به نظر میرسد که نامه عبیداللهزیاد همراه با پنجهزار نفر به فرماندهی عمروبنحجاج به کربلا رسید. با ورود عمروبنحجاج به کربلا، تعداد نیروها به پانزده هزار نفر رسید. عمرسعد به عمروبنحجاج دستور داد فرات را در محاصره بگیرند و وی با ۵۰۰ نفر، کمربندی در حاشیه فرات ایجاد کرد تا هیچکس از یاران امام حسین (ع) نتوانند از آب استفاده کنند؛ بنابراین گزارش، برخی از سپاهیان از جمله خولیبنیزید اصبحی که با اباعبداللهالحسین (ع) دشمنی و کینه عمیقی داشت، گزارش گفتوگوهای عمرسعد با اباعبدالله (ع) را به کوفه ارسال کردند. بنابه دعوت اباعبدالله(ع) و گاه عمرسعد در فاصله شبهای چهارم تا ششم محرم مذاکراتی میان اباعبدالله و عمرسعد بدون حضور حتی نزدیکترین یاران و احتمالا یک بار با حضور فاصلهدار نزدیکان عمرسعد و تنی چند از خانواده اباعبدالله (ع)، صورت گرفت.
خولیبنیزید در نامه خود نوشته بود: «ای امیر! پسر سعد شبانگاه از لشکرگاه خود بیرون میرود و همراه با حسین در ساحل فرات، بساط گفتوگو میگستراند و این گفتوگوها گاه تا نیمههای شب ادامه دارد. او با حسین نرمش و رأفت و سازش دارد. اگر فرماندهی را به من بسپاری من کار را تمام خواهم کرد و به تنهایی بر این امر توانایم.»
عبیداللهزیاد با دریافت این نامه به عمرسعد نوشت:ای پسر سعد خبر رسیده است که شبها تا دیرگاه با حسین گفتوگوها داری. همین که نامهام را خواندی حسین را وادار تا بر فرمان من فرود آید. اگر نپذیرفت آب را بر او ببند و میان او و فرات حائل شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانوادهاش حرام. حسین و یارانش نباید از آب بنوشند تا همانگونه که بر امیرالمؤمنین عثمان گذشت، تشنه بمیرند. عمرسعد با دریافت نامه عبیدالله، حجربنحُر (حجاربنابجر) را با چهارهزار سواره بر آبراه غاضریه گماشت.
خاطرنشان میشود شیثبنربعی نیز با هزار سوار مأمور حفاظت بخش دیگر غاضریه شد.
منابع:
۱. کاملابناثیر
۲. نهایةالارب
۳. الدمعةالساکبه
۴. مثیرالاحزان
۵. نفسالمهموم
۶. الامامالحسین و اصحابه
۷. ابصارالعین
۸. اسرارالشهاده
۹. مقتل ابیمخنف
۱۰. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)