته میشوند. بیشتر متکلمان لاگون معتقدند که این زبان می تواند روزی زبان رسمی جهان شود.
زبان لژبان
لژبان توسط گروه زبان منطقی (LLG) در سال ۱۹۹۷ ایجاد شد، اگرچه این گروه از سال ۱۹۸۷ روی آن کار میکردند. این زبان از لوگان بسط یافته و این گروه مطالعات گستردهای روی آثار براون داشته اند. لژبان در اصل ۱۳۵۰ کلمه است که از شش زبان پر گویشور جهان، یعنی چینی، انگلیسی، هندی، اسپانیایی، روسی و عربی گرفته شده است. این گروه به طور خاص از کلمات مبهمی که چند معنی دارند یا تلفظ مشابه، اما معانی مختلف دارند اجتناب کرده اند. در این زبان کلمات به همان شکلی که نوشته میشوند تلفظ میشوند و به راحتی قابل شناسایی هستند. افراد زیادی در سراسر جهان به این زبان صحبت میکنند، اما اکثر آنها در استرالیا، رژیم اشغالگر قدس و آمریکا هستند. این زبان شبیه زبان ایتالیایی است.
فولک اسپراک
فولک اسپراک با هدف تبدیل شدن به یک زبان جهانی ایجاد شده و برای همه کسانی که به زبانهای آلمانی صحبت میکنند قابل درک است. زبانهای آلمانی گروهی از زبانها هستند که در ابتدا ریشه واحد داشتند، اما اکنون شامل آلمانی، انگلیسی، هلندی، دانمارکی، سوئدی، اپیسلندی، نروژی، فاروئی و گوتیک میشوند. فولک اسپراک هنوز در حال پیشرفت است و توسط گروهی از افراد ابداع شده که در یاهو با هم آشنا شدند.
تلاش برای ایجاد زبان جدید مشکلات زیادی به همراه دارد، اول اینکه هیچ روش روشنی برای خلق کلمات جدید وجود ندارد؛ بنابراین برخی سازندگان مجبور میشوند کلماتی را از زبانهای دیگر وارد کنند. علاوه بر این سازندگان دائما سر مسائل مربوط به ترکیب، واژگان و گرامر با هم اختلاف نظر دارند. در واقع فولک اسپراک در حال حاضر گویشهای مختلفی دارد که ممکن است منجر به ایجاد بیش از یک زبان شود.
توتونیش
توتونیش تلاش الیاس مولی برای ایجاد یک زبان جهانی برای گویش وران زبانهای آلمانی بود. این زبان بر اساس زبان انگلیسی و آلمانی بود، اما ساختار آن شبیه همه زبانها با ریشه آلمانی بود. این زبان تماما با حروف کوچک نوشته میشود. مولی زبانش را با نوشتن چند کتاب تبلیغ کرد که در آن خواستار ساده سازی و ادغام همه زبانهای آلمانی بود.
مدزوسلوویانسکی (Medžuslovjansky)
تلاش برای ایجاد یک زبان جهانی جدید برای همه اسلاوها به سال ۱۶۶۶ برمی گردد، زمانی که جورج کریزانی، زبانی به نام راسکی را ابداع کرد. این زبان هرگز موفق نشد، اما چندین نفر را تشویق کرد که یک زبان جهانی مادر برای همه متکلمان زبان اسلاوی شامل بلاروسی، بوسنی، بلغاری، کرواتی، چکی، مقدونی، لهستانی، روسی، صربی، اسلواکی و اوکراینی، ایجاد کنند. بیشتر تلاشها برای ایجاد یک زبان اسلاوی جهانی شکست خورد، زیرا پان اسلاویستها آن را همیشه بر اساس زبان اسلاوی بومی خود طرح میکردند. حتی برخی پان اسلاویستهای روسی پیشنهاد کردند که سایر اسلاوها به عنوان زبان جهانی اسلاوی به زبان روسی صحبت کنند که تقریبا ۶۵ تا ۷۰ درصد اسلاوها از آن استفاده میکنند. امروزه همه تلاشها برای ایجاد یک زبان جهانی اسلاوی در اینتراسلاوی ادغام شده است. در جولای ۲۰۱۷، دو زبان اصلی که اینتراسلاوی را تشکیل میدادند به شکل زبان مدزوسلوویانسکی ادغام شدند.
لینگوا دی پلنتا (Lingwa de Planeta)
در سال ۲۰۱۰ گروهی از زبان شناسان به رهبری روانشناس روس «دیمیتری ایوانوف» زبانی به نام لینگوا دی پلنتا «Lingwa de Planeta» را ابداع کردند. این زبان هنوز در حال پیشرفت است، اما این گروه امیدوارند روزی زبان جهانی شود. این زبان بر اساس کلمات عربی، چینی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، هندی، پرتغالی، روسی و اسپانیایی است که ده زبان پرگوینده دنیا هستند. تیم ایوانف از این ده زبان به عنوان پایه کار خود استفاده کردند، زیرا نمیخواستند زبانی را بر دیگری ارجح بدانند. علاوه بر اینکه میخواستند این زبان به راحتی توسط افرادی که به همه این ۱۰ زبان صحبت میکنند درک شود. ایوانف و تیمش معتقدند که به لطف اینترنت که این روزها بیش از همیشه ما را به هم نزدیک کرده، انسانها دیر یا زود به یک زبان واحد نیاز خواهند داشت.
منبع:برترین ها
انتهای پیام/