به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از سمنان ، امیر دریادار حبیب الله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران شهید دریا دل محمدابراهیم همتی را افتخاری برای خطه و مردم سمنان دانست و گفت: سمنان گرچه دریا ندارد اما دریادلی چون محمد ابراهیم همتی فرمانده ناوچه پیکان دارد.
به یاد دریادلان 7 آذر 59، نوشتن از ناخدای قهرمان سمنانیها کار آسانی نیست چرا که او تنها بر قامت بلند شهادت تکیه داشت و شهادت را همچون جویباری زلال بر ذهن خود جاری میدید. دنیا را با هر آنچه به آن رنگ و جلا میداد و در پیش چشمانش کوچک و ناچیز جلوه میکرد.
او از خیل سحرخیزان شهر روشنایی بود که همواره در معبد مهتاب تن میشست و در ساحل عبودیت، در فراق یار به نماز میایستاد. پرواز تا بیکرانگی آسمانها را بهانه کرده بود و با قلبی به وسعت دریا به وادی عشق میرفت که شهادت آرزوی دیرینش بود. از خویشتن میپرید، از کوه و دریا میگذشت و چشمه بقا را جستجو میکرد.
صفحه اول شناسنامه
محمد ابراهیم اولین فرزند از 6 فرزند خانواده همتی بود و در چهاردهم فروردین 1329 در شهرستان سمنان به دنیا آمد و بعد از گذشت 6 سال از تولد به همراه خانوادهاش به تهران مهاجرت کردند.
محمدابراهیم در دوران تحصیل همیشه جزء بهترین شاگردان مدرسه بود و در سال 1348 بعد از اخذ دیپلم از دبیرستان رودکی با وجود اینکه در دبیرستان رودکی با وجود اینکه در رشته مهندسی دانشگاه تهران قبول شده بود، به دلیل علاقه ای که به دریا داشت، نیروی دریایی را برگزید. در دست نوشتههایش میخوانیم که «بیستم آبان ماه 1348 وارد نیروی دریایی شدم» و جهت آموزش دوره های ناوبری و فرماندهی کشتی به آلمان اعزام شد و در آنجا نیز بین دانشجویان 70 کشور جهان، رتبه اول را به خود اختصاص داد و به تهران بازگشت.
پس از بازگشت از آلمان جهت تکمیل مهارتها و تخصصهای دریانوردی به کشورهای سوئد، فرانسه و انگلیس اعزام شد و تا سال 1358 به تحصیل در آنجا مشغول بود. پس از اتمام دوره های تخصصی و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و در منطقه دوم دریایی بوشهر مشغول به خدمت گردید.
سوار بر مرکب آرزوها
دست سرنوشت به گونه ای باورنکردنی ناخدا همتی را به ناوچه پیکان پیوند میزند، چرا که همزمان با تحصیل در فرانسه، ناوچه پیکان به سفارش ایران در این کشور ساخته میشود و شهید همتی با همین ناوچه به ایران بازمی گردد و در ناوچه پیکان مشغول خدمت میشود.
محمدابراهیم یک نگاه در آینه مادر
محمدابراهیم علاقه بسیاری به سرورش امام حسین(ع) داشت و از روز اول محرم همیشه لباس مشکی میپوشید و زمانی که کوچکتر بود 10 تا 12 سال سن داشت، با دوستانش یک تکیه کوچک درست کرده بودند و هیات راه میانداختند.
محبت جزء لاینفک اخلاق محمدابراهیم بود و به همه احترام میگذاشت و بر اساس شنیده ها گفته می شود که لحظه ای از حال پدر و مادرش غافل نمی ماند.
برادرم همیشه پیشگاه حرکتها و مصداقی از السابقون بود. به گفته همقطارانش او دیگران را تشویق میکرد که ماموریتهای عملیاتی خود را به او واگذار کنند و خود در پی مأموریتهای دیگری باشند. میگویند ناوچه پیکان از اولین روز جنگ تا هفتم آذر موتورش خاموش نشد و در مقابلهها او همیشه در آبهای دشمن درگیر بود. نکته ای که همیشه در هر 7آذر ما را از غم پر میکند و دل ما را عزادار میکند و بغض راه گلویمان را میبندد این است که هفتم آذر 1359 (روز شهادت محمدابراهیم) سومین سالگرد ازدواجش بود.
محمدابراهیم خوش اخلاق و مهربان بود و همیشه سعی میکرد همه افراد را درک کند و با هرکس مطابق سن خودش رفتار میکرد، حتی با کودکان مثل خودشان بازی میکرد تا در حین بازی به آنها راه درست را نشان دهد و انها را در مسیری هدایت کند که برای آینده خود و کشورشان مفید باشند. برادرم فقط به فکر سازندگی و انجام کارهای اساسی بود. عاشق ایران و تنها آرزویش راه اندازی یک کارخانه کشتی سازی در خرمشهر بود. در نیروی دریایی هر سه سال یکبار درجه میدهند اما برادرم موفق شد به سرعت یک درجه دریافت کند و پس از شهادتش هم یک درجه دیگر به او اعطاء کردند. یعنی برادرم در عرض 2 ماه موفق شد دو درجه بگیرد. پدرم یکبار برای دیدنش به بوشهر رفت و زمانی برگشت گفت: پیکان تنها ناوچه ای است که به دریا میرود و افتخار میکنم که چنین پسر شجاعی دارم.
امیر دریادار حبیب الله سیاری، شهید دریا دل محمدابراهیم همتی را افتخاری برای خطه و مردم سمنان دانست و گفت: سمنان گرچه دریا ندارد اما دریادلی چون محمد ابراهیم همتی فرمانده ناوچه پیکان دارد.
مجتبی مسیحی یکی از همرزمان شهید همتی میگوید: او فرماندهی بسیار لایق و جسور بود و در همان ماه های ابتدایی جنگ حجم بسیار بالایی از مأموریتهای دریایی را به وسیله ناوچه پیکان به انجام رساند، اخلاق خیلی خوبی داشت و با پرسنل در مواقع ضرورت مشورت میکرد.
عشق به وطن
بیش از 2 سال از آمدنش به ایران میگذشت، او در بندر بوشهر و بر روی ناوچه پیکان خدمت میکرد که جنگ آغاز شد. روز 31 شهریور سال 1359 که حمله نیروهای عراق به کشور آغاز شد، محمد ابراهیم همتی در مرخصی بود و در تهران به سرمی برد. بعدازظهر که به فرودگاه مهرآباد حمله شد یورش نیروهای عراقی از طریق رادیو و تلویزیون اعلام شد، بلافاصله برای تهیه بلیط اقدام کرد اما از آنجا که به علت حمله به فرودگاهها تمام پروازها لغو شده بود و هیچگونه پروازی صورت نمیگرفت، تصمیم به عزیمت شبانه به بوشهر گرفت، چرا که میگفت در بوشهر به کمک او نیاز دارند، بلافاصله همان شب با اتوبوس به شیراز رفته و از آنجا با خودروی سواری خود را به بوشهر رساند.
سه ماه بعد در 7 آذر 1359 در عملیات غرورآفرین مروارید که بدون شک یکی از بزرگترین عملیاتهای نیروی دریایی ارتش در طول سالیان جنگ تحمیلی بوده است، شرکت کرد. در این عملیات ناوچه قهرمان پیکان با پشتیبانی جنگنده های نیروی دریایی با وارد شدن در جنگی تمام عیار بیش از 5 ناوچه اوزای عراق را به قعر آبهای نیلگون خلیج فارس میفرستد و با به آتش کشیدن اسکله های نفتی البکر و الامیه مانع صادرات نفت عراق از طریق خلیج فارس و دریای عمان میشود.
اما پس از پایان این عملیات ناوچه قهرمان پیکان در مسیر بازگشت هدف موشک قرار میگیرد و شهید همتی با ناوچه پیکان در قعر آبهای خلیج فارس مأوا میگیرد و پیکر پاکش نیز هرگز پیدا نشد.
به پاس جانفشانی دریادلان این ناوچه و نابود کردن نیروی دریایی عراق در همان روزهای ابتدایی جنگ، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی(ره) این روز را به نام روز نیروی دریایی نامگذاری نمود.
شهید محمد ابراهیم همتی فرمانده دلیر و بی باک ناوچه پیکان و همرزمانش در این ناوچه، در روز 7 آذر آنچنان درسی به دشمن غاصب این مرز و بوم دادند که تا پایان جنگ نیروی دریایی عراق نتوانست از مرزهای آبی خود خارج شود به طوری که در روزهای ابتدایی جنگ با از دست دادن بیش از 75 درصد توان رزمی خود از گردونه نبرد خارج شد.
گزارش این شهید بزرگوار را با گفته های زیبای خواهرش به پایان میرسانیم، خواهری که در هنگام ذکر خاطرات برادر اشک چشمانش لحظه ای خشک نشد.
آذر همتی گفت: وقتی خبر شهادت برادرم را به ما دادند خیلی گریه و بی تابی میکردیم. برادر کوچکم که اشکهای ما را دید گفت: نگران نباشید محمدابراهیم خوب شنا میکند و غرق نمیشود و زود برمیگردد. راستش را بخواهید همه ما به گفته برادر کوچکم ایمان داشتیم چون محمدابراهیم در دریا بهتر از خشکی بود و هیچ کس هم شهادت محمدابراهیم را ندیده بود. یکی از همرزمانش میگفت تا آخرین لحظه او را ایستاده بر ناو دیده است و جنازهاش هم پیدا نشد. پدر و مادرم در این چشم انتظاری از دنیا چشم فرو بستند اما من هنوز بعد از 34 سال چشم انتظار برگشتن برادر عزیزم هستم و محمد ابراهیم همواره برای من زنده است.
گزارش از سمانه قربانی