به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ از زمان خلقت انسان، حضرت آدم (ع) از شهادت امام حسین (ع) مطلع شد و پس از آن بسیاری از پیامبران به شهادت اباعبدالله الحسین (ع) مطلع شدند. در ادامه این گزارش، روایاتی از اطلاع برخی از پیامبران و پیشگوییهایی از شهادت امام حسین (ع) را بخوانید.
در روایات آمده است که: هنگامی که حضرت آدم (ع) به سوى زمين آمد، زمین را در جستوی حوا طی میکرد تا اینکه به كربلا رسید. بيمار و اندوهگين شد و بىجهت دلتنگ شد و در همان جا كه حسين (ع) كشته شد، زمين خورد و از پايش خون جارى شد. سر بر آسمان بلند كرد و گفت: «خدايا! آيا خطاى ديگرى از من سر زده كه عقوبتم كردى؟ من همه جاى زمين را گشتم و چنين ناگوارى كه در اينجا برايم پيش آمد، تا كنون برايم رخ نداده است.» خداوند به آدم (ع) وحى كرد: «اى آدم! از تو گناهى سر نزده است، ولى فرزندت حسين در همين سرزمين مظلومانه كشته مى شود؛ خون تو جارى شد تا خون او را همراهى كرده باشد.» آدم (ع) پرسيد: «پروردگارا! آيا حسين پيغمبر خواهد بود؟» خداوند در جواب آدم (ع) فرمود: «نه، ولى نواده محمد پيامبر است.» حضرت آدم (ع) پرسيد: «كشنده او كيست؟» و خداوند فرمود: «قاتل او يزيد است (لعنت شده آسمانيان و زمينيان ).» آدم پرسيد: «اى جبرئيل! پس من چه كنم؟ گفتن اى آدم! او را لعنت كن.» آدم چهار بار یزید را لعنت كرد و به سوی عرفات رفت و حوا را آنجا يافت.
در روایتی از عبدالوحد نيشابورى عطار آمده است كه محمد بن على نيشابورى از فضل بن شاذان روايت كرده كه شنيدم امام رضا (ع) میفرمود: «هنگامی که خداوند متعال به حضرت ابراهيم (ع) فرمان داد تا به جای اسماعيل، گوسفندى را قربانى کند، ابراهيم آرزو كرد كه كاش با دست خود، پسرش اسماعيل را ذبح مى کرد، تا به واسطه غمی که با قربانى كردن عزيزترين فرزند با دست خود بر دلش مینشست، بالاترين درجه اهل ثواب در مصيبت نصیبش شود. پس از آن، خداى متعال به او وحى كرد: «اى ابراهيم! محبوبترین بندگان من نزد تو كيست؟» گفت: «خدايا محبوبتر از حبيب خودت محمد (ص) در نظر من هيچ آفريدهاى نيست.» خداوند به او وحى كرد: «اى ابراهيم! آيا او را بيشتر دوست دارى يا خودت را؟» گفت: «او از خودم نزد من محبوبتر است.» خداوند فرمود: «آيا فرزند او در نظر تو محبوبتر است يا فرزند خودت؟» حضرت ابراهیم (ع) گفت: «فرزند او» و خداوند فرمود: «آيا كشته شدن مظلومانه او به دست دشمنانش براى دل تو درد آورتر است يا قربانى كردن فرزندت به دست خودت در راه اطاعت من؟» ابراهیم (ع) گفت: «پروردگارا! كشته شدن او به دست دشمنانش برايم جانكاهتر است.» سپس خداوند فرمود: «اى ابراهيم! گروهى كه خود را از امت محمد (ص) می دانند، از روى ستم و تجاوز، فرزندش حسين (ع) را خواهند كشت، همان گونه كه گوسفند را مى كشند، و با اين كار، سزاوار خشم من مى شوند.» حضرت ابراهیم (ع) از اين خبر بىتاب شد و دلش به درد آمد و بر مصیبت حسین (ع) گریست. خداوند متعال به او وحى كرد: «اى ابراهيم! همين كه براى كشته شدن حسين (ع) بى تابى و گريه كردى، بالاترين درجه ثواب صابران بر مصيبتها را بر تو واجب ساختم.
روزی حضرت موسى (ع) به همراه حضرت یوشع (ع) در مسیری میرفتند. هنگامی که به کربلا رسیدند، كفش موسی (ع) پاره شد و خاری در پايش فرو رفت و خون آمد. موسی گفت: «خداوندا! از من چه سر زده است؟» خداوند به او وحى كرد: «حسين (ع) در همينجا كشته مىشود و خون تو براى همراهى با خون او اينجا ريخته مىشود.» موسی (ع) پرسيد: پروردگارا! حسين كيست و قاتلش چه کسی خواهد بود؟» و خداوند در جواب فرمود: «او نواده محمد مصطفى (ع) و فرزند على مرتضى (ع) است و قاتلش لعن شده ماهيان دريا و حيوانات صحرا و پرندگان هواست.» سپس موسى (ع) دستانش را بلند كرد و يزيد را لعنت و نفرين نمود.
روایات بسیاری وجود دارد که امام علی (ع) خبر از شهادت فرزندش حسین (ع) می دهند. در یکی از این روایات، امام علی (ع) خطاب به قاتلان امام حسین (ع) اینگونه می گویند: «اى شبث بن ربعى و تو اى عمرو بن حريق و پسرت محمد و تو اى اشعث بن قيس! به خدا قسم پسرم حسين (ع) را مى كشيد. واى بر آنكه دشمنش رسول خدا و دخترش فاطمه باشد. هنگامی که حسين بن علی (ع) كشته شد، شبث بن ربعى، عمرو بن حريق و محمد بن اشعث نيز از جمله كسانى بودند كه از كوفه به كربلا رفته بودند و در كربلا با او جنگيدند و او را كشتند و اين يكى از نشانههايش بود.
در روایتی دیگر به نقل از اصبغ بن نباته این گونه آمده است: روزی امير مومنان على بن ابى طالب (ع) نزد ما آمد، در حالى كه دستش در دست پسرش حسن (ع) بود فرمود: «روزى رسول خدا (ص) نزد ما آمد و در حالى كه به همين صورت دستم در دست او بود، فرمود: «پس از من، بهترين آفريدهها و سرور آنان، اين برادرم است. پس از من او پيشواى هر مسلمان و سرپرست هر مومن است.» آگاه باشيد! که من نيز مى گويم: «پس از من بهترين مردم و سرور آنان، اين پسرم است و پس از وفات من، او امام و سرپرست هر مومن است و پس از من به او ستم مى شود، آن گونه كه پس از رسول خدا (ص) مظلوم شدم؛ پس از حسن (ع)، بهترين مردم و سرورشان، برادر او، پسرم حسين (ع) است كه در سرزمين كربلا مظلوم كشته مى شود.
در روایتی از ابن قولویه آمده است که حسین بن علی (ع) فرمودند: «سوگند به آنكه جان حسين در دست اوست، حكومت بنى اميه به پايان نمى رسد تا آنكه مرا بكشند. آنان قاتلان من هستند و اگر مرا بكشند، هرگز هيچ كدامشان به خير و نيكى نخواهند رسید. من و خاندانم اولين كشته اين امتيم. سوگند به آنكه جان حسين در دست اوست، قيامت بر پا نمى شود، در حالى كه كسى از بنى هاشم بر روى زمين مانده باشد كه چشم بر هم بزند.
روايت شده كه گوسفندان حضرت اسماعیل (ع) هر روز به كنار شط فرات برده می شدند تا اینکه چوپان به اسماعیل (ع) خبر داد كه مدتی است، گوسفندان از فرات آب نمىخورند. اسماعيل (ع) سبب آن را از پروردگارش پرسيد. جبرئيل عليه السلام فرود آمد و گفت: «اى اسماعيل! از گوسفندت بپرس كه پاسخ تو را مى دهد.» حضرت اسماعیل (ع) به توصیه فرشته وحی عمل کرد و گوسفند در پاسخ، به زبان آشكار گفت: «به ما خبر رسيده است كه فرزندت حسين (ع)، نواده حضرت محمد (ص) لب تشنه شهيد مى شود. از اين رو به خاطر اندوه بر آن حضرت، ما از اين آبشخور آب نمى نوشيم و قاتل او، ملعون آسمانها و زمينها و همه مخلوقات است.» سپس اسماعيل (ع) گفت: «خدايا! قاتل حسين را لعنت كن.»
روزی حضرت عيسى (ع) به همراه حواریون در صحرا مىگشت. هنگامی که به کربلا رسیدند؛ به شیری برخورد کردند که راه را بسته بودف پس عيسى (ع) نزد شير رفت و پرسيد: «چرا در راه نشستهای؟ آيا نمىگذارى عبور كنيم؟» شير با زبان فصيحى گفت: «راه را برايتان نمىگشايم تا آنكه يزيد، قاتل حسين عليه السلام را لعنت كنيد.» عيسى عليه السلام پرسيد: «حسين كيست؟ گفت: «نواده حضرت محمد (ع) و فرزند علی (ع)؛ و قاتلش ملعون شده حيوانات صحرا و پرندگان هوا و همه حيوانات، خصوصا در روز عاشورا است.» سپس عيسى عليه السلام دستهاى خود را بلند كرد و يزيد را نفرين نمود و شیر راه را باز نمود.
انتهای پیام/
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.