جمال شورجه نویسنده و کارگردان سینما در گفتوگو با خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص فرمان آتش به اختیار رهبری و فضای حاکم بر سینمای ایران در سالهای اخیر، گفت: سینما پرخرجترین حوزه هنری است. یک فرد دغدغهمند، نیروی انقلابی و یک بسیجی نمیتواند به تنهایی و بدون حمایت هیچ ارگانی، فیلمنامهای که نوشته است را به یک اثر موفق تبدیل کند.
این کارگردان ادامه داد: فرمان آتش به اختیار رهبری کاملا روشن و دقیق بود، نباید به عنوان یک آنارشیسم و هرج و مرج از این فرمان سوءاستفاده شود. در بسیاری از زمینهها میتوان این فرمان را سرمشق قرار داد؛ مثلا در فریضه امر به معروف و نهی از منکر، یک شاعر یا یک نویسنده و یا حتی یک نقاش میتواند اثری را خلق کند ولی در حوزه فیلمسازی متفاوت است.
وی ادامه داد: من در تمام دولتها با هر گرایش سیاسی از زمان ریاست جمهوری مقام معظم رهبری تا دوران دکتر احمدینژاد فیلمسازی کردهام ولی متأسفانه در دولت یازدهم از ایدهها و فیلمنامههای حقیر به عنوان یک دغدغهمند و نگران آرمانهای انقلاب حمایتی صورت نگرفت تا بتوانم به فعالیت فیلمسازی خود ادامه دهم. وقتی یک نهاد حمایتی و دغدغهمند وجود نداشته باشد فیلمنامه من باید در گوشه کتابخانهام خاک بخورد و یا در بهترین حالت با یک ناشر قراردادی ببندم تا این اثر من تبدیل به یک کتاب شود.
کارگردان فیلم «سی و سه روز» در خصوص عدم سرمایهگذاری نهادهای خصوصی در سینمای مقاومت، ملی و دینی گفت: فیلمهای حوزه سینما استراتژیک اساسا بسیار پرخرجتر از فیلمهایی با مضامین اجتماعی است که در تهران و در یک آپارتمان فیلمبرداری میشود. برای مثال، من اگر بخواهم یک فیلم در ارتباط با مقاومت اسلامی بسازم باید به سوریه و لبنان یا یمن سفر کنم، به همین دلیل بخش خصوصی حاضر نیست ریسک یک سرمایهگذاری بزرگ را بپذیرد.
این نویسنده و تهیهکننده سینما تصریح کرد: حمایت از فیلمهای ارزشی نباید به حوزه ساخت فیلم محدود شود و باید این حمایت در حوزه پخش و اکران هم صورت بگیرد تا پیام فیلم به مخاطب برسد و اثرات این فیلم در متن جامعه فرهنگی ایران مشاهده شود برای مثال فیلم ارزشمند «ویلاییها» چون در حوزه پخش و اکران حمایت نشد نتوانست نتیجهای که باید را کسب کند و موجب نارضایتی عوامل فیلم و تهیهکننده این اثر شد.
این کارگردان سینما در خصوص نتیجه ساخت فیلمهای استراتژیک گفت: مقام معظم رهبری بارها در دیدار با مسئولان پرسیدهاند «نتیجه چه شد!؟» باید یک مطالعه جامع و کامل انجام شود تا دلایل نرسیدن پیام این قبیل از فیلمها به مخاطب مشخص شود، ممکن است دلیل آن، تعداد کم این آثار به دلیل حمایت نکردن باشد یا توان پایین این فیلمها در جذب مخاطب و یا هر علت دیگری... باید به صورت علمی و آماری در این خصوص به آسیبشناسی پرداخت تا مشکل شناسایی و در نهایت حل شود.
انتهای پیام/