به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛قرآن سرتاسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتما اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجره الهی را برای شما آماده میكنيم. در این گزارش تفسیرآیات 246-248سوره بقره را میخوانید:
أَلَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَءِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَی إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکاً نُقَتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَتِلُواْ قَالُوا وَمَا لَنَآ أَلَّا نُقَتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیرِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلَّا قَلِیلاً مِّنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بَالْظَّلِمِینَ
آیا ندیدی گروهی از بزرگان بنی اسرائیل را که بعد از موسی به پیامبر خود گفتند: برای ما زمامدار (و فرماندهی) برانگیز تا (تحت فرماندهی او) در راه خدا پیکار کنیم، او گفت: آیا احتمال می دهید که اگر دستور جنگ به شما داده شود (نافرمانی کرده و) پیکار و جهاد نکنید؟ گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شده ایم؟ پس چون دستور جنگ بر آنان مقرّر گشت، جز عدّه اندکی، سرپیچی کردند و خداوند به ظالمان آگاه است. (246)
«مَلأ» به بزرگان واشرافی گفته می شود که هیبت آنها چشم وسینه ها را پر می کند.
بنی اسرائیل بعد از حضرت موسی علیه السلام ، به خاطر قانون شکنی و رفاه طلبی، مجدّداً تحت سلطه و فشار طاغوت قرار گرفته، آزادی و سرزمین خود را از دست دادند. آنها برای نجات از آوارگی و خارج شدن از زیر یوغ طاغوت، تصمیم به مبارزه گرفتند و از پیامبر خویش اشموئیل خواستند برای آنها فرمانده و امیری را انتخاب کند تا به رهبری او با طاغوت مبارزه کنند، ولی با همه این ادعاها وقتی دستور صادر شد، همه آنها جز اندکی به میدان نبرد پشت کرده و از آن دستور سرپیچی نمودند.
پیام ها:
1- مسلمانان باید با دقّت تاریخ بنی اسرائیل را بنگرند و پند بگیرند. (ألم تَر)
2- وجود رهبر الهی، مانع پراکندگی، آوارگی و ستم پذیری است. (من بعد موسی)
3- بعضی از انبیا، تنها برای گروهی از مردم رسالت داشتند، نه همه ی مردم. (اذ قالوا لنبیّ لهم)**اگر می فرمود: «نبیّهم» اشاره کمتری داشت که پیامبر خاصّی است و همین که فرمود: «لنبیّ لهم» این اشاره تشدید می شود.***
4- فرمانده نظامی باید از سوی رهبر آسمانی انتخاب و نصب شود. (ابعث لنا) پس دین از سیاست جدا نیست.
5 - جنگ موفق، فرمانده لایق می خواهد. (ابعث لنا ملکا)
6- برای نجات از طاغوت ها باید به انبیای الهی پناه برد. (قالوالنبی لهم)
7- تعهّد گرفتن از کسانی که پیشنهادات اصلاحی دارند لازم است. (هل عسیتم)
8 - رهبر باید آینده نگر باشد و احتمال پیمان شکنی و فرار از مسئولیّت را از سوی مردم بدهد. (هل عسیتم)
9- جهاد برای رفع ظلم و دفاع از وطن، جهاد در راه خداست. (ومالنا الاّ نقاتل فی سبیل اللّه و قد اخرجنا من دیارنا وابنائنا)
10- پیدایش مشکلات، سبب بیداری وحرکت برای رهایی است. (اخرجنا)
11- میدان مبارزه، عامل ارزیابی افراد پر ادّعا است. (توّلوا)
خوش بود گرمحک تجربه آید به میان - تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
12- پیمان شکنان و شعار دهندگان بی عمل، ظالمند. (علیم بالظالمین)
13- خداوند آگاه است، پس این همه تظاهر برای چه؟! (واللّه علیمٌ)
وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً قَالُواْ أَنَّی یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنْ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ
وپیامبرشان به آنها گفت: همانا خداوند «طالوت» را برای زمامداری شما مبعوث (وانتخاب) کرده است، گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد در حالی که ما از او به فرمانروایی شایسته تریم و به او ثروت زیادی داده نشده است؟ پیامبرشان گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و توان علمی و جسمی او را افزون نموده است وخداوند ملکش (فرماندهی ورهبری) را به هر کس بخواهد می بخشد وخداوند (احسانش) وسیع و (به لیاقت ها وتوانایی های افراد) آگاه است. (247)
کلمه «واسع» یعنی خداوند بی نیازی است که از هیچگونه بخششی عاجز نیست.
گرچه بنی اسرائیل از پیامبرشان فرمانده نظامی برای رهبری جنگ خواستند؛ (مَلکاً نقاتل فی سبیل اللّه) ولی از آنجا که آنان بهانه گرفته وگفتند: طالوت را به سلطنت چه کار؟ معلوم می شود که او علاوه بر فرمانده نظامی، سلطان آنان نیز قرار گرفت. این گروه ستمدیده بنی اسرائیل با آنکه برای رهایی از چنگال ظالمان، از پیامبرشان درخواست تعیین فرمانده کرده بودند، ولی وقتی پیامبرشان طالوت را که جوانی چوپان و فقیر و گمنام بود، به فرماندهی و زمامداری آنان تعیین نمود، گفتند: چگونه او می تواند فرمانده ما باشد در حالی که شهرت و ثروتی ندارد؟ و ما به جهت ثروت و دارایی که داریم، از او لایق تریم!
پیامبر وقتی بهانه گیری آنها را به خاطر فقر ونداری طالوت شنید، فرمود: بی گمان خدا او را بر شما برگزیده است واو توانایی علمی وقدرت بدنی و نیروی لازم برای فرماندهی جنگ را دارد. خداوند هرکس را که بخواهد بخاطر لیاقت و استعدادهای نهفته اش فرماندهی می بخشد.
آری، اگر نظر او به سنگی تعلق گیرد، جواهر می شود واگر به خاری افتد، گل واگر به فقیری نظر کند فرمانده می شود.
آیا چوپانی که گوسفندانش گم می شوند، لیاقت فرماندهی دارد؟ در روایات آمده است: طالوت چوپانی بود که در پی گوسفندان گمشده اش از اطراف به سوی شهر آمده بود و به خدمت پیامبر رسید و خداوند به پیامبر وحی کرد که همین چوپان لیاقت فرماندهی دارد و او را به مردم معرفی کن.
شاید مراد از جمله ی (بسطة فی العلم) جامعیّت علوم باشد. یعنی او در بسیاری از علوم، اطلاعات گسترده ای داشت.
پیام ها:
1- پیامبران بر اساس وحی، جانشین خود را انتخاب می کنند. (ان اللّه قد بعث)
2- رهبری که خداوند تعیین کند، به نفع مردم است. (بعث لکم)
3- اگر می خواهید به آزادی و نجات برسید، باید رهبر الهی را بپذیرید. (انّ اللّه قد بعث لکم طالوت ملکا)
4- دین از سیاست جدا نیست. انبیا مستقیماً در مسائل نظامی دخالت وفرمانده نظامی عزل ونصب می کردند. (انّ اللّه قد بعث لکم)
5 - از استعدادهای نهفته در افراد گمنام و فقیر، غافل نباشید. (قد بعث لکم)
6- نشانه ی ایمان واقعی، تسلیم خدا و رسول بودن است و بنی اسرائیل به خاطر پندار غلط تسلیم نبودند. (انّی یکون له الملک علینا)
7- یکی از امتحانات الهی، نحوه برخورد ما با رهبر الهی است. (قالوا انّی یکون...)
8 - خودبرتربینی، محکوم است.**چنانکه شیطان گفت: (انا خیرٌ منه) اعراف، 12. ***(نحن احقّ بالملک منه)
9- نام و مقام و شهرنشینی، نشانه برتری نیست. در این آیه از کسانی که ملاک برتری را مال و مقام دانسته اند، انتقاد شده است. (لم یؤت سعة من المال)
10- انتخاب الهی، بر اساس لیاقت است، نه گزاف و بیهوده.(ان اللّه اصطفاه علیکم وزاده بسطة فی العلم والجسم)
11- قدرت علمی و توانایی جسمی، دو شرط لازم برای فرماندهی لشکر است. (بسطة فی العلم و الجسم)
12- توانایی علمی، مهم تر از توانایی جسمی است. (زاده بسطة فی العلم و الجسم) ابتدا کلمه ی «علم» آمد، سپس «جسم».
13- اعلم بودن، در گزینش یک اصل است. (بسطة فی العلم)
14- رهبر و مدیر باید زیر دستان خود را توجیه کند و دلیل کار و انتخاب خود را بازگو کرده و ابهامات را برطرف کند و نگوید این حقّ من است که هر کاری بخواهم انجام دهم. پیامبر دلیل انتخاب طالوت را توانایی علمی وجسمی او بیان کرد. (زاده بسطة فی العلم و الجسم)
15- نه فقر وگمنامی، مانع لطف الهی است و نه ثروت وشهرت، باعث آن. (واللّه واسعٌ علیم)
16- سرچشمه ی اکثر اعتراضات مردم، کوته نظری و کوته فکری است، ولی علم خداوند بی نهایت ونامحدود است. (واسع علیم)
وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ ءَایَةَ مُلْکِهِ أَن یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَبَقِیَّةٌ مِّمَّا تَرَکَ ءَالُ مُوسَی وَءَالُ هَرُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَئِکَةُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَأَیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُّؤْمِنِینَ
وپیامبرشان به آنها گفت: نشانه ی حکومت او این است که تابوت (عهد) به سوی شما خواهد آمد، (همان صندوقی که) آرامشی از پروردگارتان و یادگاری از میراث خاندان موسی وهارون در آن است، در حالی که فرشتگان آنرا حمل می کنند، همانا در این موضوع، نشانه ی روشنی برای شما است، اگر ایمان داشته باشید. (248)
برای اینکه یهود به فرماندهی طالوت اطمینان و یقین پیدا کنند، پیامبرشان به آنها گفت: صندوق مقدّس بنی اسرائیل به آنها بازگردانده می شود، تا نشانه ای برای انتخاب طالوت از سوی خداوند باشد. مراد از تابوت همان صندوق چوبی بود که مادر موسی، نوزاد خود را در آن گذاشت و به فرمان خدا در آب نیل انداخت و مأموران فرعون صندوق را گرفته و نوزاد را با آن به نزد فرعون بردند. آن صندوق همچنان در دربار فرعون بود.
وقتی موسی علیه السلام به پیامبری رسید، الواح تورات را در آن قرار داد و به هنگام رحلت نیز زره و سایر یادگارهای خود را در آن گذاشت و به وصیّ خود «یوشع بن نون» سپرد. این صندوق، به صورت صندوقی مقدّس که صندوق عهد نام گرفته بود، در میان بنی اسرائیل بود و آن را در جنگ ها پیشاپیش سپاه حمل می کردند، ولی کم کم قداست آن شکسته و مفقود شد. این صندوق ربوده شده را در زمان ریاست طالوت، خداوند از طریق ملائک به آنان بازگرداند تا موجب آرامش و اطمینان خاطر آنان باشد.**در تورات، سفر خروج، فصل 37، درباره این صندوق مطالبی آمده است.***
پیام ها:
1- سرچشمه ی آرامش خداوند است، گرچه با وسائل باشد. (فیه سکینة من ربکم)
2- انسان همیشه به آرامش نیاز دارد، به خصوص در آستانه رفتن به میدان جهاد. (فیه سکینة من ربکم)**کلمه «سکینة» دراین آیه با توجّه به آیات قبل که بنی اسرائیل عازم میدان جهاد ودفاع بودند، نشانه ی اهمیّت و لزوم آرامش فکری در جبهه است.***
3- رهبر الهی، نشانه ی الهی لازم دارد. چون طالوت انتخاب شده از جانب خداوند بود، لازم بود نشانه ای الهی او را تأئید کند. (تحمله الملائکة)
4- اگر صندوقی که با بدن موسی و الواح تورات تماس داشته، مقدّس و آرام بخش است، پس مقدّس شمردن صندوقی که بر روی قبر اولیای الهی است، خلاف قرآن نیست. زیرا در همه آن صندوق هایی که در مشاهد مشرّفه است، «بقیّة ممّا ترک آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم » قرار دارد. (بقیة ممّا ترک آل موسی و آل هارون)
5 - حفظ آثار انبیا، ارزش داشته ومایه ی آرامش خاطر وتبرّک است. (بقیةممّاترک)
انتهای پیام/