این بازیگر را بیشتر در فیلم‌های برادر فیلمسازش به یاد می‌آوریم، اما وی با سابقه حدود چهار دهه فعالیت، کارنامه‌ای قابل اعتنا و هویتی مستقل دارد.

آقای بازیگر:کم کارم؛چون آدم فروشی بلد نیستم!به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،شاید مهم‌ترین نکته بازی محمدرضا داودنژاد، راحتی، باورپذیری، کلام کشدار و شیطنتی بامزه باشد که بسته به نوع نقش و فضای قصه، شخصیت او را تغییر می‌دهد و تماشاگر را با خود همراه می‌کند. به بهانه 60 سالگی این بازیگر، با او درباره بازیگری، شخصیت و شیوه کارگردانی برادرش، سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و چیزهای دیگر همچون مناسبات نادرست سینمای ایران حرف زدیم.

به 60 سالگی رسیدید که سن رُندی است؛ آن قدیم‌ها و در جوانی چه تصوری از این سن داشتید؟

فکر می‌کردم آدم در 60 سالگی وضعیت دیگری داشته باشد، اما حالا می‌بینم که نه، اوضاع این سن آن‌قدرها هم بد نیست، فقط به شرطی که کار باشد.


دلیل کم‌کاری شما چیست؟
چون آدم فروشی بلد نیستم، من بچه قدیم طهرونم و این کارها تو کتَم نمی‌رود.


واقعا فکر می‌کنید فضای سینما این‌طوری است؟
غیر از این است؟ متاسفانه در جاهایی که جمعی وجود دارند، این شیوه یکی از روش‌های پیشرفت است. اما من ترجیح می‌دهم به هر کسی به اندازه توانش کار بدهند.


بیشتر شما را با بازی‌های خوب در فیلم‌های برادرتان، علیرضا داودنژاد به یاد می‌آوریم. از نظر شما مهم‌ترین ویژگی ایشان در فیلمسازی چیست؟
در واقعیت امر او در کارگردانی یک نابغه است و این را در کار نشان داده. در 17 سالگی فعالیت در سینما را شروع کرد و در 22 سالگی فیلمساز و کمی بعد تهیه‌کننده شد. وقتی من با علیرضا کار می‌کنم به لحاظ بازیگری یک سمباده اساسی می‌خورم، اما وقتی با کارگردان‌های دیگر کار می‌کنم، هر طوری که بازی کنم خوب است.


یعنی میان شما که برادرش هستید و دیگران تبعیضی قائل نمی‌شود. این‌طوری نیست که هوایتان را بیشتر داشته باشد؟
نه، علیرضا؟! اصلا نمی‌شود تصورش را هم کرد. اتفاقا خیلی جاها تنبیه شدم که تشویق نه. درعوض خیلی وقت‌ها دیگران را بخشیده است. (می‌خندد) او اهل پارتی بازی نیست و به توان آدم‌ها نگاه می‌کند و از آنها کار می‌کشد. تا به حال به خاطر این‌که من برادرش هستم، مرا برای بازی در نقش انتخاب نکرده است و به این دلیل در فیلم‌هایش بازی نکردم.


علیرضا داودنژاد ضمن این که در فیلم‌های تجاری، تجربیات موفقی دارد در فیلم‌هایی که با بازیگری اعضای خانواده‌اش هم می‌سازد، موفق عمل کرده و سبک منحصربه فردی به وجود آورده است. شما به عنوان بازیگر در هر دو نوع این فیلم‌ها حضور داشتید. احتمالا کار کردن در این فضای دوم باید خیلی سخت‌تر باشد، همین‌طور است؟
معیاری برای تفاوت فیلمسازی در این دو فضا وجود ندارد و برای علیرضا، کار کردن با اعضای خانواده هم طوری است که انگار دارد با حرفه ای‌ها کار می‌کند. اما تمرین‌ها فرق می‌کند، مثلا وقتی ما با حرفه‌ای‌ها کار می‌کنیم، ممکن است 20 بار پلان‌ها را تکرار کند. ولی وقتی با خانواده کار می‌کنیم، یکی دو ماه قبل از شروع فیلمبرداری، جمع می‌شویم و با همدیگر با آن کاراکترها زندگی می‌کنیم. بنابراین وقتی فیلمبرداری شروع می‌شود، همه آماده‌اند. الحمدلله تا الان هم خوب بوده است.


چه در فیلم‌های برادرتان و چه در آثار کارگردان‌های دیگر در تلویزیون و سینما و باوجود تفاوت نقش‌ها، شیوه راحت و روانی در بازی دارید و کاراکترها را متعلق به خود می‌کنید. این راحتی و رهایی در بازیگری که انگار حضور دوربین را حس نمی‌کنید، از کجا می‌آید؟
از سیستم استانیسلاوسکی (بازیگر، کارگردان و نظریه‌پرداز فقید تئاتر که معتقد به زندگی کردن در قالب نقش بود.) من این سیستم را با زنده یاد بهروز گرامیان کار کردم و چهار سال شاگردی کردم تا یاد گرفتم. بعد به انگلستان رفتم و آنجا هم با همین سیستم تئاتر کار کردم. وقتی برگشتم تقریبا می‌دانستم این سیستم چه می‌خواهد. بعد هم که شروع به بازی کردم با همین روش جلو رفتم. سیستم استانیسلاوسکی فوق‌العاده‌ترین روشی است که در بازیگری وجود دارد. زندگی کردن با نقش باعث می‌شود بازیگر در فیلم‌ها، مخصوصا فیلم‌های علیرضا، حضور و بازی باورپذیری داشته باشد. اگر بتوان این سیستم را به‌طور آکادمیک در ایران تدریس کرد، جوان‌های فوق‌العاده مستعد و بااحساس ما در این زمینه می‌توانند سینمای دنیا را تسخیر کنند. اما متاسفانه در بازیگری خیلی‌ها این روش را بلد نیستند و از روش یک دو سه چهار استفاده می‌کنند!

احیانا در کارهایی که کارگردان موافق این روش نبود، دچار اصطکاک و چالش با آنها شده‌اید؟
نه، معمولا من حرفی نمی‌زنم و پس از کمی تمرین و صحبت و مشورت با کارگردان، جلوی دوربین می‌روم و روال معمول را ادامه می‌دهم.

پس چالش و درگیری در این زمینه ندارید؟
چه درگیری و چالشی، وقتی کسی چیزی نمی‌داند شما هرچقدر هم بگویید، فایده‌ای ندارد.

از مسیری که در بازیگری طی کردید، رضایت دارید؟
نه. چون باید خیلی بیشتر از اینها می‌رفتم. فکر نمی‌کنم بعد از هفتاد هشتاد فیلم و بیش از سه دهه فعالیت در بازیگری، هنوز مستاجر باشم. این نشان می‌دهد که مسیر را درست نرفته‌ام.

شما که مسیر را درست رفتید، این نتیجه شرایط بد در بازیگری و فضای سینمای ماست.
بله، فضایی نبوده که برای دانش آدم ارزش قائل باشند و ارج بگذارند و برای دوستان در این عرصه چیزهای دیگری ملاک است.

شما برای بازی خوبتان در «خلع سلاح» برنده جایزه دیپلم افتخار از جشنواره فیلم فجر و سه بار دیگر هم برای بازی‌های خوب دیگری در فیلم‌های نیاز، عاشقانه و مصائب شیرین، نامزد دریافت سیمرغ بلورین شدید که در این زمینه حتی جزو رکوردداران محسوب می‌شوید. اما فکر می‌کنید چرا با وجود شایستگی هیچ‌وقت به شما سیمرغ ندادند؟
(می‌خندد) اینجا ایران است، اگر صرف داشته باشد من سیمرغ می‌گیرم و اگر صرف داشته باشد، من پولدار شوم، می‌شوم، اما اگر صرف نداشته باشد و من آدم باج بدهی نباشم، معلوم است که نباید سیمرغ بگیرم، نباید کار خوب زیاد کنم. متاسفانه اینها روال عادی سینمای ماست.

شمال هم زیاد می‌روید؟
بله، چون مادر، شمال هستند. ضمن این‌که زندگی در شمال، زمین تا آسمان با تهران فرق دارد. آدم وقتی به شمال می‌رود و اصلا وقتی از کندوان می‌گذرد، انگار دوباره متولد می‌شود.

منبع:جام جم

انتهای پیام/

گلایه محمدرضا داود نژاد از اهالی سینما

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.